حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

شنبه, ۲۶ مهر , ۱۴۰۴ Saturday, 18 October , 2025 ساعت تعداد کل نوشته ها : 5770 تعداد نوشته های امروز : 12 تعداد اعضا : 13 تعداد دیدگاهها : 171×
  • تقویم شمسی

    مهر ۱۴۰۴
    ش ی د س چ پ ج
        فروردین »
    ۱۲۳۴۵۶۷۸۹۱۰۱۱۱۲۱۳۱۴۱۵۱۶۱۷۱۸۱۹۲۰۲۱۲۲۲۳۲۴۲۵۲۶۲۷۲۸۲۹۳۰  
  • وقتي زمين زير پاي هرمزگان و بوشهر خالي مي‌شود
    ۲۶ مهر ۱۴۰۴ - ۶:۵۲
    شناسه : 34062
    بازدید 1124
    1
    ورشکستگي آبي در جنوب ايران دریانیوز// ديگر نمي‌توان بحران آب را با واژه‌هايي مثل کم‌آبي يا خشکسالي توصيف کرد. واقعيت امروز جنوب ايران و بسياري از استان‌هاي کشور، چيزي فراتر از بحران است: «مرز ورشکستگي آبي واژه‌اي است که شاخص هاي بين المللي مانند شاخص فالکن مارک نيز آن را براي شرايط کنوني اين مناطق تاييد مي‌نمايند».
    ارسال توسط : نویسنده : مینا کیانی منبع : روزنامه دریا
    پ
    پ

    دریانیوز// ديگر نمي‌توان بحران آب را با واژه‌هايي مثل کم‌آبي يا خشکسالي توصيف کرد. واقعيت امروز جنوب ايران و بسياري از استان‌هاي کشور، چيزي فراتر از بحران است: «مرز ورشکستگي آبي واژه‌اي است که شاخص هاي بين المللي مانند شاخص فالکن مارک نيز آن را براي شرايط کنوني اين مناطق تاييد مي‌نمايند».

    فرونشست زمين، چاه‌هايي که هر سال عميق‌تر مي‌شوند، نخيلاتي که تشنه مانده‌اند، زمين‌هايي که شوري آب، آن‌ها را نابارور کرده و پروژه‌هاي ميلياردي که آب را از صدها کيلومتر دورتر مي‌آورند اما باز هم کافي نيستند.

    دکتر جابر مظفري زاده، نخبه کشوري در حوزه آب و دبير هيات انديشه ورز آب، اقليم، محيط زيست و کشاورزي بنياد نخبگان بوشهر، مدير محيط زيست و کيفيت منابع آب شرکت آب و منطقه‌اي اين استان است وي که دارنده نشان ملي سقا براي ارائه بهترين ايده نوآورانه در حوزه آب در سال ۱۴۰۲ و نيز چهره شاخص ملي حوزه آب در سال ۱۴۰۳ است در گفت‌وگويي مفصل با ما تصوير روشني از ريشه‌هاي بحران آب و اين وضعيت ترسيم مي‌کند؛ «وضعيتي که اگر اصلاحات اساسي در حکمراني آب رخ ندهد، به‌سرعت به بحران‌هاي اجتماعي و امنيتي بدل خواهد شد».

    آب؛ دخل و خرجي که سالهاست با هم نميخواند

    براي فهم بهتر بحران مي توان نگاه اقتصادي به آب داشت. همان‌طور که خانواده‌اي اگر بيش از درآمدش خرج کند دير يا زود ورشکست مي‌شود، در حوزه آب هم اگر برداشت از منابع، بيش از تجديدپذيري باشد، ورشکستگي رخ مي‌دهد.به روايت مظفري زاده، «در استان بوشهر برداشت آب زيرزميني بيش از دو برابر حد مجاز برداشت از آب تجديدپذير است و در هرمزگان نيز اين نسبت بين يک و نيم تا دو برابر است».

    به زبان ساده، يعني ما بسيار بيشتر از آنچه طبيعت در طول سال به ما برمي‌گرداند برداشت مي‌کنيم.او توضيح مي‌دهد:«وقتي خانواده‌اي ده ميليون تومان درآمد دارد اما بيست ميليون تومان خرج مي‌کند، اول به پس‌اندازش دست مي‌زند و بعد به قرض مي‌افتد. اين خانواده دير يا زود ورشکسته مي‌شود. ما هم سال‌هاست بيش از آورده آب تجديدپذير هر ساله‌مان يعني از پس‌انداز هزاران ساله منابع آبي‌مان خرج کرده‌ايم و حالا حتي به قرض گرفتن از آينده رسيده‌ايم».

