دریانیوز// در دل شهری که آن را «قطب اقتصادی کشور» مینامند، کودکانی زندگی میکنند که هنوز کفش نو مدرسه ای را در مهرماه به پا نکردهاند، پیرزنهایی زیر سقفهای لرزان و در گرمای طاقتفرسای ۵۰ درجه بندرعباس بدون کولر، نفسنفس میزنند و نوجوانانی که بهجای رفتن به کلاس مهارتآموزی، در کوچههای تاریک و باریک به تماشای تباهی و اعتیاد و تزریق معتادان بزرگ میشوند.
اینجا نه جنوب کشور، که حاشیه فراموششده پایتخت اقتصادی ایران است. بندرعباسی که باید نماد پیشرفت و توسعه باشد، امروز به نماد تلخ فقر، بیکاری، آسیب های اجتماعی و مرگ خاموش تبدیل شده است.
مرز نامرئی رفاه و فقر
درست در جایی که اسکلهها روزانه میلیونها دلار کالا جابهجا میکنند، خانوادههایی هستند که شبها با شکم گرسنه به خواب میروند. در محلات حاشیهنشین بندرعباس، بسیاری از کودکان با وجود آغاز سال تحصیلی، هنوز کیف، کفش یا لباس مدرسه ندارند.
پدران زیادی یا بیکارند یا در مشاغل فصلی و بیثبات با حقوق ناچیز دست و پنجه نرم میکنند. درآمدها نه تنها کفاف آموزش را نمیدهد، بلکه تأمین حداقلهای معیشتی مثل غذا هم برایشان دشوار است.
بیشتر این خانوادهها چند فرزندیاند. فرزندانی که سرنوشتشان میان فقر، ترک تحصیل، کار کودک و در نهایت افتادن در دام اعتیاد یا بزهکاری گره خورده است.
محلاتی که جان میگیرند، نه جان میدهند
کوچههای حاشیه بندرعباس اغلب تنگ، تاریک، ناامن و بینظارتاند. برخی از این کوچهها در محلاتی نظیر دوهزار، شهناز، کمربندی ،خواجه عطا، کمربندی، چاهستانیها، نخل ناخدا و… سالهاست که به پاتوق دائمی معتادان تبدیل شدهاند.
کودکانی که هر روز از این کوچهها عبور میکنند، پیش از آنکه به مدرسه برسند، کلاس درس سقوط اجتماعی را با چشم خود میبینند.
دیدن معتادانی که بیجان در گوشه کوچهها افتادهاند، مشروبخورهایی که بیپروا در ملأ عام هستند، یا جوانانی که مواد صنعتی وسنتی میفروشند، عرضه مواد و… دربرخی عطاری ها در بعضی از محلات، تصویری عادی و تکراری برای نوجوانان این محلات شده است. از همینجاست که اعتیاد به سن دانشآموزی میرسد و خانوادهها یکی پس از دیگری درگیر فروپاشی میشوند.
فناوری رفاه؛ رؤیایی دستنیافتنی
در برخی خانههای این مناطق، خبری از یخچال نیست. برخی خانوادهها یخچال یا کولر دارند، اما خراب شدهاند و پول تعمیرش را ندارند.
پیرزنی در کوی ملت که تحت پوشش کمیته امداد است، بیش از یک ماه است که کولر دست دومیاش – که همان کمیته دو سه سال قبل برایش فرستاده – خراب شده و او روزهای گرم ۴۵ تا ۵۰ درجهای بندرعباس را در خانهای سیمانی وسقف چندلی فرسوده و زندگی میکند.
مردم این محلات در گرمای نفسگیر و رطوبت کشنده بندرعباس حتی برای یک نفس راحت هم باید بجنگند.
خانههایی که تاب هیچ زلزلهای را ندارند
بسیاری از خانهها در این مناطق، فرسودهاند. دیوارها ترکخورده، سقفها پوسیده، کفها ناایمن و زیرساختها ناکارآمد. بعضی خانهها حتی با بارندگی متوسط یا زمینلرزه خفیف، فرو میریزند. این وضعیت در مدارس این مناطق نیز دیده میشود.مدارس فرسودهای که با اندک لرزشی، دانشآموزان را در کام آوار دفن میکنند.
