دریانیوز// در روزگاری که سرعت تحولات اجتماعی و جمعیتی، جوامع را به سوی تغییرات بنیادین سوق میدهد، ایران با یک چالش خاموش اما عمیق روبهروست؛ افزایش نرخ طلاق در میان سالمندان و گسترش پدیده تنهایی در این قشر.
با شتاب گرفتن روند پیری جمعیت، سالمندان ایرانی با مسائل جسمانی و آسیبهای روانی و اجتماعی مانند انزوا، غفلت و کمبود حمایتهای خانوادگی دستوپنجه نرم میکنند. اظهارات اخیر رییس سازمان بهزیستی کشور، پرده از واقعیتی نگرانکننده برمیدارد نرخ طلاق در میان سالمندان رو به افزایش است و زنان سالمند بیش از پیش در تنهایی به سر میبرند.
جمعیت ایران به سرعت در حال پیر شدن است. حسینی، رییس سازمان بهزیستی کشور، با اشاره به رشد شتابان جمعیت سالمندی، هشدار میدهد که تا سال ۱۴۳۰، حدود ۳۰ درصد از جمعیت کشور را سالمندان تشکیل خواهند داد. این آمار، زنگ خطری برای نظام اجتماعی و مراقبتی کشور است.
او میگوید: «ما با یک تأخیر ساختاری در ارائه خدمات به سالمندان مواجهایم که متناسب با نرخ رشد جمعیتی نیست.» این تأخیر ساختاری، در کنار تغییرات اجتماعی نظیر افزایش نرخ طلاق در میان سالمندان، بحرانی چندوجهی را رقم زده است.یکی از نگرانکنندهترین جنبههای این موضوع، پدیده تنهایی سالمندان است.
حسینی در این باره میافزاید: «سالمندان در ایران نیز مانند سایر کشورها، با احساس انزوا و تنهایی مواجه هستند، بهویژه که نرخ طلاق در سالمندان افزایش یافته و نسبت قابلتوجهی از زنان سالمند تنها زندگی میکنند.» این تنهایی، تنها یک احساس نیست؛ بلکه پیامدهای عمیق روانی و اجتماعی به دنبال دارد.
به گفته حسینی، ۵۰ درصد سالمندان احساس غفلت و بیتوجهی دارند. این آمار نشاندهنده خلأ عاطفی و اجتماعی عمیقی است که در صورت بیتوجهی، میتواند به یک بحران ملی تبدیل شود.افزایش طلاق در میان سالمندان، پدیدهای است که ریشههای آن را میتوان در تغییرات سبک زندگی، کاهش حمایتهای خانوادگی و حتی سندروم بازنشستگی جستوجو کرد.
حسینی با اشاره به این موضوع، طولانی شدن دوره سالمندی را یکی از چالشهای اصلی میداند. او توضیح میدهد: «طولانی شدن دوره سالمندی و چالشهای ناشی از آن مانند سندروم بازنشستگی، کمبود حمایتهای خانوادگی و فقدان مهارتهای مواجهه با سالمندی، سالمندان را در برابر آسیبهای روانی و اجتماعی آسیبپذیرتر کرده است.»
این تغییرات، سالمندان را به سوی انزوای اجتماعی سوق داده و نیاز به توجه مثبت را، همانند دوران کودکی، به یکی از نیازهای حیاتی این گروه سنی تبدیل کرده است.در این میان، کمبود زیرساختهای مراقبتی و نیروی انسانی متخصص، معضل را پیچیدهتر میکند.
حسینی با اشاره به کمبود متخصصان سالمندی میگوید: «در حال حاضر تنها ۲۵ متخصص رسمی سالمندی در کشور داریم و این رقم در تناسب با جمعیت سالمند آینده نیست.» این کمبود، در کنار نبود نظام منسجم آموزش و استانداردهای شفاف برای صدور گواهی و نظارت، نظام مراقبت از سالمندان را با چالشهای جدی مواجه کرده است.
او همچنین به نابرابری دسترسی به خدمات در مناطق محروم اشاره میکند و تأکید دارد که نظام مراقبت رسمی باید انسانمحور، استاندارد و پایدار باشد.با این حال، اقدامات امیدوارکنندهای نیز در جریان است. حسینی از رشد ۶۰۰ درصدی تعداد مراقبین رسمی سلامت در سال گذشته خبر میدهد: «تعداد مراقبین از ۱۳۹ نفر در سال ۱۴۰۳ به ۸۴۰ نفر افزایش یافته و در سال جاری به بیش از ۳ هزار نفر خواهد رسید.» این افزایش چشمگیر، گامی مثبت در جهت جبران کمبود نیروی انسانی است.
او همچنین از راهاندازی آموزشگاههای تخصصی با همکاری مدارس در نوبت عصر خبر میدهد و میافزاید: «طرحی در دست اقدام است که در آن سالمندان، مراقبین غیررسمی و خانوادهها آموزش ببینند.» این ابتکار، به توانمندسازی مراقبین کمک میکند و با آموزش خانوادهها، میتواند به کاهش احساس تنهایی و غفلت در سالمندان منجر شود.
با این وجود، چالشهای پیش رو همچنان عظیم هستند. حسینی سه چالش عمده را برمیشمارد: «نبود نظام منسجم آموزش، کمبود استانداردهای شفاف برای صدور گواهی و نظارت و نابرابری دسترسی در مناطق محروم.» این موانع، نیازمند برنامهریزی کلان و هماهنگی بینسازمانی است تا نظام مراقبت از سالمندان به سطحی پایدار و کارآمد برسد.
در پایان باید گفت: افزایش نرخ طلاق در میان سالمندان و گسترش پدیده تنهایی، هشداری جدی برای آینده جمعیتی ایران است. با نزدیک شدن به سال ۱۴۳۰ و افزایش سهم سالمندان به ۳۰ درصد جمعیت کشور، ضرورت ایجاد یک نظام مراقبتی منسجم و انسانمحور بیش از پیش احساس میشود.
اظهارات رییس سازمان بهزیستی، نقشه راهی روشن پیش روی سیاستگذاران قرار میدهد: توسعه آموزش، توانمندسازی مراقبین و خانوادهها و رفع نابرابریهای منطقهای. اما این راهکارها تنها در صورتی مؤثر خواهند بود که با عزمی ملی و همکاری همهجانبه نهادها همراه شوند.
سالمندان، سرمایههای عاطفی و تجربی جامعهاند و بیتوجهی به نیازهایشان آنها را به حاشیه میراند و بنیانهای اجتماعی را تضعیف میکند. اکنون زمان آن است که با نگاهی آیندهنگر، از سونامی تنهایی در سالمندی پیشگیری کنیم و ایرانی بسازیم که در آن هیچ سالمندی احساس غفلت و انزوا نکند.
ثبت دیدگاه