دریانیوز// جهان بشریت از آغاز با ناپایداری مواجه بوده است یکی از این ناپایداری ها در موضوعی است که میتوان با قاطعیت از آن بعنوان یک اصل مهم یاد کرد همانا صلح و امنیت است که به واقع از جمله مباحث بنیادی و مرتبط با اصل حیات و بقای بشر می باشد. همانطور که اصل سلامت برای حیات بشر یک ضرورت است ، امنیت و صلح نیز بیش از هر موضوعی حائز اهمیت و به یقین ارجح است و البته چنین خواهد بود که در سایه امنیت و صلح میتوان به ابعاد سلامت و ضرورت های آن اهتمام داشت .
جهان بشریت بیش از آنکه شاهد صلح و امنیت باشد شاهد جنگ و جنایت بوده است ، چه آنجا که تجاوز به سرزمین ها ، مرزها یا حیات یک گروه و جامعه یا ملت و مللی با هر انگیزه ای منجر به جنایت های متعدد می گردد که بی گمان مذموم و ناشی از بداندیشی است و در آنسوی دیگر ، گروه ، جامعه و ملتی که مورد تجاوز قرار گرفته و دفاع را حق مشروع خود میدانند و وارد جنگ و نبرد میشوند، بهر حال در نتیجه ی آن ، جهان مواجه با کشتار و از بین رفتن انسان ها می شود و تاسف بارتر آنکه مردمان بی دفاع و زنان و کودکان نیز مورد هدف قرار گرفته و از بین میروند و اگر بازمانده ی هم باشد علاوه بر آسیب های جسمی وارده ، مواجه با آسیب های شدید روحی خواهد شد .توجه به اصل حیات و بقا موضوعی است که نشات گرفته از انسانیت و محصول بشر خردمند است که هم در حقوق داخلی و نیز در حقوق بین الملل به ابعاد حق حیات و پاسداری از امنیت آن پرداخته شده و الزاماتی برای آن مقرر گردیده است ، ولی آنکه تا کجا در تحقق این اصل ، جهان بشریت توفیق کسب نموده یا علل ضعف و عدم توفیق آن چه بوده است مقوله ای دیگر است که میبایست با در نظر گرفتن تمام ابعاد به آن پرداخته شود .همانطور که بیان شد جهان بشریت با جنگ های متعدد مواجه شده است از آن جمله دو جنگ جهانی اول و دوم که میلیونها انسان کشته شدند و آسیب ها و خسارات های فراوانی از خود در دنیا بجا گذاشتند و بسیار جنگ های دیگر از جمله تجاوز و جنگ عراق به ایران که هشت سال طول کشید .در پایان جنگ جهانی دوم بود که پس از طی سالها برگزاری کنفرانس ها و اعلامیه های متعدد بین کشورهای جهان از جمله کشورهایی که در جنگ های جهانی شرکت داشتند ، در نهایت سازمانی بنام سازمان ملل متحد تشکیل شد .
وقتی به سیر تشکیل این سازمان پرداخته میشود در اعلامیه ها و کنفرانس های متعدد از جمله اهداف اصلی تشکیل سازمان ملل متحد همانا : ( ایجاد صلح پایدار، تامین امنیت و آسایش همگانی و عمومی برای انسانها در دنیای بدون تسلیحات و جنگ ، به وجود آوردن صلحی که بر حسن نیت توده های عظیم ملتهای جهان استوار است و بدون وحشت جنگ ) اینها اهدافی بوده که بطور عموم در فرایند تشکیل سازمان ملل بین کشورهای متعدد حاضر در این اجلاس مطرح و متعهد به آن می شدند ، از جمله در اعلامیه بین المتحدین ( بعبارتی بعنوان نخستین گام در زمینه تاسیس سازمان ملل متحد ) سال ۱۹۴۱ در لندن ، و نیز در منشور آتلانتیک و اعلامیه ملل متحد و همچنین کنفرانس های مسکو و تهران در سال ۱۹۴۳ بر این اهداف تاکید شده است و در کنفرانس های دیگری که بعنوان کنفرانس های نهایی و سرنوشت ساز در تشکیل سازمان ملل متحد مطرح بوده است از جمله ، کنفرانس دمبارتن اوکس (Dumbarton Oaks ) ، سال ۱۹۴۴ که در همان کنفرانس مسئولیت حفظ صلح و امنیت بین المللی را بر عهده رکن مهم سازمان ملل یعنی شورای امنیت ( بعنوان رکن پیش بینی شده ) گذاشتند و پنج کشور به عبارت آمریکا، انگلیس ، شوروی ( روسیه ) ، چین ، فرانسه بعنوان عضو دائم آن شناخته شدند و در کنفرانس یالتا ( Yalta ) در سال ۱۹۴۵ برای اعضای دائم شورای امنیت حق وتو پیش بینی و مقرر شد و بعبارت دقیق تر ( سرنوشت جهان را به منافع خود و هم پیمانهایشان ) پیوند زدند ( چنین که امروزه شاهد آن هستیم . )