هرچند پروژه بازسازی مدارس کلید خورده، اما باید پرشتاب تر مدارس قدیمی و فرسوده ،بازسازی شوند.انتظار میرود صنایع بزرگ مستقر در بندرعباس – از پتروشیمیها تا پالایشگاهها و فولادی ها و بنادر – با ایفای مسئولیت اجتماعی خود در این مسیر ورود کنند و سرمایهگذاری مستقیم در بازسازی مدارس و خانههای فرسوده داشته باشند.
بازگشایی معابر در محلات لاک پشتی به پیش می رود. وزارت راه وشهرسازی بایستی به یاری شهرداری بیاید تا بازگشایی معابر سرعت گیرد و خدماترسانی افزایش یافته و امکان ورود آمبولانس ، خودروهای آتش نشانی و… به داخل همه کوچه های محلات حاشیه ای و قدیمی بندرعباس امکانپذیر شود.
فاضلاب، پشه، بیماری
در بسیاری از کوچههای این محلات، فاضلاب همچنان روان است. نبود سیستم فاضلابکشی استاندارد در تمام محلات و عدم تکمیل شبکه جمع آوری فاضلاب در محلات و شکستگی لوله های فرسوده آب در محلات، کوچهها را به نهرهای متعفن تبدیل کرده که نهتنها بوی مشمئزکنندهشان ساکنان را آزار میدهد، بلکه پشه آئدس – ناقل بیماری دنگی – و سایر حشرات بیماریزا را در دل شهر پرورش میدهند.
آمار بیماریهای پوستی، گوارشی، تنفسی و عفونی در این مناطق بالاست و مراکز درمانی اندک و دور از دسترساند.
آموزش؟ فقط روی کاغذ!
یکی از بزرگترین خلأها در این محلات، فقدان آموزش مهارتهای فنی و حرفهای برای نوجوانان و جوانان است. وقتی کسی شغلی یاد نگیرد، ناگزیر به مشاغل کاذب و پرخطر مانند فروش مواد مخدر و مشروبات و… کشیده میشود.
بسیاری از جوانانی که امروز در زنداناند، اگر روزی در محلهشان مراکز دولتی فنی و حرفه ای وجود داشت، شاید کارآفرین میشدند، نه مجرم.امروز نبود مراکز مهارتی مساوی است با افزایش اعتیاد، بیکاری، جرم و بدتر شدن شرایط خانوادههایی که نانآورشان را یا از دست دادهاند یا در بند قانون است.
مسئولان کجا هستند؟
نهادهای حمایتی حضور دارند، اما بسیار ضعیف. توان مالیشان اندک و مدیریتشان غیرشفاف. کمیته امداد، سایر نهادها باید پاسخ دهند که چرا پیرزن تحت پوشششان باید ماهها در گرما بسوزد؟ چرا کودک نیازمندشان هنوز کیف مدرسه ندارد؟ چرا هیچ فکری برای مهارتآموزی و اشتغال جوانان این محلات نشده است؟
نهادهای استانی و کشوری باید بهجای بازدیدهای نمایشی، وارد عمل واقعی شوند. سخنرانیها و وعدهها، شکم گرسنه را سیر نمیکند. خانه فرسوده را ترمیم نمیکند. بیماری را درمان نمیکند.
مشکل صدور سند همچنان در برخی از محلات وجود دارد وبرخی از محلات در دل شهر مانند سنگ کن در بلوار خلیج فارس بندرعباس، دو دهه قبل در خارج از محدوده شهری قرار گرفته و راه وشهرسازی هنوز آن را به محدوده شهری برنگردانده و اینگونه مناطق از برخی خدمات محروم هستند.
کلام آخر:حاشیه را به متن بیاورید
بندرعباس، شهر تناقضهاست. از یکسو برجهای تجاری، اسکلههای عظیم، صادرات میلیارد دلاری و از سوی دیگر فقر، بیماری، خانههای لرزان، کودکان بیکفش و زنان تنها با کولرهای خاموش.
حاشیههای این شهر، دیگر توان وتحمل ندارند. آنچه امروز در این محلات میگذرد، نه یک بحران موقت، که یک فاجعه خاموش و تدریجی است. اگر امروز اقدامی نشود، فردا دیگر دیر است.
قطب اقتصاد؟ نه! اینجا قطب فلاکت است، اگر چشمها را بر واقعیت ببندیم.
ثبت دیدگاه