دریانیوز// استان هرمزگان و بهویژه شهر بندرعباس به عنوان یکی از مهمترین مراکز اقتصادی کشور، به واسطه موقعیت جغرافیایی استراتژیک و همجواری با دریا، همواره در کانون توجهات بوده است.
اما حقیقت تلخی که در دل این پیشرفتها نهفته است، وضعیت بحرانی محلات حاشیهای و بافت فرسوده این منطقه است که به شدت در معرض خطرات طبیعی و اجتماعی قرار دارد. زمانی که از وضعیت بحرانی بافتهای فرسوده و محلات حاشیهای صحبت میکنیم، نباید تنها به ساختار فیزیکی فرسوده و خانههای قدیمی اشاره کنیم، بلکه این مشکل با چالشهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی عمیقی نیز گره خورده است که به وضوح نشان میدهد یک انفجار تخریبی در این منطقه تنها مسئلهای دور از ذهن نخواهد بود.
واقعیت تلخ بافت فرسوده و محلات حاشیهای
در حال حاضر بخش زیادی از استان هرمزگان و حدود نیمی از شهر بندرعباس، از محلات حاشیهای و بافتهای فرسوده تشکیل شدهاند. این مناطق به طور خاص با مشکلات بسیاری در زمینه ساختار شهری، تامین خدمات، بهداشت، آموزش و حتی امنیت روبهرو هستند.
خانههایی که سالها قبل ساخته شدهاند، بدون توجه به استانداردهای ایمنی و مقاومتی، به حال خود رها شدهاند. بسیاری از این خانهها، سقف و دیوارهایی فرسوده دارند که حتی در اثر یک زمینلرزه کوچک یا بارندگیهای شدید، ممکن است فرو بریزند و زندگی مردم را با خطر مواجه کنند.
برخی از ساکنان این محلات توانایی تعمیر و نوسازی خانههای خود را ندارند و در مواردی حتی چند خانواده در یک خانه زندگی میکنند، که این وضعیت خود منجر به تراکم جمعیت و دشواریهای اقتصادی و اجتماعی بیشتری میشود.
این در حالی است که مالکان این املاک که در بیشتر مواقع از اقشار کمدرآمد و محروم هستند، به دلیل شرایط اقتصادی و اجتماعی ضعیف، قادر به بازسازی و نوسازی خانههای خود نیستند. نوسازی این املاک، نیازمند منابع مالی است که برای بسیاری از آنها در دسترس نیست.
برخی خانهها تنها با مشارکت خیرین و نهادهای حمایتی تعمیر شدهاند، اما این اقدامات محدود و مقطعی است و به هیچ وجه قادر به رفع مشکلات اساسی این محلات نمیباشد.
چالشهای امنیتی و اجتماعی در بافتهای فرسوده
محلات فرسوده و حاشیهای بندرعباس علاوه بر مشکلات فیزیکی و ساختاری، با معضلات اجتماعی جدی روبهرو هستند. یکی از بزرگترین مشکلات این مناطق، معابر باریک و تنگی است که نه تنها باعث دشواری در عبور و مرور ساکنان میشود، بلکه امنیت جانی آنها را به شدت تهدید میکند.
در مواقع آتشسوزی، به دلیل عدم امکان ورود خودروهای آتشنشانی به این کوچههای باریک، بسیاری از خانهها به خاکستر تبدیل شدهاند.حتی آمبولانسها قادر به ورود به این مناطق نیستند و در نتیجه، بسیاری از بیماران در شرایطی که نیاز به خدمات پزشکی فوری داشتند، جان خود را از دست دادهاند.
از سوی دیگر، تاریکی شب و نبود نور کافی در بسیاری از کوچهها، باعث شده که این مناطق تبدیل به پاتوقی برای معتادان و اراذل و اوباش شود. مواد مخدر و مشروبات الکلی به راحتی در این مناطق پخش میشود و احساس ناامنی در میان ساکنان این محلات روز به روز بیشتر میشود.