      ايران؛ سرزميني که هميشه تشنه بوده است

    مظفري زاده، نگاهي به تاريخ مي‌اندازد و يادآور مي‌شود که ايران از ديرباز سرزميني خشک و نيمه‌خشک بوده و واقعه خشکسالي براي مردم يک امر معمول و مرسوم بوده است. او مي‌گويد:«خشکسالي در ايران مسأله‌اي تازه نيست. در متون تاريخي بارها به آن اشاره شده است. حتي در يکي از نيايش‌هاي باستاني ايرانيان، دوري سه بلا را از خدا مي‌طلبند: دشمن، دروغ و خشکسالي».

    اين نشان مي‌دهد که کم‌آبي و خشکسالي از هزاران سال پيش به‌عنوان يک واقعيت اقليمي براي زيست اين سرزمين شناخته شده بود به باور او،» همين تاريخ نشان مي‌دهد که مردم ايران ضمن پذيرش شرايط اقليمي و کم آبي، هميشه در تلاش بوده‌اند براي بقا و آباداني سرزمين دست به نوآوري در مديريت آب بزنند؛ از قنات‌ها و ميراب‌ها گرفته تا سازوکارهاي جمعي و مشارکتي در تقسيم و مديريت منابع».

      فرونشست؛ زخمي که زمين را براي هميشه ميبندد

    يکي از خطرناک‌ترين پيامدهاي اين ورشکستگي، فرونشست زمين است. مظفري زاده توضيح مي‌دهد که وقتي بيش از حد از آب‌هاي زيرزميني برداشت مي‌شود، لايه‌هاي زمين که قبلا با آب و خاک و سنگ، پايدار بوده‌اند از آب خالي شده و مثل اسفنج فشرده مي‌شوند.«زمين مثل فنري است که تا حدي قدرت برگشت پذيري دارد و اگر زياد فشار بياوريم، ديگر به حالت اول برنمي‌گردد».

    در اين زمينه آمارها تکان‌دهنده است: «در برخي دشت‌هاي ايران نرخ فرونشست به يک متر در سال رسيده است و متوسط فرونشست ايران از متوسط جهاني بسيار بيشتر و در شرايط بحراني قرار دارد». به گفته مظفري زاده، «اين يعني کشور ايران سرآمد فرونشست در جهان مي‌باشد».

    «نرخ فرونشست فقط يک عدد نيست؛ معنايش اين است که مرگ آبخوان در حال رقم خوردن است و آب زيرزميني و چاه ها ديگر براي کشاورزي قابل استفاده نخواهد بود، ساختمان‌ها و جاده‌ها در معرض خطر تخريب قرار مي‌گيرند و مهم‌تر از همه، ظرفيت طبيعي ذخيره‌سازي آب زيرزميني براي هميشه از بين مي‌رود».او به‌طور خاص به دشت‌هاي بوشکان در استان بوشهر و ميناب در استان هرمزگان به عنوان دو نمونه اشاره مي‌کند.

    «در بوشکان، سطح آب زيرزميني در برخي نقاط بيش از ۲۰ متر افت کرده است. در ميناب، بحران دوگانه است: هم زمين مي‌نشيند، هم آب شور مي‌شود. اين حکايت براي همه دشت هاي قابل بهره برداري اين دو استان با اندکي تفاوت حکمفرماست. يعني حتي همان مقدار اندک باقي‌مانده هم، غيرقابل استفاده خواهد بود.»

    براي اينکه درک بهتري داشته باشيم، بايد بدانيم در استاندارد جهاني، اگر نرخ فرونشست از ۴ ميلي‌متر در سال بيشتر شود، زنگ خطر به صدا در مي‌آيد. حالا مقايسه کنيد با نرخ فرونشست‌هاي چند متري زمين در هرمزگان و بوشهر، اين يعني عملا زمين در حال فروپاشي است.

