حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

چهارشنبه, ۱۰ دی , ۱۴۰۴ Wednesday, 31 December , 2025 ساعت تعداد کل نوشته ها : 6358 تعداد نوشته های امروز : 11 تعداد اعضا : 13 تعداد دیدگاهها : 173×
  • تقویم شمسی

    آذر ۱۴۰۴
    ش ی د س چ پ ج
        فروردین »
     123456789101112131415161718192021222324252627282930  
  • شیخِ محرومین
    ۱۰ دی ۱۴۰۴ - ۴:۵۹
    شناسه : 37721
    بازدید 136
    2
    دریانیوز//سال‌هاست که او را می‌شناسم؛از همان روزهای دور، از دوره هشتم مجلس، زمانی که هم‌قدم و همراه سید عبدالکریم هاشمی شد و نامش آرام‌آرام بر زبان‌ها افتاد.
    ارسال توسط : نویسنده : حسین آتش زبان منبع : روزنامه دریا
    پ
    پ

    دریانیوز//سال‌هاست که او را می‌شناسم؛از همان روزهای دور، از دوره هشتم مجلس، زمانی که هم‌قدم و همراه سید عبدالکریم هاشمی شد و نامش آرام‌آرام بر زبان‌ها افتاد.او را همه می‌شناختند؛از مدیران ادارات گرفته تا قاطبه مسئولان کشوری.بعضی‌ها او را نه از نزدیک، که از پیامک‌هایش می‌شناختند؛پیامک‌هایی که فقط نوشته نبود، فریاد بود…فریادِ مطالبات مردمی که صدایشان به جایی نمی‌رسید.وزرا، معاونین، مدیران ستادی وزارتخانه‌ها،همه نام پیوسته را شنیده بودند؛نه برای منصب، نه برای قدرت،بلکه برای پیگیری درد مردم گیاوان،برای هر شهروندی که در شرق این سرزمین، مشکلی داشت و پناهی می‌جست.او اهل دین و قرآن بود؛اگرچه نه سواد آکادمیک حوزوی داشت و نه مدرک دانشگاهی دینی،اما عشق به مردم،او را به معلم قرآن بدل کرده بود.در روستا، در بخش، در شهر گیاهان و تا دوردست‌های مَکران کلاس‌های قرآن برپا می‌کرد،خود درس‌های ابتدایی را می‌گفت و علما را با احترام به منطقه دعوت می‌کرد.کار نیک، از نگاه او،چیزی جز کمک به مردم نبود.دستش اگر تنگ بود،دلش اما وسیع‌تر از هر دارایی.همین دل بزرگ،او را بزرگ کرد و عزتی به او بخشید که خریدنی نبود.پیامک‌هایش به بزرگان هر منطقه،به وزرا و مسئولان،زبانزد بود.عجیب آن‌که پیام‌های خصوصی‌اش خصوصی نمی‌ماند؛آن‌ها را برای همه مخاطبانش می‌فرستاد و پاسخ‌ها در فضای مجازی میان همگان دست‌به‌دست می‌شد.چرا که آن پیام‌ها نه خواسته شخصی،بلکه مطالبه یک روستا، یک مردم، یک رنج مشترک بود.سال‌ها گذشت و کم‌کم او را «شیخ پیوسته» نامیدند.

    در نوشته‌هایش،خود را «شیخ محرومین» خطاب می‌کرد.برخی گفتند:پیوسته، خودخوانده شیخ شده است.اما آنان که قلب بزرگش را دیده بودند و حقیقت درونش را می‌شناختند،می‌دانستند او این عنوان را انتخاب نکرده بود؛این عنوان،نتیجه سال‌ها پیگیری،سال‌ها ایستادن کنار محرومان و فریاد زدن بی‌وقفه برای آنان بود.در دوره‌ای که نوشته‌هایش رنگ و بوی ادبی گرفت،من همراهش بودم. وقتی مقالات کوتاه و زیبایش در فضای مجازی دیده شد،برخی خرده می‌گرفتند:«مهندس! چرا کمکش می‌کنی؟این نوشته‌ها برایش رأی می‌آورد،رئیس شورای بخش می‌شود…»اما از نگاه من،او پیش‌تردر قلب مردم جا گرفته بود؛چه با نوشته‌های من،چه با دست‌نوشته‌های ساده خودش.آنچه مهم بود،واقعیت‌های تلخ و صادقانه مردمش بود.او شیخ شده بودو در همان انتخابات، رأی بالای مردم،پاداش صداقتش شد.هرچند بعدهابا تنگ‌نظری‌هایی روبه‌رو شدو از انتخابات بازماند،اما قهرمان آن روزها کسی جز پیوسته نبود؛همان شیخ محرومین.امروز که این چند خط را می‌نگارم، می دانم او برای همیشه در زادگاهش بازگر آرام می‌گیرد…اما راهش،میراثش و نگاهش پیوسته خواهد ماند. همان پیوسته،همان شیخ،
    و همان شیخ محرومین .

    ثبت دیدگاه

    • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
    • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
    • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.