دریانیوز// عدم تعهد و کمکاری مراکز بزرگ اقتصادی و صنایع عظیم در هرمزگان نسبت به حوزه فرهنگ و هنر، نه یک گلایه ساده، بلکه یک معضل ساختاری و یک تعهد مغفول است.
صنایع بزرگی که این استان میزبان فعالیتهای صنعتی و تجاری آنها با گردش مالی سنگین است و باید در قبال جامعه محلی خود، به ویژه در بخشهای زیربنایی فرهنگی و هنری، مسئولیت اجتماعی (CSR) درخور و شایستهای ایفا کنند.
متأسفانه، به این حوزه به چشم یک موضوع تزیینی و کم اهمیت مینگرند و تقریبا ردی ازآنها در ساخت و یا همکاری در ایجاد ابنیه فرهنگی و هنری مشاهده نمی شود .
* شکاف ثروت و فقر فرهنگی در هرمزگان
در حالی که هرمزگان پتانسیلهای بینظیری در حوزههای مختلف هنری (موسیقی، تئاتر، سینما و…) دارد، این استعدادها به دلیل خلاء مالی و زیرساختی امکان رشد و تعالی پیدا نمیکنند.
این همان تناقض تلخی است که استان را با وجود درآمدهای کلان، در حوزه فرهنگ و هنر فقیر نگه داشته است. هنرمندان هرمزگان نه پول شخصی، بلکه حق سهم از منابع عظیم استان را مطالبه میکنند تا بتوانند در تعالی و شکوفایی فرهنگی این مرز و بوم نقشی فعال ایفا کنند.
* نادیده گرفتن نقش اجتماعی و بازسازیکننده هنر
هنر هرمزگان نقشی بسیار فراتر از سرگرمی دارد. حمایت مالی از آن مستقیماً به نفع فضای اجتماعی است:
• تلطیف و تعادل اجتماعی: فعالیتهای هنری به عنوان یک تعدیلکننده و پالایشگر اجتماعی عمل میکنند و میتوانند در کاهش آسیبهای اجتماعی تأثیر مستقیم داشته باشند.
• ترویج فرهنگ بومی: موسیقی و فرهنگ غنی هرمزگان یک برند فرهنگی ملی و بینالمللی است. حمایت از فستیوالها، جشنوارهها و تولیدات رسانهای، باعث تعالی این برند میشود.
• حمایت از تولید محتوا: هنرمندان برای تولید محتوای درخشان در حوزههای فیلم، رسانه و تئاتر به پشتیبانی مالی قوی نیاز دارند تا از شرایط «کار با کمترین امکانات» خارج شوند.
* نبود زیرساختهای آموزشی هنر
وضعیت آموزش سینما و تئاتر در هرمزگان نمونه بارز این بیتوجهی است:
• نیاز مبرم به فضای تخصصی: نیاز به ایجاد مدارس تخصصی یا حداقل کلاسهای مجهز برای تربیت نسل آینده سینماگران و هنرمندان تئاتر کاملاً مشهود است.
• هنرستانهای درمانده هنری : تنها پناهگاه هنرجویان، یعنی هنرستانهای موجود دخترانه و پسرانه ، اغلب با کمترین امکانات و محدودیتهای شدید مالی اداره میشوند.
• مقایسه با سایر نیازها: اگر صنایع برای ساخت بیمارستان یا حمایت از آموزش و پرورش عمومی احساس تعهد میکنند (که لازم است)، چرا ساخت آکادمی هنر یا بازسازی تماشاخانه را به همان اندازه مهم نمیدانند؟ فرهنگ نیز ستونی حیاتی برای جامعه است.
* غیبت در برگزاری رویدادها
برگزاری جشنوارههای فرهنگی-هنری که در سطح بینالمللی و ملی اهمیت دارند، نیازمند پشتیبانیهای مالی کلان هستند که مراکز اقتصادی بزرگ از زیر بار آن شانه خالی میکنند.
* الزام صنایع به اجرای مسئولیت اجتماعی
تا زمانی که کمک به فرهنگ و هنر از حالت «لطف» و «چکهای موردی» خارج نشود، این استان همچنان با محرومیت شدید دست و پنجه نرم خواهد کرد.
• تغییر نگاه: صنایع بزرگ باید هزینهکرد در حوزه فرهنگ و هنر را نه یک کار اضافی، بلکه یک تعهد اجتنابناپذیر و بخشی از مسئولیت اجتماعی نظاممند خود بدانند.
• شفافیت و قانونمندی: ایفای مسئولیت اجتماعی باید از حالت چانهزنی خارج و ضابطهمند شود تا منابع آن بهصورت عادلانه و هدفمند به توسعه زیرساختهای هنری و فرهنگی اختصاص یابد.
• مطالبهگری از مجریان: استاندار و مسئولین اجرایی باید با قدرت بیشتری این منابع را از صنایع مطالبه کنند تا امکانات لازم برای رشد هنرمندان فراهم آید.
• هزینه برای زیرساخت، نه تبلیغات: صنایع باید به سمت هزینهکرد زیربنایی بروند؛ مانند ساخت یک پلاتوی حرفهای تئاتر، تأسیس یک مدرسه سینمایی مجهز یا ایجاد صندوق حمایت از تولید آثار بومی و سایر هنرها .
ثبت دیدگاه