دریانیوز// ساعت يک بامداد است. چراغهاي خانه خاموش شدهاند، اما نور آبي صفحهي گوشي هنوز صورت اميرعلي نهساله را روشن کرده. مادرش چند بار او را صدا زده، اما بيفايده است.
اميرعلي درگير يک مرحلهي حساس از بازي آنلاين شده و نميتواند از آن دل بکند. چشمانش خسته است، ولي ذهنش هنوز در دنياي مجازي ميچرخد. صبح روز بعد، او با چشماني پفکرده، در کلاس درس مينشيند، اما ذهنش ميان شخصيتهاي بازي، سکهها و امتيازها سرگردان است.
اين فقط يک نمونه از صدها واقعيتيست که هر روز در خانوادههاي ايراني تکرار ميشود.دنياي امروز، دنياي تکنولوژي است؛ اما وقتي ابزارهاي ديجيتال به جاي آنکه به زندگي کمک کنند، تبديل به مانعي در برابر رشد طبيعي کودکان ميشوند، زنگ خطر به صدا در ميآيد.
وابستگي ديجيتال: اختلالي نوظهور اما جدي
با همهگير شدن تلفنهاي همراه هوشمند، تبلتها و دسترسي آسان به اينترنت، استفادهي بيش از حد کودکان و نوجوانان از موبايل و بازيهاي آنلاين به يک موضوع نگرانکننده در حوزه سلامت روان تبديل شده است. کارشناسان از آن بهعنوان اعتياد رفتاري ياد ميکنند؛ نوعي اختلال که به گفتهي دکتر ليلا رازقيان، روانپزشک کودک و عضو هيأت علمي دانشگاه علوم پزشکي شيراز، با «ناتواني در کنترل استفاده از فضاي مجازي» شناخته ميشود.
او توضيح ميدهد: «اين نوع اعتياد، مانند اعتياد به مواد مخدر، با نشانههايي مثل اشتغال ذهني دائمي، تحمل پايين، پرخاشگري هنگام قطع دسترسي و ناتواني در توقف استفاده همراه است.» اما نکتهي نگرانکنندهتر اين است که هرچه سن شروع استفاده از اين ابزارها پايينتر باشد، پيامدهاي آن عميقتر و پايدارتر خواهد بود.
چهرههاي پنهان اعتياد ديجيتال در کودکان
دکتر رازقيان ميگويد يکي از خطرناکترين جنبههاي اين وابستگي، اين است که بسياري از والدين آن را «بازي بيخطر» ميدانند. در حالي که کودکان، نه تنها از نظر جسمي و رواني، بلکه از نظر شناختي نيز در معرض آسيب هستند.
پيامدهاي رفتاري:
- افزايش بيقراري و تحريکپذيري
- وابستگي به پاداش فوري (کليک، امتياز، مرحلهي جديد)
- کاهش تحمل Frustration و ضعف در مديريت ناکامي
- افت مهارتهاي خودتنظيمي (مثل کنترل هيجان، مديريت زمان، و اولويتبندي)
پيامدهاي شناختي:
- ضعف در حافظهي فعال
- کاهش تمرکز و توجه پايدار
- افت توان برنامهريزي و تصميمگيري
- اختلال در پردازش اطلاعات پيچيده
بهويژه در دوران کودکي که مغز در حال شکلگيري و رشد است، استفادهي افراطي از ابزارهاي ديجيتال ميتواند رشد طبيعي بخشهاي کليدي مغز مانند قشر پيشپيشاني را مختل کند. اين بخش از مغز، مسئول کنترل تکانه، تمرکز و تحليل منطقي است و تا سنين پاياني نوجواني در حال رشد است.
پيامدهاي عاطفي و اجتماعي: تنهايي پشت صفحه يکي ديگر از ابعاد خطرناک اين وابستگي، تأثير آن بر خلق و روان کودک است. کودکي که بيشتر ساعات روز خود را در دنياي بازيهاي آنلاين يا شبکههاي اجتماعي ميگذراند، بهتدريج از دنياي واقعي دور ميشود.
پيامدهاي عاطفي شامل:
- اضطراب و نوسانات خلقي شديد
- احساس ناکافي بودن يا مقايسهي منفي با ديگران (بهويژه در شبکههاي اجتماعي)
- افزايش خطر ابتلا به افسردگي در نوجواني
- کاهش اعتماد به نفس و احساس رضايت از خود
علاوه بر اين، روابط اجتماعي کودک نيز دچار اختلال ميشود. او ترجيح ميدهد در دنياي مجازي بماند تا با همسالانش تعامل داشته باشد. انزوا، گوشهگيري و کاهش مهارتهاي ارتباطي، از نتايج بلندمدت اين رفتار است.
نقش والدين: کليد پيشگيري و مداخله
دکتر رازقيان تأکيد ميکند که والدين، اولين و مهمترين عامل در شکلگيري يا پيشگيري از اين نوع وابستگي هستند. اما سبکهاي فرزندپروري اشتباه، ناخواسته ميتوانند کودک را به سمت استفادهي بيرويه از ابزارهاي ديجيتال سوق دهند.