در نتیجه سازمان ملل متحد در سال ۱۹۴۵ تشکیل شد و منشور ملل متحد با شرکت پنجاه دولت امضا گردید و تا کنون بیش از ۱۹۳ کشور عضو این سازمان می باشند .حال سئوال این است که سازمان ملل متحد با ارکان متعددی که در این نهاد وجود دارد از جمله دو رکن مهم شورای امنیت و دیوان بین المللی دادگستری ، با عنایت به اهدافی که برای تشکیل آن بعنوان یک ضرورت پیش بینی شده و چون این سازمان به نوعی خود بعنوان محصول بعد از جنگ جهانی دوم بشمار میرود و همانا مهم ترین هدف آن جلوگیری از جنگ و جنایت و بر قراری صلح پایدار بوده است آیا در اهداف خود موفق بوده است ؟
ونیز منطبق بر اهدافی که در منشور ملل آمده به ویژه ماده یک از فصل اول منشور که ( حفظ صلح و امنیت …..و جلوگیری و بر طرف کردن تهدید ها علیه صلح و متوقف ساختن هرگونه عمل تجاوز یا سایر کارهای ناقض صلح و فراهم آوردن موجبات تعدیل و حل و فصل اختلافات بین المللی …) سازمان ملل چه توفیق هایی در راستای منشور و اساسنامه خود داشته یا می توانست داشته باشد ؟
و امروز که جنایت های جنگی در غزه بیداد میکند و مردمان بی دفاع و زنان و کودکان ، قتل عام میشوند و نسل کشی و جنایت هویداست و اسناد آن در پیش دیدگان جهان موجود است و هدف قراردادن اماکن غیر نظامی و بیمارستان ها خود مغایر با قواعد و موازین بین المللی است.
چه موانعی در توفیق ایجاد صلح و امنیت جهانی پیش روی این سازمان می باشد ؟ و چرا شورای امنیت منطبق با فصل سوم و فصل پنجم منشور سازمان ملل متحد به وظیفه ی خود در راستای تصویب قطعنامه ایی به منظور حفظ صلح و امنیت و حتی المقدور آتش بس نسبت به جنایت و جنگ غزه و نیز برای جلوگیری از قتل عام مردم ، زنان و کودکان ، امداد رسانی و کمک به آسیب دیدگان اقدام فوری انجام نمی دهد ؟ و آیا امروز ضعف ساختاری سازمان ملل به ویژه وجود حق وتو در شورای امنیت بیش از پیش هویدا نشده است ؟ آیا ضرورت اصلاح ساختار سازمان ملل متحد سال ۱۹۴۵ در آستانه ی سال ۲۰۲۴ قریب به یک قرن و به روز رسانی این سازمان فراهم نشده است ؟ و این تغییر احساس نمیشود ؟ به یقین با تحولات و چالش های منطقه ای و فرا منطقه ای و آنچه امروزه بعنوان جنایت جنگی در غزه و منطقه ی خاورمیانه اتفاق می افتد ضمن ضرورت التفات به کنوانسیون ۱۹۴۸ سازمان ملل بعنوان ( جلوگیری و سرکوب نسل کشی ) و ماده هفت اساسنامه ی دیوان بین المللی کیفری در مبحث جنایت جنگی ، التفات به اصلاح ساختاری سازمان ملل نیز در عصر حاضر لازم است .
آنچه جهان بشریت به آن نیاز دارد سازمان مللی به حقیقت محتوایی آن و شورای امنیت به معنای ایجاد کننده ی صلح و امنیت پایدار است ، جنگ و جنایت ( از هر حیث و در هر قلمرویی اعم از داخلی ، منطقه ای ، جهانی ) و کشتار با هر انگیزه ای، ناپسند و بد اندیشی است ، ملت ها خواهان صلح و امنیت هستند با حفظ حقوق و احترام متقابل ، و جان حتی یک انسان در هر جای جهان محترم است ، بنابراین ضرورت آتش بس و قطع جنگ و جنابت و حمایت از مردم آسیب دیده و امداد رسانی یک امر حیاتی است .
هر نوع سکوت مجامع و نهادهای بین المللی در خصوص این جنایت به مثابه حمایت از استمرار جنگ و جنایت می باشد .
بنی آدم اعضای یکدیگرند / که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی بدرد آورد روزگار / دگر عضوها را نماند قرار
تو کز محنت دیگران بی غمی / نشاید که نامت نهند آدمی
( سعدی )
ثبت دیدگاه