دریانیوز// در طول تاریخ، هرگاه انسان از جهان پرسش کرده است، پاسخ را در صفحهای جستوجو کرده که هنوز بوی جوهر میدهد.
کتاب فقط انباشتی از واژهها،نیست بلکه ظرف حافظه بشر است؛ خانهای که اندیشه در آن بزرگ میشود و تمدنها از دل آن قد میکشند. هر صفحه، پلهای بوده برای بالا رفتن از دیوار نادانی هر کتاب، پنجرهای که به دست خوانندهای کنجکاو گشوده شده است. اما در روزگاری که صداها از هر طرف روی سر آدم میریزند، شبکههای اجتماعی با چراغهای چشمکزن خود چشم ما را میبرند و زمان از لابهلای مشغلهها تبخیر میشود، کتاب همچنان ایستاده است؛ خمیده اما زنده. پرسش امروز این نیست که کتاب چه نقشی داردبلکه آن است که ما با این نقش چه کردهایم؟
تغییر رفتار مطالعه؛ از کرونا تا اقتصاد فرساینده
همهگیری کرونا، انفجار فضای مجازی و فشار اقتصادی، سه ضلع مثلثی هستند که رفتار کتابخوانی را شکل دادهاند. روزهایی که قرنطینه در خانه طولانی شد، بسیاری برای فرار از اضطراب و سکوت، به گوشیها پناه بردند؛ پناهگاهی که آنقدر پر زرقوبرق و بیهزینه بود که جای کتاب را بهسادگی گرفت.در سالهای اخیر، کتابخوانی از آن هاله روشنفکری و کلاس اجتماعی فاصله گرفته و برای بخش قابل توجهی از جامعه به «عادت لوکس» تبدیل شده است؛ عادتی وابسته به وقت آزاد، آرامش ذهنی و البته جیب پُرتر.با این حال، دادههای جدید نشان میدهد که این ماجرا یک روایت تلخ نیست؛ پیچیدهتر از آن است که با واژه «کمبود مطالعه» توصیف شود.
رشد مطالعه دیجیتال؛ کتاب در مسیر تازه
به گزارش جام جم ، یکی از اپلیکیشنهای بزرگ کتابخوانی گزارش داده که سرانه مطالعه دیجیتال در ایران ۱۰ دقیقه افزایش داشته و تعداد کتابخوانها ۵۰ درصد رشد کرده است. این جهش ناگهانی در ظاهر شبیه یک خبر امیدوارکننده است، اما در دل خود واقعیتهای عمیقتری دارد.
آمارهایی چون خرید ۱۸۵۶ کتاب توسط یک کاربر یا کتابخانه ۱۹ هزار جلدی یک مخاطب بیشتر شبیه رکوردهای کنجکاویبرانگیز هستند تا معیار رفتار عمومی؛ اما همین نمونههای استثنایی نشان میدهد که هنوز گروهی کوچک با جدیت در حال خواندنانداقلیتی که بار فرهنگی مطالعه را بر دوش میکشند.
رشد کتابخوانی دیجیتال عمدتاً به لطف کتابهای صوتی ممکن شده است؛ قالبی که اکنون ۱۱.۷ درصد از ذائقه کاربران را تشکیل میدهد. سبک زندگی شتابزده، ترافیک طولانی و خستگی شغلی باعث شده بسیاری ترجیح دهند کتاب را بشنوند نه بخوانند.با این حال، نسخه چاپی هنوز با ۸۱.۴ درصد، قاطعانه پیشتاز است. کتاب کاغذی هنوز برای بسیاری همان حسِ مالکیت و تجربه لمسی را دارد که نسخه دیجیتال نمیتواند جایگزینش شود.
مطالعه کوتاهمدت؛ شبکههای اجتماعی، رقیب اصلی کتاب
اما شاید مهمترین داده این گزارش، نه رشد کتابخوانهای دیجیتال، بلکه همین جمله باشد:ایرانیها سه برابر بیشتر از کتاب، متون کوتاه در شبکههای اجتماعی میخوانند.بهطور متوسط، کاربران ۴۰.۷ دقیقه در روز مقالات، تحلیلها و پستهای کوتاه میخوانندمتونی سریع، رایگان و اغلب سطحی. در مقابل، میانگین مطالعه کتاب فقط ۱۰.۹ دقیقه است.این فاصله نشان میدهد که ما «خواندن» را ترک نکردهایم؛ بلکه «نحوه خواندن» ما تغییر کرده است. مطالعه از شکل عمیق و متمرکز، به مصرف سریع و پراکنده تبدیل شده محتوایی که حافظه کوتاهمدت را فعال میکند، نه قدرت تفکر انتقادی را.بزرگترین مانع معرفیشده نیز همین است: کمبود وقت و خستگی ذهنی که ۴۹.۷ درصد مردم آن را دلیل اصلی فاصله گرفتن از کتاب میدانند. جامعهای خسته، طبیعی است که به سراغ متون کوتاه برود.
