دریانیوز// نظام آموزشی هر جامعه، ستون فقراتی است که آینده آن جامعه را شکل میدهد. در این میان، حق دسترسی به آموزش باکیفیت و عادلانه، یکی از اصول بنیادین عدالت اجتماعی است.
اما در استان هرمزگان، کمبودهای عمیق در زیرساختهای آموزشی و نیروی انسانی، این حق اساسی را برای بسیاری از دانشآموزان به چالشی بزرگ تبدیل کرده است. کمبود بیش از ۶۰۰ مدرسه و ۲۵۰۰ معلم در این استان، نهتنها کیفیت آموزش را تحتالشعاع قرار داده، بلکه به پدیدهای ناعادلانه به نام «دانشآموزگزینی» در برخی مدارس منجر شده است.
این رویه، که در ظاهر برای حفظ استانداردهای آموزشی اعمال میشود، در عمل زخمهای عمیقی بر روان دانشآموزان و خانوادههایشان وارد کرده و احساس سرخوردگی و نابرابری را در میان آنها تشدید کرده است. این یادداشت به بررسی ابعاد این معضل، دلایل ریشهای آن، و راهکارهای ممکن برای رفع آن میپردازد.
* ریشههای بحران: کمبود زیرساخت و نیروی انسانی
استان هرمزگان، با وجود ظرفیتهای اقتصادی و فرهنگی غنی، از نظر زیرساختهای آموزشی با چالشهای جدی مواجه است. کمبود ۶۰۰ مدرسه به معنای نبود فضاهای آموزشی کافی برای پاسخگویی به نیازهای جمعیت دانشآموزی رو به رشد این استان است.
این کمبود، فشار مضاعفی بر مدارس موجود وارد کرده و آنها را به سمت گزینش دانشآموزان در برخی از مدارس و حتی مدارس غیردولتی سوق داده است. از سوی دیگر، نبود ۲۵۰۰ معلم، به معنای کلاسهای شلوغ، کمبود توجه فردی به دانشآموزان و افت کیفیت آموزش است.
این مشکلات، بهویژه در مناطق محرومتر استان، نمود بیشتری دارند و شکاف آموزشی میان مناطق شهری و روستایی را عمیقتر کردهاند.برخی از مدارسی که به دلیل امکانات بهتر یا سابقه درخشان ویا کیفیت آموزشی بهتر، شهرت بیشتری دارند، در مواجهه با این کمبودها، به گزینش دانشآموزان روی آوردهاند.
این گزینشها که اغلب بر اساس معیارهای غیرشفاف یا آزمونهای ورودی و مصاحبه و… انجام میشوند، به معنای محرومیت بسیاری از دانشآموزان مستعد از دسترسی به آموزش باکیفیت است. این روند، نهتنها ناعادلانه است، بلکه پیامدهای روانی و اجتماعی گستردهای به دنبال دارد.
* پیامدهای دانشآموزگزینی: سرخوردگی و نابرابری
دانشآموزگزینی، فراتر از یک سیاست آموزشی، به یک معضل اجتماعی تبدیل شده است. دانشآموزی که پس از تلاش و آمادگی برای ورود به یک مدرسه خاص یا مشهور، به دلیل محدودیتهای گزینشی رد میشود، با احساس شکست و سرخوردگی مواجه میشود.
این احساس، بهویژه در سنین حساس نوجوانی، میتواند تأثیرات عمیقی بر اعتمادبهنفس، انگیزه تحصیلی و حتی سلامت روان دانشآموز بگذارد. بسیاری از این دانشآموزان که از استعداد و توانایی کافی برخوردارند، به دلیل ناکامی در این فرایند، مسیر تحصیلی و زندگیشان دستخوش تغییراتی منفی میشود.خانوادهها نیز از این وضعیت بینصیب نیستند.
والدینی که برای آینده فرزندانشان تلاش میکنند، با موانع گزینشی مواجه شده و احساس ناتوانی و ناامیدی میکنند. این موضوع، بهویژه در خانوادههایی با وضعیت اقتصادی ضعیفتر، به تشدید احساس نابرابری اجتماعی منجر میشود. وقتی تنها تعداد محدودی از دانشآموزان به مدارس برتر دسترسی پیدا میکنند، این پیام به جامعه مخابره میشود که آموزش باکیفیت، امتیازی برای قشر خاصی است، نه حقی همگانی.
علاوه بر این، دانشآموزگزینی به رقابت ناسالم میان دانشآموزان دامن زده است. فشار برای موفقیت در آزمونهای ورودی، هزینههای کلاسهای آمادگی و استرس ناشی از این رقابت، بار روانی سنگینی بر دوش دانشآموزان و خانوادهها قرار داده است. این وضعیت، بهجای پرورش استعدادها، به محیطی پرتنش و نابرابر منجر شده که در آن، موفقیت تحصیلی به امکانات مالی و دسترسی به منابع بستگی دارد، نه شایستگی فردی.
