دریانیوز// ازدواج پيوندي مقدس است که فراتر از يک مراسم يا پيمان رسمي، بنيان زندگي مشترک و خانواده را شکل ميدهد. استمرار و سلامت اين پيوند به مهارتها، آموزش و آگاهي واقعي زوجين وابسته است.
تجربه نشان داده که سالهاي نخست زندگي مشترک حساسترين دوران براي بروز تعارض و حتي طلاق است و علت اصلي بسياري از اختلافات، ناآشنايي طرفين با ويژگيهاي رواني، روحي و رفتاري يکديگر است.
اهميت مهارتهاي زندگي زناشويي
ازدواج مانند خريد يک کالا نيست که اگر پسند نکرديم بتوانيم آن را پس بدهيم. تداوم زندگي و استمرار خانواده از خود مراسم ازدواج اهميت بيشتري دارد. وقتي دو فرد و دو خانواده بدون شناخت قبلي تصميم به ازدواج ميگيرند، بايد از خود بپرسند اين وصلت چه سرانجامي خواهد داشت و آيا ميتواند زوجين را به کمال برساند يا خير.
مهارتهاي زندگي و مشاوره قبل از ازدواج، مسير پرچالش ازدواج را هموار ميکند و زوجين را براي مقابله با اختلافات و مشکلات احتمالي آماده ميسازد.
والدين و مشاوران ميتوانند با تجربه و آموزشهاي خود، فرزندان و زوجها را براي شرايط مختلف زندگي مشترک آماده کنند تا با شناخت و مهارت کافي وارد اين مرحله شوند. آموزش پيش از ازدواج، راهنمايي در مورد مهارتهاي ارتباطي، مديريت تعارض و ابراز محبت، نقش مهمي در کاهش اختلافات و افزايش احتمال موفقيت در زندگي مشترک دارد.
چالشهاي سالهاي نخست ازدواج
يکي از مهمترين مشکلات در سالهاي اوليه زندگي مشترک، ناآشنايي طرفين با ساختار روحي و رواني يکديگر است. زنان شناخت کافي از خصوصيات مردان ندارند و مردان نيز با روحيات زنان آشنا نيستند. اين کمبود شناخت، همراه با کمي خودخواهي و کمبود گذشت، زمينه طلاق را فراهم ميکند.
آمارها نشان ميدهد بيشترين ميزان طلاق در سال اول و دوم زندگي مشترک رخ ميدهد و نيمي از طلاقها در شش سال اول زندگي اتفاق ميافتد. اين امر نشان ميدهد آموزش و آگاهي پيش و حين ازدواج نه تنها مفيد، بلکه ضروري است و ميتواند بسياري از مشکلات و تعارضات را از همان ابتدا پيشگيري کند.
آموزش مهارتها و نقش مشاوره
آموزش مهارتهاي زندگي پيش از ازدواج و حتي در حين زندگي مشترک حياتي است. آموزههاي ديني نيز هزار و چهارصد سال است که به اين موضوع پرداختهاند و در کتابهاي فقهي، بيش از ۷۰ مورد به نکات تربيتي و مهارتهاي زندگي زناشويي اشاره شده است. ازدواجي که بر مبناي معيارهاي ديني و مهارتهاي عملي شکل گيرد، باعث استحکام خانواده، آرامش زوجين و کاهش آسيبهاي اجتماعي ميشود.
همکاري، خلاقيت، تفاهم و تلاش مشترک نيز لازمه تداوم يک رابطه مطلوب است. والدين، معلمان و مشاوران ميتوانند از طريق آموزش مهارتهاي ارتباطي، مديريت تعارض، ابراز محبت و احترام متقابل، زوجها را آماده کنند تا مسير زندگي مشترک با تفاهم و درک متقابل آغاز شود و ازدواجي پايدار و مستحکم شکل گيرد.
شناخت تفاوتهاي زن و مرد
زن و مرد دو موجود با روحيات، نيازها و رفتارهاي متفاوت هستند، گويي از دو سياره مختلف آمدهاند. اين تفاوتها ذاتاً بد نيست، بلکه فرصتي براي رشد و تکامل زوجين است. شناخت اين تفاوتها قبل از ازدواج، زمينه کاهش آسيب و بروز اختلافات را فراهم ميکند و رابطه سالم و بانشاطي شکل ميگيرد.
زن نيازمند توجه، محبت و تاييد است؛ دوست دارد احساس کند ديده ميشود و ارزشمند است. مرد بيشتر به عمل، تصميمگيري و مسئوليتپذيري توجه دارد، اما ابراز علاقه و محبت مداوم او نيز زندگي را مستحکم ميکند. وقتي زن و مرد ويژگيهاي يکديگر را بشناسند، با گذشت و درک متقابل ميتوانند زندگي مشترک خود را با آرامش و تفاهم پيش ببرند.
عشق و محبت؛ پايه استحکام زندگي
زنان موجوداتي لطيف و حساس هستند و عشق و ابراز محبت برايشان اهميت بالايي دارد. احترام، ستايش و حضور در کنار هم حتي در امور ساده مانند صرف غذا با هم، رابطه را تقويت ميکند. نمونه زندگي حضرت امام خميني (ره) نشان ميدهد که عشق، احترام و محبت متقابل ميتواند بنيان خانواده را مستحکم و زندگي مشترک را با آرامش همراه کند.
