دریانیوز//دیگر رودربایستی ندارد؛ دیگر جای تعارف نیست، بندرعباس هر روز یک قدم به یک فاجعه انسانی نزدیکتر میشود و ما همچنان شاهدیم که خانهها میریزند، سقفها ترک میخورند، دیوارها روی سر خانوادههای بیپناه آوار میشود و مسئولان فقط گزارش مینویسند، جلسه برگزار میکنند و وعده میدهند.در محلات قدیمی و فرسوده این شهر، محرومان هر شب با ترسجان به خواب میروند و هر صبح با دعا بیدار میشوند که سقف خانهشان هنوز سر جای خود باشد. آیا واقعاً باید منتظر مرگ انسانها بمانیم تا کسی بیدار شود؟در محلههای قدیمی و بافت فرسوده بندرعباس، خانهها دیگر خانه نیستند؛ بمبهای ساعتیاند.
کافی است باد کمی شدیدتر بوزد، یا باران شدید یکی دو روز ببارد، تا سقفی بریزد، دیواری فروبپاشد و نام خانوادهای دیگر در لیست قربانیان «بافت فرسوده» ثبت شود. البته به طور مرتب اخباری از ریزش دیوارها و سقف های فرسوده خانه های قدیمی محرومان شنیده می شود؛ همان خانواده هایی که توان تعمیر وبازسازی املاک شان را ندارند.اینها اتفاقات عجیب یا نادر نیستند. هر هفته، هر ماه، خبرهایی از ریزش خانهها منتشر میشود؛ اما عجیب اینجاست که هیچکس از این بحران شرم نمیکند.
چطور ممکن است در شهری که صنایع هزاران میلیارد درآمد دارند، در شهری که اسمش با تجارت و اقتصاد گره خورده، پیرزنی ۷۱ ساله وفرزندان و نوههایش در خانهای زندگی کنند که هر لحظه ممکن است روی سرشان خراب شود؟چطور میشود حمام یک خانواده سالها خراب باشد و پیرزن و بچههایشان مجبور باشند در حیاط و بدون آبگرمکن یا در خانه همسایه حمام کنند؟
چطور میشود برقکشی خانهها اینقدر خطرناک باشد، اما هیچ نهادی مسئولیت مستقیم رفع خطر را برعهده نگیرد؟
اینها «پدیده طبیعی» نیستند؛ نتیجه بیعملی است. نتیجه بیتوجهی. نتیجه سالها عقبانداختن یک بحران واقعی.

در بیشتر این محلات، مردم توان مالی تعمیر ندارند. سندی در دست ندارند که با آن وام بگیرند. درآمدهایشان کفاف زندگی روزمره را نمیدهد، چه برسد به نوسازی.
اما آیا تقصیر مردم است؟
چرا باید یک خانواده کمبضاعت، فقط به این دلیل که در بافت قدیمی شهر زندگی میکند، هر شب با ترس مرگ بخوابد؟
مسئولان بارها گفتهاند که «بافت فرسوده یک اولویت است».
خوب! اگر اولویت است، پس نتیجه کو؟
کدام خانهها بازسازی شده؟
کدام خانواده از خطر نجات پیدا کرده؟
چند نفر از میان آن همه صنایع و دستگاههای عریض و طویل، یکبار هم شده آستین بالا زدهاند تا قبل از مرگ مردم، سقف خانهشان را نجات دهند؟!
واقعیت تلخ این است که در محلات قدیمی بندرعباس، محرومان «زیر سقفهای لرزان» میجنگند تا زنده بمانند.
این جنگ نابرابر بین انسان و دیوارهای پوسیده، هر روز قربانی میخواهد و اگر همین امروز اقدامی نشود، فردا نامهای بیشتری در اخبار دیده خواهد شد؛ با جملهای کلیشهای و دردناک:
«ریزش سقف خانه باعث جانباختن یک خانواده شد.»
آیا تا زمانی که تیتر روزنامهها سیاه نشود، تصمیمی گرفته نخواهد شد؟
آیا جان انسانها باید به «خبر فوری» تبدیل شود تا وزارتخانهای یا سازمانی تکانی بخورد؟
آیا زندگی محرومان این شهر تا این حد بیارزش شده است؟
بافت فرسوده بندرعباس، فقط یک «پرونده عمرانی» نیست؛ بزرگترین بمب اجتماعی و انسانی استان است.مسئولان بهتر است بدانند که در این شهر، خانوادههایی هستند که اگر امروز کمک نشوند، فردا دیگر خانوادهای برای کمک دادن باقی نمیماند.وقت آن رسیده است که صنایع بزرگ، دستگاههای اجرایی، بنیادهای انقلابی و نهادهای مسئول، به جای شعار، عمل کنند.خانههای مردم در حال فرو ریختن است؛ جان کودکان، پیرزنان، زنان بیسرپرست و کارگران زیر سایه سقفهایی پوسیده قرار گرفته است.اگر امروز دستبهکار نشوند، فردا بر سر همه ما آوار خواهد شد: آوار بیمسئولیتی.
بندرعباس سزاوار این نیست که مردمش در خانههایی زندگی کنند که هر لحظه ممکن است گورشان شود و این شرم، باید بر دوش همه آنانی بماند که میتوانستند کاری کنند… اما نکردند.






ثبت دیدگاه