دریانیوز//پرستاران ستون فقرات نظام سلامتاند؛ کسانی که شب و روز در کنار بیماران میمانند، درد را لمس میکنند و با کمترین امکانات، بزرگترین مسئولیت را بر دوش میکشند. اما امروز در ایران، همین ستون فقرات در حال فرسایش است.
کمبود نیرو، فشار کاری شدید، دستمزد پایین، بیانگیزگی و موج مهاجرت پرستاران، همه در کنار هم زنگ خطر فروپاشی آرام نظام پرستاری کشور را به صدا درآوردهاند؛ بحرانی که در نهایت نهتنها پرستاران بلکه بیماران را هم قربانی میکند.طبق آمار رسمی وزارت بهداشت، نسبت پرستار به جمعیت در ایران تنها ۱.۸ پرستار به ازای هر هزار نفر است، در حالی که استاندارد جهانی این شاخص بین ۶ تا ۹ پرستار است. این یعنی نظام درمانی ایران حداقل به سه تا پنج برابر نیروی فعلی نیاز دارد تا تنها به حداقلهای خدمات ایمن و انسانی برسد.
در حال حاضر حدود ۱۳۰ هزار پرستار شاغل در کشور وجود دارند، در حالی که کل کادر پرستاری (اعم از دولتی، خصوصی، تأمین اجتماعی و نیروهای مسلح) حدود ۲۵۰ هزار نفر تخمین زده میشود. نتیجه روشن است: پرستاران شاغل ناچارند بار چند برابر ظرفیت خود را به دوش بکشند.پرستاران ایران در سختترین شرایط کاری و با حقوقی پایینتر از بسیاری از مشاغل دولتی و حتی خدماتی کار میکنند. در حالی که در بخشهایی دیگر حقوق شان بیشتر است، پرستاران با شیفتهای فشرده، کارانههای ناچیز و تأخیرهای چندماهه در پرداخت مواجهاند.
برای مقایسه، در بسیاری از کشورها درآمد پرستاران ۸ تا ۱۰ برابر پرستاران ایرانی است. همین اختلاف فاحش باعث شده مهاجرت به مقصد کشورهای اروپایی، کانادا و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس به یک گزینه جدی برای پرستاران تبدیل شود.برآوردها نشان میدهد سالانه بیش از سه هزار پرستار ایرانی کشور را ترک میکنند. بسیاری از آنها از طریق شرکتهای کاریابی یا حتی بهصورت مستقیم جذب کشورهای دیگر میشوند. افزایش هزینه صدور «برگ صلاحیت حرفهای» از سوی سازمان نظام پرستاری نیز نتوانسته این روند را متوقف کند.
پرستاران مهاجر، دلایل مشترکی دارند: فشار روانی شدید، بیثباتی شغلی، عدم احترام به حرفه و نابرابری درآمدها. آنها در کشورهای مقصد نهتنها از حقوق بالاتر بلکه از احترام اجتماعی بیشتر و ساعات کاری کمتر برخوردارند.از طرفی دیگردر حالی که بیمارستانها با کمبود نیرو دست و پنجه نرم میکنند، پارادوکس تلخی در نظام پرستاری کشور دیده میشود: بیش از ۶۰ هزار پرستار فارغالتحصیل بیکارند.آزمونهای استخدامی محدود، بروکراسی طاقتفرسا و نبود جذب رسمی باعث شده این نیروهای تحصیلکرده عملاً از چرخه خدمت حذف شوند.
بسیاری از آنها ناچارند یا به مشاغل غیرمرتبط روی آورند یا با حداقل دستمزد در مراکز خصوصی کار کنند. این در حالی است که بیمارستانهای دولتی با بحران کمبود پرستار مواجهاند و بخشی از بار مراقبتها بر دوش نیروهای طرحی یا شرکتی و…. است.شغل پرستاری از نظر روانی یکی از سنگینترین مشاغل جهان است. مواجهه روزمره با درد، مرگ، بیماری و فشار روحی بیماران، نیازمند پشتیبانی روانی مداوم است؛ اما در ایران، هیچ سازوکار حمایت روانی سازمانیافتهای برای پرستاران وجود ندارد.افسردگی، اضطراب، فرسودگی شغلی و …. در میان پرستاران افزایش یافته، اما آمار رسمی و شفاف در این زمینه وجود ندارد.
بسیاری از پرستاران بهدلیل کمبود نیرو، حتی در زمان بیماری مجبور به کار هستندو گاهی با تب و سرماخوردگی شدید، سرِ شیفت میایستند.وقتی پرستاران خسته، بیانگیزه و بیمار سر کار حاضر میشوند، طبیعی است که کیفیت خدمات درمانی نیز کاهش مییابد.در بیمارستانهای بزرگ کشور، تعداد پرستار برای هر بخش به حدی کم است که گاهی یک پرستار مسئول مراقبت از ۲۰ بیمار است، در حالی که در استاندارد جهانی، این عدد نباید از ۵ تا ۷ بیمار فراتر رود.نتیجه این وضعیت، افزایش خطاهای پرستاری و کاهش دقت در مراقبتهاست. در ایران اما به جای اصلاح سیستم، پرستار خطاکار تنبیه میشود. هیچ سامانهای برای ثبت و تحلیل خطاهای پرستاری با هدف اصلاح ساختار وجود ندارد.
یکی از عوامل ریشهای بحران پرستاری، مدیریت ناکارآمد برخی از بیمارستانهاست. در اکثر مراکز درمانی، مدیران بیمارستانها پزشکانی هستند که نه آموزش مدیریت دیدهاند و نه تجربه اداره مجموعهای با صدها نیروی انسانی را دارند. در حالی که در کشورهای پیشرفته، مدیریت بیمارستانها برعهده متخصصان مدیریت سلامت است، نه برعهده پزشکانی که خود ذینفع مستقیم از درآمد بیمارستاناند. در نتیجه، تصمیمات مدیریتی اغلب از زاویه دید پزشک اتخاذ میشود، نه از منظر کار تیمی و انسانی که اساس پرستاری است.با افزایش جمعیت سالمندان، نیاز کشور به خدمات مراقبتی خانگی و مراکز نگهداری سالمندان روزبهروز بیشتر میشود. اما در ایران نه زیرساخت کافی برای این حوزه وجود دارد و نه سیاستگذاری مشخصی.






ثبت دیدگاه