* ابعاد اجتماعی و فرهنگی
دانشآموزگزینی، فراتر از یک مشکل آموزشی، به یک مسئله اجتماعی و فرهنگی تبدیل شده است. در جامعهای مانند هرمزگان که تنوع قومی و فرهنگی آن یکی از نقاط قوتش است، این رویه میتواند به شکافهای اجتماعی دامن بزند. وقتی برخی دانشآموزان به دلیل معیارهای گزینشی از فرصتهای برابر محروم میشوند، احساس تبعیض و انزوا در میان آنها و خانوادههایشان تقویت میشود.
این موضوع، بهویژه در مناطق محرومتر، میتواند به کاهش اعتماد به نهادهای آموزشی و حتی نظام اجتماعی منجر شود.از سوی دیگر، این روند به بازتولید نابرابریهای اقتصادی کمک میکند. خانوادههای مرفهتر که توانایی پرداخت هزینههای کلاسهای آمادگی یا دسترسی به منابع بهتر را دارند، شانس بیشتری برای موفقیت فرزندانشان در این گزینشها دارند.این چرخه، به تدریج شکاف طبقاتی را عمیقتر کرده و فرصتهای اجتماعی و اقتصادی را به گروههای خاصی محدود میکند.
* راهکارهای پیشنهادی
برای رفع این معضل، نیاز به رویکردی چندجانبه و جامع است که هم ریشههای ساختاری و هم پیامدهای اجتماعی آن را مورد توجه قرار دهد. در ادامه، چند راهکار کلیدی پیشنهاد میشود:
• سرمایهگذاری در زیرساختهای آموزشی: دولت و خیرین و صنایع و بنگاه های اقتصادی باید بودجهای ویژه برای ساخت ۶۰۰ مدرسه مورد نیاز در هرمزگان اختصاص دهند که قرار است امسال بیش از ۲۳۰ مدرسه در استان ساخته شود. این اقدام، فشار بر مدارس موجود را کاهش داده و نیاز به گزینشهای محدودکننده را به حداقل میرساند. همچنین توزیع عادلانه این مدارس در مناطق شهری و روستایی، میتواند دسترسی به آموزش باکیفیت را برای همه دانشآموزان فراهم کند.
• تأمین نیروی انسانی: کمبود ۲۵۰۰ معلم، چالشی نیست که بتوان آن را یکشبه حل کرد، اما برنامهریزی برای جذب و آموزش معلمان جدید، بهویژه در مناطق محروم، ضروری است. طرحهای تشویقی برای معلمان، مانند ارائه تسهیلات مالی و مسکن، میتواند به جذب نیروی انسانی کمک کند.
• شفافیت در گزینش دانشآموزان: مدارسی که ناچار به گزینش هستند، باید معیارهای شفاف و عادلانهای برای پذیرش دانشآموزان تدوین کنند. این معیارها باید بهصورت عمومی اعلام شده و تحت نظارت دقیق نهادهای آموزشی قرار گیرند تا از هرگونه تبعیض یا سوءاستفاده جلوگیری شود.
• حمایت روانی از دانشآموزان: دانشآموزانی که در فرایند گزینش رد میشوند، باید از حمایتهای روانی و انگیزشی برخوردار شوند. برنامههای مشاوره در مدارس و کارگاههای افزایش اعتمادبهنفس میتوانند به کاهش اثرات منفی سرخوردگی کمک کنند.
• تقویت آموزش در مدارس عادی: بهجای تمرکز امکانات در چند مدرسه خاص، باید کیفیت آموزش در همه مدارس ارتقا یابد. این کار از طریق تأمین تجهیزات آموزشی، آموزش معلمان و بهبود برنامههای درسی ممکن است. وقتی همه مدارس از کیفیت قابل قبولی برخوردار باشند، انگیزه برای رقابت ناسالم کاهش مییابد.
• آگاهیبخشی به جامعه: رسانهها و نهادهای آموزشی باید با اطلاعرسانی درباره تبعات دانشآموزگزینی، فرهنگ پذیرش برابر را ترویج کنند. خانوادهها باید آگاه شوند که ارزش یک دانشآموز به موفقیت در آزمونهای ورودی محدود نیست و هر دانشآموز میتواند در محیطی مناسب به موفقیت برسد.
* گزینش های ناعادلانه
دانشآموزگزینی در هرمزگان، زخمی است که بر پیکر نظام آموزشی و روان دانشآموزان این دیار وارد شده است. این معضل، ریشه در کمبودهای ساختاری دارد، اما پیامدهای آن فراتر از آموزش، به ابعاد اجتماعی، روانی، و فرهنگی کشیده شده است. رفع این مشکل، نیازمند عزمی جدی از سوی مسئولان و توجه به نیازهای واقعی دانشآموزان است.
آموزش، حق مسلم هر کودک است و هیچ دانشآموزی نباید به دلیل محدودیتهای سیستمی یا گزینشهای ناعادلانه، از رویاهایش بازبماند.هرمزگان، با مردمانی سختکوش و آیندهای روشن، شایسته نظامی آموزشی است که استعدادهای همه فرزندانش را به رسمیت بشناسد و بستری برای شکوفایی آنها فراهم کند. اکنون زمان آن است که با اصلاح زیرساختها، شفافسازی فرایندها و حمایت از دانشآموزان، این زخم پنهان را التیام بخشیم و آیندهای عادلانهتر برای نسلهای بعدی بسازیم.
ثبت دیدگاه