دریانیوز// ۹ مهرماه، روز جهانی سالمندان فرصتی است برای تأمل درباره جایگاه و وضعیت جمعیت سالمند در جوامع مختلف. ایران، کشوری که در دهههای اخیر شاهد روند رو به رشد سالمندی جمعیت خود بوده، این روز بیش از پیش اهمیت مییابد.
آمارها و گزارشها نشان میدهد که استانهای شمالی و برخی مناطق مرکزی کشور، بیشترین سهم جمعیت سالمند را در خود جای دادهاند، اما متأسفانه زیرساختهای لازم برای مراقبت و حمایت از این قشر حساس، بهشدت ناکافی است.
با این وضعیت یک چالش بهداشتی و اجتماعی و یک بحران منطقهای در حال ظهور است که بدون توجه فوری میتواند پیامدهای جدی برای سلامت و رفاه سالمندان و در نهایت برای جامعه داشته باشد.
رشد سریع جمعیت سالمند در ایران؛ از هشدار تا واقعیت
مژگان رضازاده، رئیس دبیرخانه شورای سالمندان کشور، در تازهترین اظهارات خود درباره روند سالمندی جمعیت ایران گفته است که طی سالهای اخیر سرعت سالمندی در کشور بهطور قابل توجهی افزایش یافته است. سهم افراد ۶۵ سال به بالا از جمعیت، که دههها پیش کمتر از ده درصد بود، اکنون به حدود ۱۲ درصد رسیده و پیشبینیها نشان میدهد این روند همچنان ادامه خواهد داشت.
به عبارتی ظرف یک تا دو نسل آینده، نسبت سالمندان به کل جمعیت کشور بهشدت افزایش پیدا میکند و این یعنی کشور باید آماده یک تغییر جمعیتی بنیادین باشد.این تغییر جمعیتی نشاندهنده موفقیتهای حوزه سلامت و افزایش امید به زندگی است، اما همزمان پیامدهایی دارد که بدون زیرساختهای قوی مراقبتی و خدمات حمایتی، میتواند بحرانزا باشد.
سالمندان به دلیل محدودیتهای جسمانی، بیماریهای مزمن و نیاز به مراقبتهای ویژه، نیازمند توجه و حمایت مستمر هستند؛ اما واقعیت آن است که ظرفیتهای فعلی کشور به اندازه کافی پاسخگوی این نیازها نیست.
استانهای شمالی و مرکزی؛ کانون بحران سالمندی
یکی از نکات مهم در تحلیل سالمندی جمعیت ایران، توزیع منطقهای سالمندان است. رضازاده اشاره میکند که استانهای شمالی مانند گیلان و مازندران، بارها بهعنوان مناطقی با بیشترین سهم جمعیت سالمند گزارش شدهاند. همچنین استانهای مرکزی مثل اصفهان و تهران نیز روند پیری روشنتری نسبت به سایر استانها دارند.
در مقابل، استانهای جنوبی و شرقی مانند سیستان و بلوچستان و هرمزگان جوانترند و سهم سالمندان در آنها کمتر است.اما مشکل اصلی آنجاست که استانهای شمالی و برخی استانهای مرکزی هم سهم سالمند بالایی دارند و هم از لحاظ زیرساختهای اقتصادی و پزشکی ضعیف هستند. این ترکیب، بحران منطقهای سالمندی را در این مناطق جدیتر میکند و توجه ویژه مسئولان را میطلبد.
وضعیت زیرساختهای مراقبتی و خدمات بهداشتی؛ چالشهای اساسی
از سوی دیگر، ظرفیتهای موجود در کشور برای مواجهه با سالمندی چندان رضایتبخش نیست. هرچند اسناد ملی مانند «سند ملی سالمندان» و برنامههای نظری تدوین شدهاند، اما اجرای عملی آنها با مشکلاتی مواجه است.
رضازاده میگوید که شبکه مراقبتهای در منزل، مراکز روزانه متناسب با نیازهای سالمندان، نیروی مراقب ماهر و پوشش مالی پایدار، هنوز در سطح کافی نیستند. این کمبودها باعث میشود که بسیاری از سالمندان، مخصوصاً در مناطق آسیبپذیر، از خدمات حیاتی و مراقبتی محروم بمانند.
برای بهبود وضعیت، پیشنهادهایی از جمله توسعه و نوسازی شبکه مراقبت در منزل و مراکز روزانه، تقویت خدمات بهداشتی پیشگیرانه و مدیریت بیماریهای مزمن در سطح اولیه، تضمین منابع مالی پایدار و آموزش نیروی انسانی حرفهای مطرح شده است. همچنین تقویت سیاستهای میاننسلی و اجتماعی برای پیشگیری از انزوای سالمندان از دیگر راهکارهای کلیدی است که باید جدی گرفته شود.