رمان، تاریخ و روانشناسی؛ سه ضلع انتخاب
الگوهای تازه مطالعه در ژانربندی نیز تغییرات مهمی نشان میدهد:
• زمان و داستان: ۲۱.۲درصد
• کتابهای تاریخی: ۱۵.۴درصد
• روانشناسی: ۱۴.۷درصد
رمانها با داستانگویی، فرار ذهنی و لذت روایت، همچنان محبوبتریناند. کتابهای تاریخی از سوی نسلی دنبال میشود که در پی درک گذشته برای فهم امروز است و روانشناسی نیز پاسخی به بحرانهای فردی و نیاز به بهبودِ شخصی است .بحرانی که در جامعه پرتنش امروز، پررنگتر از همیشه دیده میشود.اما نکته مهمتر آن است که مطالعه فکرمحور و حافظهمحور غالب است و کمتر به تفکر انتقادی میرسد. یعنی بسیاری کتاب را برای اطلاعات سریع میخواهند، نه برای به چالشکشیدن جهانبینی خود.
جامعهای با دو چهره؛ اقلیتی پیگیر، اکثریتی بی علاقه
اگر بخواهیم تصویری دقیقتر از وضعیت مطالعه ترسیم کنیم، باید جامعه را به دو گروه تقسیم کنیم.
گروه اول: اکثریتی که کتاب برایشان گزینه درجه دو است
فقط ۴۱ درصد خود را کتابخوان میدانند.
بیش از نیمی میگویند کتاب در خانوادهشان «جایگاه کمی» دارد.•روزانه بیش از یکساعت در شبکههای اجتماعیاند اما کمتر از ۱۱ دقیقه کتاب میخوانند.برای این گروه، کتاب عملی پرهزینه از نظر پول، تمرکز و زمان به حساب میآید. در نتیجه، در رقابت نابرابر با محتوای رایگان و کوتاه شبکههای اجتماعی، بازنده است.گروه دوم: اقلیتی که مطالعه برایشان عادت پایدار است
این گروه کوچک اما تأثیرگذار ویژگیهای مشخصی دارند:
•۴۱.۷ درصد از آنان در هفته گذشته یک کتاب را کامل خواندهاند.
•۵۲.۴ درصد نسخه چاپی را ترجیح میدهند.
•۶۴.۴ درصد خواندن را راهی برای رشد فردی میدانند.این گروه معمولاً برنامهریزی مطالعه دارد، کتاب را بخشی از هویت خود میداند و دچار همان سطح از خستگی ذهنی اکثریت نیست یا اگر هست، آن را با مطالعه مدیریت میکند.
کتاب در میدان رقابت با جهان فوری
واقعیت این است که کتاب در دورهای زندگی میکند که سرعت حرف اول را میزند.پلتفرمها با طراحیهای اعتیادآور، مغز را به دریافت پاداشهای کوچک و سریع عادت دادهاند؛ پاداشهایی که کتاب نمیتواند هر ثانیه عرضه کند.اما در همین میدان نابرابر، کتاب هنوز حذف نشده است. هنوز کسانی هستند که وقت خالیشان را تقسیم میکنند، شبها چراغ کنار تخت را روشن میگذارند و جملهها را آهسته میخوانند. اینها همان گروه پیگیرند؛ گروهی که اگر نبودند، آمار مطالعه شاید سالهاست که سقوط کرده بود.
آینده مطالعه در ایران؛ امید یا هشدار؟
آمارها تصویری روشنتر از آنچه معمولاً گفته میشود نشان میدهند: جامعه ایرانی نه کتابگریز است و نه کتابدوست؛ بلکه ناهمگون است. این ناهمگونی محصول تغییرات اجتماعی بزرگ، فشار روانی، کمبود وقت و اقتصاد آسیبدیده است.اما همین آمارها میگویند که کتاب همچنان معنا دارد، همچنان در رقابت است و همچنان بخش مهمی از جامعه آن را جدی میگیرد.آینده مطالعه وابسته به چند عامل کلیدی است:
۱٫سیاستهای حمایتی برای ارزانتر شدن کتاب.
۲٫آموزش تفکر انتقادی از سنین پایین.
۳٫ایجاد فضای آرام و زمان قابلمصرف برای مطالعه.
۴٫بهروز شدن صنعت نشر متناسب با سبک زندگی جوانان.
اگر این مسیرها فعال شوند، کتاب میتواند دوباره از حاشیه به متن برگردد و اگر نشوند، ممکن است کتاب همچنان زنده بمانداما بیشتر به عنوان یک یادگار فرهنگی، نه یک رفتار روزمره.در پایان باید گفت : کتاب هنوز در این سرزمین دست به دست میشود؛ گاهی آرام، گاهی کمرمق، اما واقعی. صدای ورقخوردن، هرچند در غوغای نوتیفیکیشنها گم میشود، اما خاموش نشده است.جامعهای که هنوز اقلیتی وفادار به مطالعه دارد، جامعهای نیست که باید بر آن خط قرمز کشید؛ بلکه باید برایش فرصت ساخت؛زیرا هر نسلی که کتاب بخواند، نسل بعدی را از تاریکی دور میکند و هیچ جامعهای با چراغ خاموش راهی به آینده نمیبرد.






ثبت دیدگاه