      حکمراني آب و پروژههايي که غالبا مسکناند نه درمان

    مظفري زاده تأکيد مي‌کند که بحران آب ايران بيش از آنکه محصول اقليم خشک باشد، نتيجه مستقيم روش‌هاي نامناسب حکمراني آب است. او مي‌گويد: «سال‌هاست که مديريت ما بر محور توليد(تامين) و عرضه بوده است؛ سدسازي، انتقال آب، آب‌شيرين‌کن و حفر چاه‌هاي بيشتر و بيشتر.

    در حالي که مديريت مصرف و تقاضا تقريباً فراموش شده. هر جا عرضه بيشتر شده، مصرف هم بيشتر بالا رفته. توسعه سطح زيرکشت و تعريف مصارف جديد با احداث هر سد جديد مثالي از اين موضوع است. اين يعني عطش مصرف با تامين و تزريق آب فروکش نمي‌کند».

      بودجههاي ميلياردي براي تامين و عرضه، بيتوجهي به مصرف و تقاضا

    بر اساس تحليل او، بودجه‌هاي کلان کشور صرف پروژه‌هاي سنگين عمراني شده است، اما براي اصلاح الگوي مصرف و آموزش کشاورزان و حفاظت و نگهداري و بهره وري بهينه از منابع موجود، منابعي ناچيز اختصاص يافته است.«ما ميلياردها تومان خرج مي‌کنيم تا آب را از صدها کيلومتر دورتر بياوريم، اما حاضر نيستيم يک‌دهم آن را براي تغيير روش آبياري کشاورزان يا بازچرخاني آب يا بهسازي و نوسازي شبکه و کاهش هدررفت هزينه کنيم.

    نتيجه اين است که آبي که با زحمت و هزينه به دست مي‌آيد، دوباره هدر مي‌رود».وي با ابراز تاسف مي‌گويد:« کمتر از دو درصد بودجه‌ها صرف حفاظت از منابع زيرزميني شده است ومابقي بودجه‌ها براي پروژه‌هاي سازه‌اي مثل سد و آب شيرين کن خرج شده است،اين عدم تعادل معني دار است.»

      مديريت بحران به جاي مديريت ريسک

    يکي از نکات کليدي مظفري زاده در طي گفتگو، تمايز قائل شدن ميان مديريت ريسک و مديريت بحران است.به گفته اين چهره ملي در حوزه آب، «مديريت ريسک يعني قبل از بحران آماده باشيم؛ مصرف را اصلاح کنيم و جلوي آسيب‌ها را بگيريم. مديريت بحران يعني وقتي همه‌چيز از دست رفت، تازه به فکر بيفتيم. متأسفانه در ايران هميشه در حالت دوم يعني سعي در درمان بجاي پيشگيري از بيماري هستيم».

      درسهايي از خشکسالي کاليفرنيا

    براي روشن‌تر شدن اين بحث، او به تجربه خشکسالي کاليفرنيا اشاره مي‌کند؛» کاليفرنيا سال‌هاست دچار خشکسالي است و همه ما مي‌دانيم که در بحث آبشيرين‌کن آمريکا حرف اول را در جهان مي‌زند در حوزه بارور‌سازي ابرها، امريکا و روسيه برترين جهان هستند؛ اما براي حل مشکل کاليفرنيا به دنبال آخرين راه‌حل‌ها نرفتند، بحران را به فرصتي براي اصلاح ساختار تبديل کردند با مديريت مصرف، تقاضا و افزايش بهره وري.

    به گونه‌اي که ايالت کاليفرنيا اقتصاد چهارم دنيا را دارد اگرچه که درگير خشکسالي است.» مظفري زاده نتيجه مي‌گيرد که ايران هم بايد از اين تجربه بياموزد:»اگر فقط به فکر سدسازي و انتقال آب باشيم، بحران حل نمي‌شود. بايد مصرف را مديريت کنيم، وگرنه هر قدر هم عرضه را افزايش دهيم باز هم کافي نخواهد بود و بنوعي مشابه ريختن آب در آبکش است.»

      مردم؛ از ميراب تا مصرفکننده منفعل

    يکي از محوري‌ترين نکاتي که دکتر مظفري زاده بر آن تأکيد مي‌کند، نقش مردم در حکمراني آب است. او معتقد است «حذف مردم از اين چرخه، به بحراني جدي‌تر از کم‌آبي منجر شده است: بي‌تفاوتي». «در حافظه تاريخي ايران، آب فقط يک منبع طبيعي نبود؛ يک «سرمايه اجتماعي» هم بود. قنات‌ها صرفاً سازه‌هاي مهندسي براي رساندن آب نبودند، بلکه نظامي اجتماعي بودند که عدالت و مشارکت را تضمين مي‌کردند.

