دریانیوز// فيلم سينمايي « غريزه » به کارگرداني سياوش اسعدي، يک ملودرام عاشقانه- اجتماعي است که در فضاي نوستالژيک دهه ۴۰ خورشيدي در شمال ايران روايت ميشود.
فيلمساز با تمرکز بر بلوغ عاطفي و عشق نوجوانانه در بستر يک ماجراي ايثار و مردانگي، تلاش کرده است اثري با ويژگيهاي سينماي کلاسيک ايراني (شبه فيلمفارسي )و نگاهي انساني خلق کند.
* قابهايي در ستايش درنگ
فيلم از نظر بصري و فني بسيار چشمنواز و خوشساخت است و به نظر ميرسد نشاندهنده بلوغ فيلمسازي اسعدي باشد. قاببنديها، لوکيشنهاي شمال (مناطقي چون منجيل، رودبار، لوشان و…) با فضاي سرسبز و باراني، و توجه به جزئيات بصري، حس و حال نوستالژيک و ملودرام داستان را تقويت ميکند.
ريتم فيلم عمداً کُند و مملو از درنگها و تأملها است. اين مکثها عامدانه تلقي شده تا فرصت بروز و درک حالات دروني شخصيتها و سنگيني موقعيتها به مخاطب داده شود و ريتم با تأمل پيش برود. همچنين، شروع و پايان فيلم با حرکت قطار (ورود زن و دختر، خروج قهرآميز پسر) يک تمهيد ساختاري و استعاري هوشمندانه است که نمادي از زمان، گذر زندگي و تغيير مسير باشد.
* رفاقت در برابر غريزه
تم محوري فيلم بر مفهوم مردانگي، از خودگذشتگي و مرام در تقابل با غريزه و عشق نوجوانانه استوار است.
* شخصيتها
- رسول خان (پدر): کاراکتري محوري با شغل دباغي (که نمادي از کندن ظاهر و رسيدن به باطن ماجراهاست) که درگير يک فداکاري بزرگ ميشود. او به خاطر اداي دين و رفاقت قديمي و حفظ آبروي زن و دختر دوست مرحومش، ناچار به ازدواج با دختر باردار (آتيه) ميشود. او نقش جوانمرد و ناجي داستان را بر عهده دارد، که اين تم يادآور ملودرامهاي کلاسيک فارسي است، اما به شکلي نو و غيرکليشهاي ارائه شده است.
- کامران (پسر نوجوان): نوجوان عاشقپيشه و شيفته سينما که دچار غريزه/احساس عشق يکطرفه به آتيه ميشود. فداکاري پدر، بدون اينکه دليل اصلي آن را بداند، در نگاه او به نفرت از پدرو حس گول خوردن ميانجامد و در نهايت او را وادار به ترک خانه ميکند.
- آتيه (دختر): چهره جديدي که مرکزيت داستان است و آمدنش، مسير زندگي رسول و کامران را تغيير ميدهد. او بيشتر به بستر يک معامله عاطفي و فداکاري تبديل ميشود، و نامش (آتيه به معني آينده) ميتواند استعاره از آينده ناگزير باشد.
- ديالوگنويسي ،زبان کنايه و سجع در ادبيات لاتي
کارگردان عامدانه تلاش کرده تا ديالوگها را شعرگونه، سجعدار و وزندار تنظيم کند. اين شيوه، که در آن شخصيتها تلاش ميکنند حرف خود را با طعنه، کنايه، ضربالمثل يا ايما و اشاره بزنند، يک امضاي مشخص براي فيلم فراهم کرده و با مرام و مسلک جوانمردان آن دوره همخواني دارد.
با اين حال، اين نوع ديالوگنويسي گاه دچار دوپارگي ميشود (برخي جاها خيلي ساده و بعضي اوقات بسيار وزين و مسجع) که ممکن است درک فيلم را براي مخاطب عامي که به سينماي سريع عادت دارد، دشوار سازد. غريزه اثري مهم، قابل تأمل و ارزشمند است که در دسته سينماي فيلمساز محور و روايتهاي خاص قرار ميگيرد.
ارزش اصلي فيلم در ساختار بصري قوي، فضاآفريني موفق (با ارجاعات ضمني به سينما پاراديزو و سبک مسعود کيميايي)، معرفي و شخصيتپردازيهاي قوي (به خصوص رسول خان) و جسارت در انتخاب سبک ديالوگنويسي متفاوت است.چالش اصلي فيلم در مديريت ريتم کُند آن است؛ اگرچه اين ريتم تعمدي است، اما ميتواند در ميانه يا يکسوم پاياني براي برخي مخاطبان به حوصلهسربر بودن تبديل شود.
همچنين، مسئله آتيه و اينکه او بيشتر در حد يک معامله باقي ميماند، ممکن است از نظر برخي منتقدان موجب نقص روايي و بلاتکليفي داستان شود.فيلم از نظر کارگرداني هوشمندانه و قابل قبول است و فيلمي است که براي درک کامل آن، مخاطب بايد با حوصله و درنگ به تماشا بنشيند و به دليل ساختار متفاوتش، مخاطب خاص خود را ميطلبد.






ثبت دیدگاه