دریانیوز//در سالهایی که سرعت، محور زندگی روزمره مردم شده و همهچیز از خرید و پرداخت تا ارتباطات بهسوی دیجیتالیشدن میرود، پاردوکسی عجیبی در نظام بانکی کشور و بخصوص استان هرمزگان دیده میشود؛ شعب برخی بانکها یکی پس از دیگری جمعآوری میشوند و تعداد بانک های ارائه دهنده خدمات روزبه روز کمتر می شود ، اما نیاز مردم به مراجعه حضوری نهتنها کم نشده، بلکه گاه بیشتر هم شده است.
نتیجه روشن است؛ صفهای طولانی، نارضایتی فراگیر و فرسودگی کارکنان معدود بانکها که با توانی اندک، بار بزرگی را بر دوش میکشند.گرچه سالهاست از «بانکداری الکترونیک» و «تحول دیجیتال» سخن گفته میشود، اما واقعیت میدانی این است که بخش قابل توجهی از امور بانکی هنوز نیازمند حضور فیزیکی مشتری است؛ از افتتاح حساب و رفع تعهد ارزی گرفته تا اصلاح اطلاعات، دریافت برخی خدمات تسهیلاتی، عملیات چک و حتی پیگیریهای ساده. مردم ناچارند به شعبه مراجعه کنند، اما شعب روزبهروز کمتر و خلوتتر میشود؛ نه از ازدحام مشتری، بلکه از کمبود کارمند.
برخی مدیران بانکی میگویند مهمترین عامل تعطیلی شعب، کمبود نیروی انسانی است؛ نیرویی که یا بازنشسته شده و جایگزینی برایش جذب نشده، یا از شدت سختی کار و حقوقی که کفاف زندگی امروز را نمیدهد، عطای کار در بانک را به لقایش بخشیده است. واقعیت تلخ این است که بانکها دیگر جذابیتی برای جوانان جویای کار ندارند؛ فشار کاری بالا، مسئولیتهای سنگین و حقوقی که با شدت تورم همخوانی ندارد، سبب شده بسیاری مسیرهای دیگری را انتخاب کنند.در نتیجه، هم تعداد شعب کاهش یافته و هم شعب باقیمانده با حداقل نیرو اداره میشوند.
این کمبود نیرو در ساعات شلوغی به بحران تبدیل میشود: یک باجه برای پاسخگویی به دهها مراجعهکننده، کارمندانی که از شدت کار فرصت نفسکشیدن ندارند و مردمی که ساعتها در صف میمانند تا یک امضا یا یک مهر بخورد. گلایهها روزبهروز بیشتر میشود و صدای اعتراض در فضای مجازی و میان مردم شنیده میشود:«چرا برای کوچکترین کار بانکی باید نصف روز مرخصی بگیریم؟»در ظاهر، تعطیلی شعب یک تصمیم اقتصادی است؛ کاهش هزینه، کوچکسازی، جلوگیری از زیان. اما بهای این تصمیم را مردم دارند میپردازند.
خدمات بانکی از نیازهای پایهای جامعه است و هیچ سیاستی نمیتواند آن را از دوش نظام بانکی کم کند. هرچند بانکداری دیجیتال راه آینده است، اما تا زمانی که بسترهای حقوقی، فنی و فرهنگی آن کامل نشده، حذف شعب بیشتر شبیه پاککردن صورتمسأله است تا حل آن.اکنون زمان آن رسیده که مسئولان بانکی و اقتصادی کشور بازنگری جدی در سیاست جمعآوری شعب و وضعیت معیشتی کارکنان بانکها داشته باشند. بانک بدون کارمند؛ یعنی خدمت بدون کیفیت و خدمت بیکیفیت یعنی نارضایتی گسترده مردمی که هر روز برای امور ضروری خود مجبور به مراجعه هستند.
اگر حقوق و مزایای کارکنان بانکی اصلاح نشود، اگر استخدام و آموزش نیروهای تازهنفس جدی گرفته نشود و اگر توسعه بانکداری دیجیتال واقعی – نه شعاری – سرعت نگیرد، این چرخه معیوب ادامه خواهد یافت. نتیجه نهایی چیزی جز اتلاف وقت مردم، افزایش تنش اجتماعی و کاهش اعتماد عمومی نخواهد بود.بانکها ستونهای اقتصاد هستند؛ستونی که اگر زیر فشار کمبود نیرو خم شود، این مردماند که زمین میخورند.






ثبت دیدگاه