    ميراب نقش کليدي در اين ساختار داشت: تقسيم آب بين کشاورزان، تعيين سهم‌ها در سال‌هاي خشک و پرآب و نظارت بر رعايت عدالت».مظفري زاده توضيح مي‌دهد:« قنات يک دانشگاه اجتماعي بود. مردم در آن ياد مي‌گرفتند چگونه منابع محدود را عادلانه تقسيم کنند. اگر سالي خشکسالي مي‌شد، همه سهم کمتر مي‌گرفتند و اعتراض نمي‌کردند، چون خودشان در تصميم‌گيري شريک بودند».

       حذف مردم از حکمراني آب

    اما با دولتي شدن مديريت آب، اين حس مشارکت از بين رفت. امروز مردم بيشتر به‌عنوان «مصرف‌کننده» ديده مي‌شوند، نه شريک يا ذي‌نفع. «وقتي همه‌چيز دولتي شد، مردم کنار گذاشته شدند. ديگر کسي احساس نکرد مسئوليتي دارد. وقتي در تصميم‌گيري‌ها سهمي نداشته باشيد، انگيزه‌اي براي صرفه‌جويي هم نداريد».به همين دليل است که بسياري از مردم نسبت به هشدارها يا سياست‌هاي صرفه‌جويي بي‌تفاوت‌اند. مظفري زاده معتقد است که بايد «ميراب‌هاي مدرن دوباره به جامعه بازگردند: شوراهاي محلي، سازمان‌هاي مردم‌نهاد يا کشاورزان آموزش‌ديده».

      دانش هست، نگرش نيست

    کليدي‌ترين جمله‌اي که او بارها تکرار مي‌کند همين است:« دانش هست، نگرش نيست».مظفري زاده مي‌گويد:« همه مي‌دانند بحران وجود دارد. رسانه‌ها گفته‌اند، دانشگاه‌ها مقاله نوشته‌اند. اما اين آگاهي تبديل به تغيير رفتار نشده است. مشکل ما کمبود دانش نيست، بلکه کمبود نگرش و مسئوليت‌پذيري اجتماعي است».به باور او، «بدون تغيير نگرش عمومي، حتي بهترين پروژه‌هاي فني هم بي‌اثر خواهند بود».

      کشاورزي؛ جراحي سخت اما حياتي

    مظفري زاده باور دارد که بزرگ‌ترين بار بحران آب بر دوش بخش کشاورزي است. او مي‌گويد« بيش از ۹۰ درصد مصرف آب کشور در کشاورزي است و نفوذ دانش در اين بخش کمتر از ۵ درصد است در حالي که متوسط نفوذ دانش در کشاورزي اروپا بيش از ۶۵ درصد است. اگر همين بخش اصلاح نشود، هيچ پروژه انتقال يا آب‌شيرين‌کني نمي‌تواند جواب‌گو باشد».

    وي آبياري نخيلات بوشهر را مثالي روشن در اين مورد مي داند و مي افزايد:« در استان بوشهر، نخيلات با روش سنتي و غرقابي آبياري مي‌شوند؛ روشي که اتلاف آب در آن سرسام‌آور است.اگر آبياري همين نخيلات به روش قطره‌اي يا نوين تغيير کند، حدود ۶۰ درصد صرفه‌جويي خواهيم داشت. اين يعني ده‌ها ميليون مترمکعب آب ذخيره مي‌شود؛ معادل برخي از پروژه‌هاي پرهزينه انتقال آب».

      آبشيرينکنها؛ چاره موقت، نه راهحل پايدار

    جنوب کشور امروز به نوعي «پشت جبهه آبي» ايران است. يعني وقتي مناطق مرکزي دچار کم آبي مي شوند، نگاه‌ها به سمت جنوب بر مي‌گردد. پروژه‌هاي آب‌شيرين‌کن در جنوب ايران به‌ويژه هرمزگان و بوشهر با سرعت پيش مي‌رود.