فاجعهای در حال وقوع است
با توجه به شرایط کنونی، میتوان به راحتی پیشبینی کرد که در صورت عدم اقدام فوری، یک فاجعه انسانی در این محلات و بافتهای فرسوده رخ خواهد داد. خانههای فرسوده، معابر تنگ و باریک، عدم وجود زیرساختهای بهداشتی و درمانی مناسب و وضعیت اجتماعی بحرانی، به راحتی میتواند منجر به وقوع یک انفجار تخریبی عظیم شود. در این صورت، دهها هزار نفر از ساکنان این محلات، که عمدتاً از اقشار محروم جامعه هستند، ممکن است جان خود را از دست بدهند و در زیر آوار املاک فرسوده دفن شوند.
این انفجار نه تنها در ابعاد فیزیکی، بلکه در ابعاد اجتماعی و انسانی نیز تأثیرات منفی غیرقابل جبرانی خواهد داشت. چه کسی پاسخگوی این فاجعه خواهد بود؟ آیا مسئولان استانی و کشوری تا آن زمان نیز به همین شیوه به این وضعیت بیتفاوت خواهند ماند؟
ضرورت اقدامات فوری، بازگشایی معابر و نوسازی بافتهای فرسوده
هیچ چیز نمیتواند جایگزین اقدام فوری در راستای نوسازی بافتهای فرسوده و بازگشایی معابر باشد. بازگشایی معابر نه تنها باعث افزایش امنیت و خدماترسانی به ساکنان میشود، بلکه میتواند شرایط بحرانی موجود را بهبود بخشد و جان انسانها را نجات دهد. معابر باز و مناسب، دسترسی راحت به خدمات پزشکی و امدادی را فراهم میآورد و امکان پاسخگویی سریع در مواقع بحران را افزایش میدهد.
همچنین نوسازی املاک فرسوده با مشارکت دستگاههای دولتی، نهادهای انقلابی و صنایع مختلف که در راستای ایفای مسئولیتهای اجتماعی خود میتوانند نقش موثری ایفا کنند، ضرورتی اجتنابناپذیر است. این اقدام نه تنها به نفع ساکنان محلات فرسوده خواهد بود، بلکه در درازمدت به بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی این مناطق کمک خواهد کرد و جلوی بسیاری از مشکلات اجتماعی را خواهد گرفت.
تا کی باید منتظر فاجعه باشیم؟
در نهایت، این سوال باقی میماند که چرا باید منتظر وقوع یک فاجعه انسانی در محلات فرسوده و بافتهای حاشیهای باشیم؟ آیا مسئولان تا زمانی که دهها هزار نفر جان خود را از دست دهند و مردم در زیر آوار بیتفاوتی مسئولان مدفون شوند، هیچ اقدامی نخواهند کرد؟ این مناطق، خانه بسیاری از محرومان و مستضعفانی است که سالهاست در شرایط سخت و طاقتفرسا زندگی میکنند و حالا نیازمند توجه فوری و همت جمعی مسئولان و نهادهای مختلف هستند.
اگر به فکر نجات این افراد و جلوگیری از یک فاجعه انسانی هستیم، باید اکنون دست به کار شویم. بازگشایی معابر، نوسازی بافتهای فرسوده و تامین خدمات بهداشتی و درمانی از جمله اولین قدمها در این مسیر است. مسئولان باید به این واقعیت تلخ اعتراف کنند که انفجار تخریبی در محلات فرسوده بندرعباس و هرمزگان دور از انتظار نیست، مگر اینکه اقداماتی عاجل برای بهبود وضعیت این مناطق انجام دهند. مسئولیت حفظ جان مردم و امنیت آنها بر دوش تمامی نهادها و دستگاههای دولتی است. اگر به موقع به این مشکلات رسیدگی نشود، نتیجه چیزی جز فاجعهای انسانی نخواهد بود.
ثبت دیدگاه