مردان هرگز از ابراز عشق خسته نميشوند و اين کار باعث ايجاد احساس امنيت و علاقه واقعي در زندگي مشترک ميشود. ابراز محبت مستمر و احترام متقابل، پايهاي است که زوجين را براي مقابله با مشکلات و اختلافات آماده ميکند.
نقش والدين و مشاوران
والدين و مشاوران نقش اساسي در آمادهسازي زوجين دارند. بايد فرزندان را با تفاوتهاي جنسيتي، مهارتهاي ارتباطي، مديريت تعارض و ابراز محبت آشنا کنند. اگر والدين در اين زمينه تخصص ندارند، ميتوانند فرزندان را به مشاوران و اهل فن ارجاع دهند.
استفاده از تجارب والدين و راهنمايي مشاوران، موجب کاهش اختلافات و افزايش احتمال تداوم موفقيتآميز ازدواج ميشود. نقش خانواده و مشاوران در سالهاي ابتدايي ازدواج بسيار کليدي است، زيرا بسياري از اختلافات قابل پيشگيري هستند و آموزش پيش از ازدواج ميتواند به شکلگيري رابطهاي سالم کمک کند.
توصيههاي عملي براي زوجين
يکي از مهمترين اصول براي زندگي مشترک موفق، شناخت متقابل است. زوجها بايد تلاش کنند نيازها، روحيات و انتظارات يکديگر را درک کنند و تفاوتها را بپذيرند. اين شناخت به آنها کمک ميکند تا در مواجهه با مشکلات و اختلافات، واکنشهاي بهتري داشته باشند و زمينه ساز تفاهم و همدلي شود.
همچنين، ابراز محبت و عشق بخش جداييناپذير زندگي زناشويي است. نشان دادن علاقه و توجه به همسر، ستايش او و رعايت احترام متقابل حتي در امور روزمره، رابطه را تقويت ميکند و احساس امنيت و رضايت را در زندگي مشترک افزايش ميدهد.تفاهم در تصميمگيريها نيز اهميت زيادي دارد.
مسائل مالي، خانوادگي و روزمره بايد با مشارکت و مشورت حل شوند تا هر دو طرف احساس کنند تصميمها به شکل عادلانه و برابر گرفته ميشوند. اين مشارکت، حس مسئوليت و تعلق را در زوجها تقويت ميکند.مديريت تعارض يکي ديگر از مهارتهاي کليدي است. اختلافات طبيعياند، اما روش برخورد با آنها تعيينکننده کيفيت زندگي مشترک است.
زوجين بايد ياد بگيرند که تعارضات را به موقع، با آرامش و بدون کينه حل کنند و از تنشهاي غيرضروري جلوگيري کنند.نقش والدين و مشاوران نيز غيرقابل چشمپوشي است. بهرهگيري از تجربه والدين و راهنمايي مشاوران ميتواند مسير زندگي مشترک را هموار کند و زوجها را براي مواجهه با مشکلات احتمالي آماده سازد.
استفاده از تجارب افراد باتجربه، موجب کاهش خطاهاي رفتاري و تصميمگيري بهتر ميشود.در نهايت، صبر و گذشت پايهاي براي دوام زندگي است. تحمل اشتباهات، گذشت از خطاهاي کوچک و تلاش براي درک متقابل، از ارکان اصلي تحکيم خانواده و ايجاد محيطي آرام و سالم براي زندگي مشترک و فرزندان است.
با رعايت اين اصول، خانوادهاي مستحکم و آرام شکل ميگيرد که نه تنها محيطي سالم براي فرزندان فراهم ميکند، بلکه الگويي الهامبخش براي جامعه نيز خواهد بود.در نتيجه، ازدواج، فراتر از يک مراسم رسمي و پيوند قانوني، پيوندي مقدس و ارزشمند است.
استمرار و موفقيت آن نيازمند مهارتها، آموزش و شناخت متقابل زوجين است. سالهاي نخست زندگي مشترک حساسترين دوران براي بروز اختلافات و حتي طلاق است و علت اصلي آن، ناآشنايي طرفين با ويژگيهاي رواني، روحي و رفتاري يکديگر است.
تداوم زندگي موفق نيازمند آموزش مهارتهاي زندگي زناشويي پيش از ازدواج و در حين آن، شناخت تفاوتهاي زنانه و مردانه و درک نيازها و روحيات يکديگر، ابراز محبت، عشق و احترام متقابل، مشارکت در تصميمگيري و تعامل سازنده، بهرهگيري از تجارب والدين و مشاوران، و همچنين صبر، تفاهم و همکاري مشترک است.
رعايت اين اصول نه تنها بنيان خانواده را مستحکم ميکند، بلکه محيطي آرام و سالم براي فرزندان فراهم ميآورد و الگويي الهامبخش براي جامعه ايجاد ميکند.ازدواجي که بر اساس اصول ديني، مهارتهاي زندگي و شناخت متقابل شکل گيرد، باعث رشد، تعالي و کاهش آسيبهاي اجتماعي خواهد شد. اصل ازدواج آغاز مسير است و تداوم آن هنر و مهارتي است که حفظ و تقويت آن، ثمرهاي پايدار و ارزشمند براي زندگي مشترک و جامعه خواهد داشت .
           





ثبت دیدگاه