دریانیوز//دریای هرمزگان، این پهنه آبی همیشه زیبا و همیشه سخاوتمند، امروز روزگار خوشی را نمیگذراند. روزهایی که باید پررونقترین فصل کار صیادان باشد، به روایت خود آنان به سختترین دوران بدل شده است؛ روزهایی که نه صیاد امیدی به صید دارد و نه مردم از قیمت ماهی راضیاند. گویی رابطه دیرینه انسان و دریا که همیشه بر پایه احترام و بهرهبرداری خردمندانه شکل گرفته بود، اکنون میان بیتدبیریها، تخلفها و فشارهای محیطزیستی درحال فروپاشی است.
مسئولان بایستی به این موضوع توجه کنند که از یک طرف صیدهای غیرمجاز و کاهش صید و از طرفی دیگر گرانی ها باعث شده بسیاری از شهروندان نتوانند ماهی و میگو را در سفره و سبد غذایی شان داشته باشند «اگر امروز چارهای اندیشیده نشود، فردا بچههایمان ماهی را فقط در کتابها میبینند.» این جمله شاید برای برخی اغراقآمیز باشد، اما برای صیادانی که هر روز با چشمان خود خالیشدن تدریجی دریا را میبینند، واقعیتی تلخ و انکارناپذیر است.
* روشهای صیدِ مرگآور؛ زخمهای بازِ دریا
مشکل امروز فقط کمشدن صید نیست؛ مسئله اصلی چرایی آن است. سالهاست صیادان قانونی با یک رقیب نابرابر درگیرند: صیادان غیرمجاز، شناورهای بیهویت و اتباع بیگانه که با روشهای مخرب، دریا را جارو میکنند و هرچه هست و نیست، از بچهماهی تا ذخایر مولد، را یکجا از بستر آب میروبند.روشهایی مثل شبچراغی و ترال سالهاست که برای دریا حکم سم دارد. شبچراغی با نورهای قوی گلههای ماهی را تحریک کرده و به دام میکشاند؛ ترال نیز کف دریا را شخم میزند و حتی کوچکترین جانداران را نابود میکند.
نتیجه آنکه ذخایر تجدیدپذیر، دیگر فرصت تجدید شدن پیدا نمیکنند.صیادان قدیمی میگویند: «زمانی از همین ساحل تا چند مایل آنطرفتر میشد تور انداخت و دستپُر برگشت؛ اما حالا باید دهها مایل رفت تا شاید چند کیلو صید نصیبمان شود.»وقتی صیدگاهها دورتر میشوند، میزان مصرف و هزینه سوخت افزایش مییابد. سهمیه سوخت قانونی کافی نیست و صیاد ناچار است بخشی از نیاز خود را از بازار آزاد – با چند برابر قیمت – تهیه کند. نتیجه روشن است: هزینه تولید بالا میرود، سود کاهش مییابد و ماهیگیری دیگر صرفه اقتصادی ندارد.
* دریا فقط از صیدِ غلط آسیب نمیبیند؛ آلودگی، زخمی عمیقتر است
بسیاری از مشکلات صید، فقط ریشه در تخلف ندارد؛ بخشی از آن محصول رفتارهای نادرست ما در خشکی است.ورود فاضلابهای شهری و صنعتی به ساحل، امروز به یکی از جدیترین تهدیدهای آبزیان تبدیل شده است. این فاضلابها، اکسیژن آب را کاهش داده و مرجانها و زیستگاههای مهم را نابود میکنند.از سوی دیگر نشت سوخت قاچاق، لکههایی از آلودگی روی دریا ایجاد میکند که زیستپذیری و زادآوری ماهیها و میگوها را مختل میسازد.
در سالهای اخیر، افزایش ساخت آبشیرینکنها نیز مسئلهای تازه و نگرانکننده است. نبود مدیریت صحیح در دفع شورابه و پساب این تأسیسات، موجب افزایش شوری و برهمخوردن تعادل زیستی در سواحل میشود. شورابههای غلیظ، بهخصوص برای بچهماهیها، مرجانها و زیستگاههای کمعمق کشندهاند. هرمزگان نیازمند آب است، اما توسعه آبشیرینکن بدون پیوست محیطزیستی، یعنی فداکردن دریا برای رفع عطش خشکی.
* صیاد مقصر نیست؛ قربانی است
ماجرا را نباید فقط روی دوش صیادان گذاشت. صیادانی که سالهاست معیشتشان با دریا گره خورده، امروز خود تبدیل به قربانی زنجیرهای از سوءمدیریتها و تخریبها شدهاند.صیاد قانونمند نه توان رقابت با متخلف دارد، نه سوخت کافی برای سفرهای طولانی، نه بازار منصفانهای برای فروش محصول.در چنین شرایطی چگونه میتوان از او انتظار داشت هم به قانون پایبند بماند، هم اقتصاد خانوادهاش را اداره کند؟
* راهحلها روشن است؛ فقط باید عمل کرد
دریا برای بازگشت به روزهای خوب نیاز به جادو ندارد؛ نیاز به تصمیم، نظارت و اجرای قاطع دارد:مقابله جدی و بدون مماشات با ترال و شبچراغی؛ باید شناورهای غیرمجاز، چه داخلی و چه خارجی، شناسایی و از دریا جمعآوری شوند. برخوردهای مقطعی، هیچ دردی را درمان نمیکند.
* تقویت دورههای آموزشی برای صیادان؛
آموزش روشهای کمخطر، صید پایدار و آشنایی با قوانین، میتواند بهرهبرداری را اصولیتر کند.جلوگیری جدی از ورود فاضلاب شهری و صنعتی به دریا: این موضوع نه نیاز به شعار دارد، نه همایش؛ فقط باید فاضلاب قبل از رهاسازی تصفیه شود.اداره علمی و زیستمحور آبشیرینکنها: دفع شورابه باید کنترلشده و با استانداردهای محیطزیستی انجام گیرد.حمایت اقتصادی واقعی از صیادان قانونی: اصلاح سهمیه سوخت، ایجاد بازارهای منصفانه و حمایت بیمهای، بخشی از این حمایتها است.توسعه پایگاههای حفاظتی و افزایش گشتهای دریایی: تا زمانی که دریا بیصاحب باشد، متخلفان صاحب اختیار میشوند.
* دریا میراث مشترک ماست
دریا سرمایهای نیست که نسل امروز اجازه داشته باشد آن را مصرف و نابود کند و نسل فردا را محروم بگذارد.درست است که دریا گسترده و عمیق است، اما عمق صبر طبیعت محدود است.اگر امروز بیتفاوت بمانیم، فردا نه تنها صیادان بیکار خواهند شد، بلکه سفره مردم نیز از نعمت ماهیان جنوب خالی خواهد ماند.این موضوع نباید شعاری گذرا باشد؛ باید آن را جدی گرفت که اگر امروز چاره نکنیم، فردا بچههایمان ماهی را فقط در کتابها خواهند دید. چه اندوهی بالاتر از اینکه ساکنان هرمزگان، مردمی که همیشه در کنار دریا زیستهاند، روزی فقط خاطرهای از صید و صیادی در ذهن داشته باشند.اکنون زمان تصمیم است؛ تصمیمی که اگر امروز گرفته نشود، فردا بسیار دیر خواهد بود.






ثبت دیدگاه