دریانیوز// مسیر سازش با رژیم صهیونیستی که با وعدههایی از جنس صلح، توسعه و رفاه آغاز شد، امروز با واقعیتهایی تلخ چون وابستگی، بحران اقتصادی و بیثباتی داخلی برای کشورهای عربی همراه شده است.
تجربه مصر و اردن زنگ خطری برای سوریه و دیگر کشورهایی است که در آستانه این انتخاب سرنوشتساز قرار دارند. در سالهای اخیر، موج جدیدی از تلاشها برای عادیسازی روابط میان برخی دولتهای عربی و رژیم صهیونیستی، خاورمیانه را در معرض یکی از مهمترین تحولات ژئوپلیتیکی چند دهه اخیر قرار داده است.
این روند که در ظاهر با شعارهایی چون «صلح برای پیشرفت» و «توسعه منطقهای» همراه بوده، در باطن چیزی جز پیروی از راهبردهای آمریکا برای مشروعیتبخشی به رژیم اشغالگر قدس و تضعیف محور مقاومت نیست. توافقهایی نظیر «توافق ابراهیم» که در دوران ریاستجمهوری دونالد ترامپ و با فشار مستقیم دولت آمریکا به امضای امارات، بحرین، سودان و مغرب رسید، آغازگر این موج جدید بود.
توافقهایی که با وعده سرمایهگذاریهای کلان، انتقال فناوریهای پیشرفته، همکاریهای امنیتی و کاهش تحریمها، تلاش داشت چهرهای خوشایند از سازش با رژیم صهیونیستی ارائه دهد. اما امروز، پس از گذشت چند سال، واقعیتهای میدانی چهره دیگری از این مسیر نشان میدهند؛ چهرهای که سرشار از وعدههای عملینشده، پروژههای شکستخورده، و افزایش شکاف میان ملتها و دولتها در کشورهای سازشگر است.
* وعدههایی که محقق نشد؛ تجربه مصر و اردن
در گفتگویی با حجتالاسلام والمسلمین احمد غلامی، کارشناس سیاسی استان هرمزگان، وی با نگاهی دقیق به تجربه کشورهایی همچون مصر و اردن، این روند را نه مسیری برای صلح، بلکه فرآیندی برای تضعیف اقتدار داخلی و وابستهسازی منطقهای عنوان کرد.
وی افزود: مصر با وجود برخورداری از موقعیت جغرافیایی ممتاز، منابع انرژی، ظرفیت گردشگری و درآمدهای عبور و مرور از کانال سوئز، پس از امضای توافق صلح با اسرائیل، نتوانست به رفاه و ثبات دست یابد. بلکه امروز شاهد فقر گسترده، بیکاری، بحران مسکن و پدیدهای تلخ چون قبرستانخوابی هستیم؛ جایی که بسیاری از خانوادهها در آرامستانها زندگی میکنند.
غلامی ادامه داد: همین مصر، در جریان تجاوزهای مکرر به غزه، نهتنها در کنار ملت فلسطین قرار نگرفت، بلکه با بستن گذرگاه رفح، عملاً شریک سیاستهای رژیم صهیونیستی شد. این یعنی جایگزینی منافع آنی و ترس از فشارهای غربی بهجای اصول انسانی و اسلامی.
کارشناس سیاسی استان هرمزگان در ادامه، اردن را دیگر نمونه بارز این سازش دانست و تصریح کرد: اردن کشوری است با جمعیت اندک اما جایگاه استراتژیک. توافق صلح این کشور با رژیم صهیونیستی، اردن را به یکی از حوزههای نفوذ امنیتی آمریکا تبدیل کرده؛ تا جایی که امروز نیروهای آمریکایی در مرزهای این کشور حضور دارند و دستگاههای امنیتی داخلی بیشتر به کنترل اعتراضات مردم معترض مشغولاند تا مقابله با تهدیدات خارجی.
غلامی تأکید کرد: جمع زیادی از مردم اردن از آوارگان فلسطینی هستند، اما حاکمیت این کشور، بهجای همراهی با خواست عمومی، راهی برخلاف آرمانهای ملت فلسطین پیموده است. نتیجه این انحراف، بحرانهای متعدد از جمله کمبود آب، وابستگی شدید به کمکهای خارجی و تضعیف اعتماد عمومی به دولت است. کمکهای مالی آمریکا، هرگز نتوانست عزت و استقلال اردن را حفظ کند.
* سوریه؛ ایستگاه بعدی پروژه سازش؟
کارشناس سیاسی استان هرمزگان معتقد است: امروز نوبت به سوریه رسیده؛ کشوری که پس از دو دهه مقاومت در برابر جنگهای نیابتی، تحریمهای فلجکننده و فشارهای بینالمللی، حالا با پیشنهادی فریبنده از سوی آمریکا مواجه شده است: برداشتن تحریمها در ازای بهرسمیت شناختن رژیم صهیونیستی و خروج از محور مقاومت.
غلامی در اینباره گفت: آمریکا و متحدانش بهدنبال آن هستند که سوریه، با عبور از خط قرمز مقاومت و بیتوجهی به آرمان فلسطین، وارد چرخه عادیسازی روابط شود. برخی گزارشها حاکی از آن است که حتی گزینهای برای انتقال قدرت در سوریه مطرح شده که از نگاه آمریکا مورد تأیید است؛ فردی که تعهد داده با رژیم صهیونیستی مذاکره و همکاری کند.
وی اضافه کرد: این الگوی خطرناک، پیشتر در لیبی، عراق و سودان اجرا شده؛ کشورهایی که وعدههای غربی را باور کردند اما در عمل با جنگ داخلی، آشفتگی سیاسی، تجزیه سرزمینی و فروپاشی نهادهای ملی مواجه شدند.
* مقاومت؛ مسیری پرچالش اما عزتمند
غلامی در بخش پایانی سخنان خود تأکید کرد: تجربه کشورهایی که به امید صلح، استقلال خود را فدای وابستگی کردند، نشان میدهد که سازش نهتنها نتیجهای ندارد، بلکه ملتها را از عزت و اقتدار تهی میسازد. در مقابل، مسیر مقاومت، اگرچه دشوار و هزینهبر است، اما عزتآفرین و پایدار است.
وی افزود: ملتهایی که برای عزت خود هزینه ندهند، ناچار خواهند شد برای وابستگی خود، هزینههای سنگینتری پرداخت کنند. امروز سوریه در آستانه انتخابی مهم ایستاده است؛ انتخابی میان مقاومت و سازش. انتخابی که آینده مردم این کشور و جایگاه آن در معادلات منطقه را تعیین خواهد کرد.
کارشناس سیاسی استان هرمزگان در پایان خاطرنشان میکند: دوران فریب افکار عمومی با دلارهای نفتی و بستههای کمک اقتصادی گذشته است. ملتها بیدار شدهاند و دیگر زیر بار تحقیر و دیکتههای قدرتهای سلطهگر نخواهند رفت.
اگر صلحی قرار است پایدار باشد، باید از دل عدالت و احترام متقابل بجوشد، نه از دل باجدهی و چشمپوشی از حقوق ملتها. بنابراین سازش، آرامش نمیآورد؛ فقط اشغال را مشروع میکند، مسیر عزت در منطقه، همچنان از خیابانهای مقاومت میگذرد، نه از اتاقهای دربسته دیپلماتیک.
ثبت دیدگاه