دریانیوز// محلات شهر، آينهاي از زندگي واقعي مردماند؛ جايي که مشکلات، نيازها و دغدغهها خود را آشکار ميکنند. در بندرعباس و بسياري از شهرهاي استان هرمزگان، اگر از خيابانهاي اصلي و ساختمانهاي نوساز فاصله بگيريم، به کوچههايي ميرسيم که در آن زخمهاي خاموش اجتماعي در حال عميقتر شدن است.
فقر، بيکاري، اعتياد، ترک تحصيل، کمبود فضاهاي فرهنگي و تفريحي، چهرهي محلات قديمي و حاشيهاي را دگرگون کرده است.یکي از مهمترين عوامل شکلگيري آسيبهاي اجتماعي در محلات، نبود عدالت شهري و توسعه نامتوازن است. در سالهاي گذشته، تمرکز امکانات و خدمات در بخشهاي مرکزي شهر باعث شده محلات حاشيهاي از توجه دور بمانند. کمبود امکانات ورزشي، فرهنگي و تفريحي زمينه بروز آسيبهايي چون بيکاري جوانان،پرسهزنيهاي بيهدف و گرايش به رفتارهاي پرخطر را افزايش داده است.
در بسياري از محلات بندرعباس، خانهها فرسوده و کوچهها تنگ و بينور است، همين شرايط محيطي خود ميتواند زمينهساز ناامني و احساس بيهويتي اجتماعي شود. کودکاني که در چنين محيطي بزرگ ميشوند، کمتر با فرصتهاي برابر آموزشي و فرهنگي مواجهاند. نبود مراکز مشاوره، خانههاي سلامت و کتابخانههاي محلي باعث شده ارتباط نسل جوان با جامعه رسمي ضعيف شود.اعتياد و فقر، دو چهرهي نگرانکننده از واقعيت اجتماعي محلاتاند. در برخي مناطق، حضور معتادان متجاهر در کوچهها و پارکها باعث احساس ناامني و نارضايتي عمومي شده است.
از سوي ديگر، بسياري از خانوادهها با درآمد حداقلي روزگار ميگذرانند و همين فشار اقتصادي باعث فرسايش روابط خانوادگي و افزايش ناهنجاريهاي رفتاري ميشود. نبود فرصتهاي شغلي براي جوانان نيز زمينه مهاجرت، بزهکاري و دلسردي اجتماعي را فراهم کرده است.يکي ديگر از آسيبهاي قابل توجه، کاهش حس همبستگي در ميان اهالي محلات است. در گذشته، روابط همسايگي در محلات قديمي بندرعباس، نوعي سرمايه اجتماعي محسوب ميشد. مردم از حال يکديگر باخبر بودند و بسياري از مشکلات در همان سطح محله حلوفصل ميشد.
اما با تغيير بافتها، افزايش مهاجرت، و سبک زندگي فردگرايانه، اين پيوندها ضعيف شده و محلات هويت اجتماعي خود را از دست دادهاند.اگر به محلات جنوبي يا حاشيهاي شهر سري بزنيم، چهرههايي خسته از بيتوجهي ميبينيم. نوجواناني که آرزوي زمين فوتبال دارند، زنان سرپرست خانواري که با مشکلات اقتصادي دستوپنجه نرم ميکنند، کودکاني که به جاي کتابخانه، ساعتها در کوچههاي خاکي بازي ميکنند. اينها تنها اعداد و آمار نيستند؛ واقعيتهايي زندهاند که در هر گوشه شهر جريان دارند.براي مقابله با آسيبهاي اجتماعي، نگاه بخشي و کوتاهمدت کافي نيست.
لازم است طرحي جامع براي بازآفريني محلات تهيه شود؛ طرحي که در آن مشارکت مردم، حضور نهادهاي فرهنگي و اجتماعي، حمايت نهادهاي حاکميتي در کنار هم معنا پيدا کند. ايجاد پايگاههاي فرهنگي محلهمحور، راهاندازي خانههاي ورزش و کارگاههاي مهارتآموزي، حمايت از گروههاي مردمنهاد ميتواند آغاز يک تغيير مثبت باشد.همچنين رسانهها بايد صداي محلات باشند. انعکاس مشکلات مردم و مطالبهگري از مسئولان، ميتواند گام مهمي در جهت کاهش فاصله ميان حاشيه و متن شهر باشد.
آسيبهاي اجتماعي زماني کاهش مييابد که احساس تعلق، امنيت و اميد در ميان مردم تقويت شود.محلات هر شهر، قلب تپنده جامعهاند. اگر اين قلب بيمار شود، کل شهر دچار ضعف ميشود. بندرعباس با تمام ظرفيتهاي اقتصادي و فرهنگي خود، سزاوار آن است که در کنار توسعه عمراني، به بازسازي اجتماعي نيز توجه کند. سلامت اجتماعي از کوچهها آغاز ميشود؛ از همان جايي که هنوز ميتوان صداي کودکان بازيگوش را شنيد، اگر برايشان آيندهاي روشنتر بسازيم.
ثبت دیدگاه