دریانیوز// مقطع ابتدایی به عنوان نخستین و بنیادینترین مرحله از فرآیند آموزش رسمی، نقش کلیدی و تعیینکنندهای در شکلگیری پایههای علمی، مهارتی و رفتاری دانشآموزان ایفا میکند.
کیفیت آموزش در این دوره، مستقیماً بر آینده تحصیلی و شخصیتی دانشآموزان تاثیرگذار است و به همین دلیل، توجه به نحوه طراحی و ارائه تکالیف در این مقطع از اهمیت ویژهای برخوردار است.
متأسفانه یکی از دغدغههای مشترک معلمان، دانشآموزان و والدین، حجم زیاد و قالب نامناسب تکالیف در پایههای ابتدایی است که اغلب موجب خستگی و دلزدگی دانشآموزان میشود. این موضوع، علاوه بر اثرات منفی آموزشی، زمینهساز بروز مشکلات روانی و اجتماعی در خانوادهها نیز شده است.
در این راستا، اظهارات اخیر رضوان حکیمزاده، معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش، مبنی بر ضرورت پرهیز از ارائه تکالیف طولانی و خستهکننده و تأکید بر طراحی تکالیف مهارتمحور و کوتاه، مبنای این گزارش قرار گرفته است.
وضعیت فعلی و مشکلات ناشی از تکالیف نامناسب در مقطع ابتدایی
تحقیقات علمی و گزارشهای میدانی نشان میدهد که ارائه تکالیف حجیم، طولانی و فاقد هدف مشخص، تأثیرات نامطلوبی بر روحیه، انگیزه و روند یادگیری دانشآموزان ابتدایی دارد.
در این سنین که دانشآموزان از نظر جسمی و روانی در مرحله رشد و تحول قرار دارند، تحمیل بار آموزشی غیرمتناسب، علاوه بر ایجاد خستگی جسمی و ذهنی، به کاهش علاقه آنان نسبت به تحصیل و مدرسه منجر میشود.
افزون بر این، والدین نیز به عنوان همکاران اصلی آموزش کودکان، تحت فشار مضاعف قرار میگیرند و مشکلاتی همچون بروز تنشهای خانوادگی، استرس و اضطراب ناشی از تکالیف در خانه، افزایش مییابد.در همین زمینه، معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش تصریح میکند: «اگر زمان انجام تکالیف کوتاه و در قالب فعالیتهای مهارتی باشد، به یادگیری بهتر کمک خواهد کرد؛ اما در صورت طولانی، تکراری و خستهکننده بودن تکالیف، اثر معکوس خواهد داشت و موجب دلزدگی دانشآموز از درس و مدرسه میشود.»
این سخن نشان میدهد که کیفیت تکالیف، نه کمیت آن، میتواند عامل کلیدی در ارتقای فرآیند یادگیری باشد و تکالیف باید به گونهای طراحی شوند که دانشآموزان را به فعالیت و تفکر سازنده ترغیب کنند، نه اینکه صرفاً زمان و انرژی آنان را تلف نمایند.
سیاستهای جدید آموزش و پرورش برای اصلاح وضعیت تکالیف
در سالهای اخیر، وزارت آموزش و پرورش با هدف ارتقای کیفیت آموزش و کاهش بار نامتناسب تکالیف بر دانشآموزان، چارچوبهای جدیدی را تدوین و به مدارس ابلاغ کرده است. مهمترین محور این چارچوبها، تأکید بر طراحی تکالیف کوتاه، مهارتمحور و هدفمند است.
چنین رویکردی ضمن حفظ نقش تکالیف در تثبیت آموختهها، به تقویت مهارتهای عملی و شناختی دانشآموزان میپردازد. حکیمزاده در توضیح این سیاست میگوید: «در برنامه تحولی و اصلاح روشهای آموزشی تأکید شده که روشهای آموزش و تدریس فعال و مبتنی بر مشارکت دانشآموزان باشد.
بنابراین مهم است که معلمان در سالهای اولیه دبستان، فعالیتها را بیشتر در محیط کلاس و از طریق کار گروهی و همکاری دانشآموزان پیش ببرند، نه اینکه تکالیف طولانی برای خارج از مدرسه تعیین کنند.» این بیان حاکی از تغییر نگاه سنتی به نقش معلم و تکلیف در آموزش است، جایی که دانشآموزان به جای یادگیری منفعل، به صورت فعال و مشارکتی در فرآیند یادگیری دخیل میشوند و تمرین و تکرار لازم در فضای مدرسه و با حمایت همکلاسیها صورت میگیرد.