والدگريهاي آسيبزا:
۱٫سهلگيرانه: اجازهي استفاده بيمحدوديت از موبايل، بدون نظارت
۲٫مستبدانه: کنترل شديد و سختگيرانه، بدون توضيح يا گفتوگو
۳٫غافل: بيتوجهي به نيازهاي عاطفي کودک، و جايگزيني محبت با ابزار ديجيتال
در مقابل، والدگري آگاهانه و مشارکتي ميتواند تعادلي سالم ايجاد کند. والديني که هم محدوديت تعيين ميکنند و هم الگوي خوبي براي استفادهي بهينه از تکنولوژي هستند، در تربيت کودکاني متعادل و مقاوم در برابر وسوسههاي فضاي مجازي موفقتر عمل ميکنند.
چگونه از اعتياد پيشگيري کنيم؟ راهکارهايي عملي
درمان يا پيشگيري از اعتياد ديجيتال نبايد با رفتارهاي ناگهاني و تنبيهي همراه باشد. قطع يکبارهي موبايل، تنها مقاومت کودک را بيشتر ميکند. در عوض، دکتر رازقيان اين راهکارها را توصيه ميکند:
- کاهش تدريجي زمان استفاده با تعيين ساعات مشخص و کوتاه
- جايگزيني فعاليتهاي واقعي و جذاب مانند ورزش، موسيقي، بازيهاي فکري يا کارهاي گروهي
- تشويق رفتارهاي سالم با پاداشهاي غير ديجيتال (مانند وقت بيشتر با خانواده، تفريح بيرون از خانه)
- توضيح دلايل محدوديتها با زبان قابل فهم و محترمانه براي کودک
- استفاده از ابزارهاي کنترل والدين روي دستگاهها براي تنظيم دسترسي
همچنين او توصيه ميکند والدين، از فرصت استفادهي مشترک از فضاي مجازي (مانند بازيهاي خانوادگي يا تماشاي برنامههاي آموزشي با هم) به عنوان ابزاري براي تعامل و آموزش بهره بگيرند.
وقتي نشانهها جدي ميشوند: چه بايد کرد؟
در مواردي که کودک دچار علائمي مانند افت تحصيلي شديد، اختلال خواب، انزوا، تحريکپذيري مداوم يا تغييرات رفتاري ناگهاني ميشود، مراجعه به متخصص سلامت روان ضروري است. دکتر رازقيان توضيح ميدهد: «در بسياري از موارد، اعتياد به فضاي مجازي فقط يک علامت است، نه ريشهي اصلي مشکل. ممکن است کودک درگير اختلالاتي مانند اضطراب، افسردگي، ADHD يا اختلالات تنظيم هيجان باشد.»
در اين شرايط، درمان مؤثر نياز به ارزيابي جامع روانشناختي، مداخلات رواندرماني، آموزش والدين و گاهي دارودرماني دارد. والدين نبايد از کمک گرفتن بترسند يا آن را نشانهي ضعف بدانند؛ برعکس، اين اولين قدم به سمت تغيير مثبت است.
مسئوليت مشترک، آيندهي مشترک
کودکان امروز، آيندهسازان فرداي جامعهاند. اگر امروز از آنها در برابر آسيبهاي فضاي مجازي مراقبت نکنيم، فردا با نسلي روبهرو خواهيم بود که در مهارتهاي ارتباطي، خودتنظيمي، تمرکز و سلامت روان با مشکلاتي جدي دستوپنجه نرم ميکند. آنها ممکن است از نظر فني توانمند باشند، اما از نظر عاطفي، اجتماعي و ذهني، آسيبپذير و ناپايدار باشند.
جوامعي که براي سلامت روان فرزندانشان سرمايهگذاري ميکنند، در واقع آيندهاي پايدار، خلاق و توانمند براي خود ميسازند. همانگونه که براي آموزش رياضي يا زبان تلاش ميکنيم، بايد به همان اندازه براي مهارتهاي زندگي، تنظيم هيجان و استفادهي سالم از تکنولوژي نيز وقت و انرژي بگذاريم.نقش والدين، مدارس، رسانهها و نهادهاي سلامت، مانند زنجيرهاي به هم متصل است.
والدين بايد با آگاهي بيشتر و بدون ترس يا افراط، به هدايت کودکان در مسير درست بپردازند. مدارس بايد برنامههاي آموزش سواد ديجيتال و مهارتهاي زندگي را در برنامه درسي خود بگنجانند. رسانهها بايد به جاي ترويج مصرفگرايي ديجيتال، فرهنگ استفادهي مسئولانه را ترويج دهند. و نهادهاي سلامت روان بايد حمايتهاي تخصصي لازم را در اختيار خانوادهها قرار دهند.
در نهايت، فراموش نکنيم: تکنولوژي به خودي خود نه خوب است و نه بد؛ اين شيوهي استفادهي ماست که آن را سازنده يا مخرب ميسازد. پس بياييد با آموزش، آگاهي، ارتباط سازنده و توجه به نيازهاي عاطفي فرزندانمان، از فرصتهاي دنياي ديجيتال بهره بگيريم، بدون آنکه سلامت روان و رشد طبيعي آنها را قرباني کنيم.
ثبت دیدگاه