    اما مظفري زاده هشدار مي‌دهد که «نبايد آن‌ها را راه‌حل نهايي دانست و به ظرفيت خليج فارس براي تحمل شورابه و استحصال آب نيز دقت نمود و از الان براي جلوگيري از بحراني ديگر، با همسايگان حاشيه جنوبي آن برنامه‌ريزي و هماهنگي نمود». «آب‌شيرين‌کن‌ها مصرف انرژي بالايي دارند، هزينه‌هايشان گزاف است، وابستگي تکنولوژيکي‌شان يک تهديد است و پساب شورشان دوباره به دريا مي‌رود و محيط‌زيست را تهديد مي‌کند. اين‌ها بيشتر مُسکن‌اند تا درمان»

      تجربه عربستان؛ ميلياردها دلار براي بازگشت به نقطه اول

    او مثال عربستان را مي‌آورد:«عربستان ميلياردها دلار خرج آب‌شيرين‌کن کرد، با بهره‌گيري از آب‌هاي ژرف، طي دو سال به خودکفايي و صادرات در حوزه گندم رسيد، اما امروز به اين نتيجه رسيده که اين راه‌حل‌ها نياز به بازبيني دارد. آن‌ها دوباره به سمت اصلاح الگوي مصرف و کشاورزي و استفاده از تکنولوژي‌هاي دوست‌دار محيط زيست رفته‌اند. ما چرا بايد تجربه شکست‌خورده ديگران را دوباره تکرار کنيم؟»

      بحران اجتماعي؛ از مهاجرت تا تهديد امنيت ملي

    مظفري زاده بر اين نکته تأکيد دارد که بحران آب تنها يک مسأله محيط‌زيستي نيست، بلکه مستقيماً به مسائل اجتماعي و امنيتي گره خورده است.

    «وقتي آب نباشد، کشاورزي نابود مي‌شود. کشاورزي که نابود شد، روستا خالي مي‌شود. اين يعني مهاجرت اجباري به شهرها، رشد حاشيه‌نشيني، افزايش بيکاري و نابرابري.

    از دل اين‌ها ناامني اجتماعي و امنيتي بيرون مي‌آيد.» او با لحني هشداردهنده اضافه مي‌کند:«اين سرزمين بدون آب زيست‌پذير نخواهد بود. اگر امروز تصميم نگيريم، فردا خيلي دير است. بحران آب مي‌تواند به تهديد امنيت ملي بدل شود.»

      چه بايد کرد؟

    راه‌حل از نگاه او در سه محور خلاصه مي‌شود:

    1. تغيير پارادايم حکمراني آب از مديريت تامين و عرضه به مديريت مصرف و تقاضا و بهره‌وري: تغيير روش‌هاي آبياري، انتخاب محصولات متناسب با اقليم، کاهش هدررفت و بهسازي و نوسازي شبکه و بازچرخاني آب.
    2. بازگرداندن مردم به متن حکمراني آب: احياي نقش ميراب‌ها به شکل مدرن، شوراهاي محلي و نهادهاي اجتماعي.
    3. تغيير نگرش عمومي: آموزش، کارزارهاي فرهنگي و تبديل آگاهي به مسئوليت اجتماعي.

    و درنهايت: وي هشدار مي دهد« اگر همين مسير را ادامه بدهيم، بسياري از دشت‌هاي هرمزگان و بوشهر، ده سال آينده کاملا خشک مي‌شوند، ما در حال حاضر شاهد افت هر ساله زمين در اين دو استان هستيم و هر سال در بوشهر و هرمزگان پايين و پايين‌تر مي‌رويم.

    ورشکستگي آبي در حال رخ دادن است». به گفته اين پژوهشگر «اگر هرمزگان بر اساس برنامه سازگاري با کم آبي بخواهد به اين نقطه نرسد، بايد سالي ۴۰۰ ميليون متر مکعب کاهش مصرف آب را داشته باشد».

    دکتر جابر مظفري زاده بر اين باور است که ادامه مسير فعلي مصرف، چيزي جز نابودي دشت‌ها و تشديد بحران‌هاي اجتماعي به دنبال ندارد. راه‌حل نيز نه در پروژه‌هاي پرهزينه انتقال يا آب‌شيرين‌کن و يا بارورسازي ابرها، بلکه در اصلاح حکمراني آب و تغيير نگرش عمومي نهفته است.»ما هنوز وقت داريم، اما اين وقت زياد نيست.»

     

    ثبت دیدگاه

    • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
    • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
    • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.