ضرورت آموزش معلمان و ارتقای مهارتهای تدریس
یکی از الزامات اساسی برای تحقق اهداف مذکور، آموزش و توانمندسازی معلمان در زمینه طراحی و اجرای تکالیف مهارتمحور است. فراهم آوردن دورههای تخصصی و کارگاههای آموزشی برای معلمان ابتدایی، زمینه را برای آشنایی ایشان با مفاهیم جدید آموزشی و روشهای نوین تدریس فراهم میسازد.
علاوه بر این، باید معلمان را به استفاده از فعالیتهای خلاقانه، بازیمحور و پروژهمحور ترغیب کرد که باعث افزایش انگیزه و علاقه دانشآموزان میشود.
نقش خانواده و مشارکت در فرایند آموزشی
نقش خانواده به عنوان اولین محیط اجتماعی کودک و همراه مهم در فرآیند آموزش غیرقابل انکار است. همکاری نزدیک و مثبت میان مدرسه و خانواده میتواند به کاهش فشارهای ناشی از تکالیف و ارتقای اثربخشی آموزش کمک کند.
از این رو، اطلاعرسانی و آگاهسازی والدین نسبت به سیاستهای جدید و ماهیت تکالیف مهارتمحور از اهمیت ویژهای برخوردار است. همچنین، دریافت بازخورد مستمر از والدین و دانشآموزان در خصوص محتوای تکالیف میتواند به اصلاح و بهبود مستمر فرآیند آموزش کمک نماید.
راهکارهای عملی برای بهبود وضعیت
در راستای ارتقای کیفیت و اثربخشی تکالیف دانشآموزان ابتدایی، پیشنهاد میشود:
• طراحی تکالیف کوتاه و هدفمند: تکالیف باید به گونهای تدوین شوند که با قابلیتهای ذهنی و جسمی کودکان تناسب داشته باشند و موجب تقویت مهارتهای خاصی مانند تفکر انتقادی، حل مسئله، خلاقیت و همکاری شوند.
• استفاده از روشهای یادگیری فعال: تمرینات گروهی و فعالیتهای مشارکتی در محیط کلاس باید اولویت داشته باشند تا بار تکالیف خانگی کاهش یابد.
• برگزاری دورههای تخصصی برای معلمان: ارتقای مهارتهای طراحی تکالیف و استفاده از روشهای نوین آموزشی برای معلمان ابتدایی ضروری است.
• تقویت ارتباط و همکاری مدرسه و خانواده: آگاهسازی والدین و بهرهگیری از بازخورد آنان در بهبود سیاستهای آموزشی اهمیت دارد.
• ارزیابی و نظارت مستمر: نظام آموزشی باید به صورت مستمر کیفیت تکالیف و تأثیر آن بر یادگیری را پایش و بر اساس نتایج، اصلاحات لازم را انجام دهد.بیتردید، حذف یا کاهش تکالیف طولانی و خستهکننده و جایگزینی آن با تکالیف کوتاه، مهارتمحور و هدفمند، گامی اساسی در جهت ارتقای کیفیت آموزش ابتدایی و بهبود تجربه یادگیری دانشآموزان به شمار میآید.
اجرای این سیاستها موجب افزایش انگیزه و علاقه کودکان به تحصیل میشود و فشارهای روانی و تنشهای ناشی از تکالیف نامتناسب را در خانوادهها کاهش میدهد. همانگونه که معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش تصریح کرده است، «ضروری است از تکالیف خستهکننده، طولانیمدت و تکراری که موجب ایجاد تنش میان خانوادهها و دانشآموزان میشود پرهیز شود.»
اجرای موفق این سیاستها مستلزم همکاری همه جانبه دستگاههای آموزشی، معلمان، خانوادهها و دانشآموزان است. آموزش و توانمندسازی معلمان، بازنگری مستمر در برنامههای درسی و تکالیف و ایجاد فضایی حمایتگرانه و مشارکتی در مدارس از جمله محورهای کلیدی برای تحقق این هدف میباشد.
در نهایت، ایجاد این تغییرات میتواند منجر به ارتقای کیفیت آموزش پایه و شکلگیری نسلی توانمند، پرانگیزه و دارای مهارتهای لازم برای مواجهه با چالشهای آینده گردد.
ثبت دیدگاه