دریانیوز//ساحل بندرعباس، میتوانست قلب تپنده گردشگری جنوب و ویترین زیباییهای خلیجفارس باشد، اما امروز چهرهای غبارآلود و پر از حسرت به خود گرفته است.
سازههای بتنی و نیمهتمام، دیوارهای سیمانی بیجان و پروژههایی که سالهاست در حد تابلو و فنس باقی ماندهاند، بخش قابلتوجهی از نوار ساحلی شهر را اشغال کردهاند؛ سازههایی که نه تخریب میشوند و نه تکمیل. از جمله آنها تالار مرکزی بندرعباس است که بیش از یک دهه از کلنگزنیاش میگذرد، اما همچنان در بلاتکلیفی کامل به سر میبرد؛ پروژهای که میلیاردها تومان از بیتالمال صرف آن شد، بیآنکه ثمرهای برای مردم داشته باشد.در کنار آن، یادمان شهدای ایرباس و باغموزه دفاع مقدس نیز از دیگر طرحهایی بودند که قرار بود ساحل بندرعباس را به نماد هویت و غرور ملی تبدیل کنند، اما آنها هم قربانی تصمیمات متناقض، تغییر مدیران و بهانههایی چون «حریم ۶۰ متری دریا» شدند.
هیچکدام در ساحل ساخته نشدند و در نقطهای دیگر هم اثری از آنها نیست. نتیجه این سردرگمی مدیریتی، ساحلی است بیصاحب، پر از نخالههای ساختمانی، سازههای نیمهکاره و چهرهای نازیبا که هیچ سنخیتی با عنوان «مرکز استان بندری» ندارد.امروز نه تنها از ظرفیت گردشگری و اقتصادی ساحل بندرعباس بهرهای برده نمیشود، بلکه در آن فاضلابهای خانگی و صنعتی نیز بیپروا رها میشوند.
بخشی از ساحل به جولانگاه قلیانفروشان، زبالهها و آلودگی تبدیل شده است. نه نظارتی وجود دارد، نه متولی مشخصی برای پاکسازی و ساماندهی. در حالی که در شهرهای بندری دنیا، ساحل محل برگزاری جشنوارهها، پیادهراههای هنری، ورزشهای آبی و تفریحات سالم است، در بندرعباس ساحل را به فاضلاب و بینظمی سپردهایم.
بندرعباس میتوانست الگویی از «اقتصاد دریا محور» باشد؛ جایی که گردشگری دریایی، قایقسواری، بازارهای محلی و فضاهای فرهنگی، اشتغال و نشاط اجتماعی را رقم بزنند. اما واقعیت تلخ این است که نه تنها هیچ برنامه منسجمی برای توسعه گردشگری ساحلی وجود ندارد، بلکه حتی ساماندهی ساده قایقها و قایقداران نیز به حال خود رها شده است.پرسش جدی اینجاست که چرا پروژههایی که از بیتالمال هزینه شدهاند، نیمهکاره رها میشوند و هیچکس پاسخگو نیست؟ چرا دستگاههای نظارتی و اجرایی در برابر این حجم از اتلاف منابع و نابسامانی سکوت کردهاند؟ اگر ساختوسازی غیرقانونی یا بیفایده تشخیص داده شده، چرا کسی مسئولیت تصمیم اشتباه را نمیپذیرد؟
ساحل بندرعباس، متعلق به مردم است، نه قربانی بیبرنامگیها. باید نگاهها از فنس و سازههای نیمهتمام عبور کند و به چشم فرصت به دریا و ساحل نگریسته شود. تا زمانی که مدیریت یکپارچه و عزم جدی برای بازآفرینی این پهنه زیبای طبیعی شکل نگیرد، ساحل همچنان نمادی از وعدههای بر زمینمانده خواهد بود؛ وعدههایی که مثل همان سازههای بتنی، نیمهتمام و بیروح در برابر چشمان مردم ایستادهاند.






ثبت دیدگاه