زنانه شدن سالمندی؛ یک واقعیت مهم و چالشساز
یکی دیگر از ابعاد مهم بحران سالمندی در ایران، «فمینیزه شدن سالمندی» است. به این معنا که نسبت زنان سالمند به مردان سالمند بیشتر است و زنان بیش از نیمی از جمعیت سالمند کشور را تشکیل میدهند. این موضوع به دلایل مختلفی مانند امید به زندگی بالاتر در زنان و مرگومیر بالاتر مردان در سنین میانسالی مربوط میشود.
این وضعیت پیامدهای خاص خود را دارد. زنان سالمند نیازمند سیاستهای حمایتی ویژه، از جمله بازنشستگی و درآمد پایدار، مراقبتهای بهداشتی ویژه و خدماتی حساس به جنسیت هستند. همچنین بسیاری از زنان سالمند تنها زندگی میکنند و در معرض فقر و آسیبهای اجتماعی قرار دارند که نیازمند توجه و حمایت خاص است.
پوشش حمایتی؛ فاصلهای که باید پر شود
رضازاده با اشاره به وضعیت پوشش حمایتی سازمان بهزیستی میگوید: آمار دقیق و شفافی درباره اینکه چند درصد از سالمندان کشور تحت پوشش مستقیم خدمات سازمان بهزیستی هستند در دست نیست؛ اما برآوردها نشان میدهد که بخش قابل توجهی از مددجویان این سازمان سالمند هستند.
با این حال، بسیاری از سالمندان نیازمند هنوز خارج از شبکه حمایتی رسمیاند و پوشش کامل و جامع هنوز محقق نشده است.
نیازهای چندبعدی سالمندان؛ فراگیر و پیچیده
سالمندان دارای نیازهای چندبعدی هستند که نمیتوان یکی را به تنهایی برجسته کرد. نیازهای مراقبتی مانند خدمات در منزل و مراکز روزانه، نیازهای بهداشتی شامل پیشگیری و مدیریت بیماریهای مزمن و توانبخشی، و همچنین نیازهای اجتماعی و روانی مانند پیشگیری از انزوای اجتماعی و حمایت اقتصادی همگی در این حوزه اهمیت دارند.
بر اساس نظر کارشناسان، اولویتبندی منطقهای برای پاسخ به این نیازها ضروری است؛ به گونهای که در مناطق با فقر بیشتر، نیازهای اقتصادی و مراقبتی در اولویت باشند و در استانهای مسنتر، خدمات بهداشتی، توانبخشی و مراکز روزانه اهمیت بیشتری پیدا کنند.
راهکارها و آیندهنگری؛ ضرورت اقدام فوری
بحران سالمندی در ایران نیازمند اقدام فوری و جامع است. مهمترین راهکارهای پیشنهادی شامل:
• نوسازی و توسعه شبکه مراقبت در منزل و مراکز روزانه متناسب با الگوی سالمندی کشور
• تقویت خدمات بهداشتی و پیشگیرانه و مدیریت بیماریهای مزمن در سطح اولیه
• تضمین منابع مالی پایدار از طریق سیاستهای بیمهای، بودجههای اختصاصی و مشوقهای مالی
• آموزش و توانمندسازی نیروی انسانی حرفهای مراقبت سالمندی
• تقویت سیاستهای میاننسلی برای پیشگیری از انزوا و فقر سالمندان
• توجه ویژه به زنانه شدن سالمندی و تدوین سیاستهای حمایتی خاص زنان سالمند
در پایان ذکر این موارد مهم است ؛ سالمندی جمعیت در ایران، به ویژه در استانهای شمالی و مرکزی، یک واقعیت غیرقابل انکار است که کشور را به یک نقطه حساس و سرنوشتساز رسانده است. بحران سالمندی اگر جدی گرفته نشود، سلامت و رفاه سالمندان را به خطر میاندازد و بار سنگینی بر سیستمهای بهداشتی، اجتماعی و اقتصادی وارد خواهد کرد.
با توجه به دادهها و نظرات کارشناسان، از جمله مژگان رضازاده، لازم است تا با تخصیص منابع، اصلاح ساختارها و توسعه زیرساختها، یک نظام جامع و پایدار برای حمایت از سالمندان شکل گیرد.
روز جهانی سالمندان، فرصتی است برای یادآوری این واقعیت که سالمندان نه تنها حق داشتن زندگی شایسته و سالم را دارند، بلکه سرمایههای اجتماعی هر جامعهای به شمار میروند و باید با احترام، کرامت و حمایت کامل از آنها مراقبت شود. اکنون زمان آن است که همه دستگاهها و سازمانها با همدلی و همافزایی، به استقبال این چالش بزرگ بروند و ایران را برای آیندهای پایدار و انسانیتر آماده کنند.
ثبت دیدگاه