حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

چهارشنبه, ۲۱ خرداد , ۱۴۰۴ Wednesday, 11 June , 2025 ساعت تعداد کل نوشته ها : 5045 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد اعضا : 13 تعداد دیدگاهها : 156×
  • تقویم شمسی

    خرداد ۱۴۰۴
    ش ی د س چ پ ج
        فروردین »
     12345678910111213141516171819202122232425262728293031  
  • کوچ عشایر چگونه فرهنگ هرمزگان را ساخت
    ۲۰ خرداد ۱۴۰۴ - ۵:۳۶
    شناسه : 29582
    بازدید 138
    2
    از دامنه های زاگرس تا کرانه خلیج فارس؛ دریانیوز// در گستره ی تاریخ پرفرازونشیب ایران، کوچ عشایر همواره نقشی حیاتی در شکل گیری بافت اجتماعی و اقتصادی مناطق مختلف ایفا کرده است.
    ارسال توسط : نویسنده : صمیم ارزانی منبع : روزنامه دریا
    پ
    پ

    دریانیوز// در گستره ی تاریخ پرفرازونشیب ایران، کوچ عشایر همواره نقشی حیاتی در شکل گیری بافت اجتماعی و اقتصادی مناطق مختلف ایفا کرده است.
    هرمزگان، به عنوان دروازه ی جنوبی ایران بر کرانه ی خلیج فارس، از دیرباز مقصدی برای کوچندگان جست وجوگر مرتع، امنیت و فرصت های تجاری بوده است. اسناد تاریخی از مهاجرت های سازمان یافته ی قبایلی از شیراز، کرمان، یزد و حتی نواحی دورتری مانند لرستان به این منطقه حکایت دارند؛ مهاجرت هایی که ردپای آنها را امروز در لهجه ها، آیین ها و ساختار اجتماعی هرمزگان می توان یافت.بر پایه ی اسناد دوره ی صفوی، از جمله «تذکرةالملوک»، سیاست های حکومت مرکزی برای اسکان عشایر در مناطق مرزی، یکی از عوامل مهاجرت به هرمزگان بود. شاه عباس صفوی با هدف تقویت مرزهای جنوبی در برابر پرتغالی ها، گروه هایی از عشایر قشقایی و خمسه را از نواحی شیراز به مناطق استراتژیک نزدیک بندرعباس کوچ داد. در دوره ی قاجار، فشارهای مالیاتی و خشکسالی های مکرر در کرمان (بر اساس گزارش های کنسولگری بریتانیا در کرمان، ۱۸۷۲ میلادی) موج جدیدی از کوچ عشایر بلوچ و لر به سوی سواحل خلیج فارس را رقم زد. سفرنامه ی «لرد کرزن» به ایران در سال ۱۸۹۰ میلادی، از کاروان های عشایری خبر می دهد که با شترهای باربر، نمک و خشکبار را از کرمان به بندر لنگه می بردند.عشایر کوچ رو از شیراز معمولاً مسیر کوهستانی بیابانی را از طریق داراب، فسا و لارستان طی می کردند تا به بندرعباس برسند، در حالی که گروه های مهاجر از کرمان، از مسیر جیرفت و کهنوج به سمت میناب حرکت می کردند. «نقشه ی کوچ عشایر ایران» اثر گابریل استراند، مردم شناس سوئدی (۱۹۳۲ میلادی)، نشان می دهد که برخی طایفه های بختیاری نیز در اواخر قرن نوزدهم، به دلیل درگیری با حکومت قاجار، مسیرهای طولانی تا حوالی بندر خمیر را پیمودند. این سفرها گاه تا ۴۰ روز به درازا می کشید و با خطرات طبیعی و حمله ی راهزنان همراه بود.عشایر پس از رسیدن به هرمزگان، بسته به پیشه ی خود، الگوهای استقراری متفاوتی را برگزیدند. اسناد آرشیو ایل قشقایی اشاره می کنند که طایفه ی دره شوری در حوالی رودان مستقر شد و به کشاورزی دیم پرداخت، در حالی که طایفه ی کشکولی بزرگ در اطراف بندرعباس به تجارت دریایی روی آورد. در مقابل، عشایر بلوچِ کوچیده از کرمان، عمدتاً در مناطق شرقی هرمزگان مانند جاسک ساکن شدند و به دامداری شتر و ماهی گیری ادامه دادند. خانه های گلی با سقف های حصیری در روستاهای میناب، نمونه ی بارز تلفیق معماری عشایری و بندری است.مهاجرت عشایر به هرمزگان، صحنه ی آمیختگی فرهنگی بی نظیری بود. مراسم «عروسی ساحلی» در روستاهای حاشیه ی خلیج فارس، ترکیبی از رقص های عشایری لری با آوازهای محلی بندری است. هنرهای دستی نیز این تلفیق را بازتاب می دهند؛ برای مثال، گلیم های نقشدار طایفه ی بهارلو (از عشایر کوچیده از شیراز) با استفاده از رنگ های گیاهی بومی هرمزگان بافته می شود که یادآور رنگ های درخشان خاک جزیره ی هرمز است. حتی در آشپزی محلی، غذاهایی مانند «مُفَتَم» (نوعی خورشت محلی) نشان دهنده ی ترکیب ذائقه ی کوهستانی عشایر با مواد اولیه ی دریایی است.با این حال، استقرار عشایر در هرمزگان همواره آسان نبود. گزارش های تاریخی از درگیری های پراکنده ی طایفه های تازه وارد با جامعه ی بومی عرب و بلوچ خبر می دهند؛ برای نمونه، اختلاف بر سر چراگاه های محدود در منطقه ی بشاگرد در دهه ی ۱۹۳۰ میلادی به درگیری های خونین انجامید. از سوی دیگر، تغییرات محیط زیستی ناشی از اسکان دائمی عشایر، مانند قطع درختان کهور برای سوخت، به مرور زمان اکوسیستم شکننده ی مناطق بیابانی هرمزگان را تحت تأثیر قرار داد.زنان در جوامع عشایری مهاجر، نقشی محوری در حفظ فرهنگ ایفا می کردند. سوزندوزی های خاص طایفه های لر کوچیده به هرمزگان، که با الهام از نقش موج های دریا طراحی می شد، نه تنها منبع درآمدی برای خانواده ها بود، بلکه به نمادی از هویت دوگانه ی کوه و دریا بدل شد. خاطرات شفاهی ثبت شده از زنان سالخورده ی طایفه ی عمله در پارسیان نشان می دهد که آنها با حفظ گویش لری خود، به تدریج واژگان عربی و بندری را نیز در گفتار روزمره وارد کردند.امروزه، بسیاری از نوادگان عشایر کوچنده به هرمزگان، در شهرها و روستاهای این استان ساکن شده اند، اما برخی هنوز به شیوه ی نیمه‌کوچرو زندگی می کنند. طایفه های باصری در کوه های بشاگرد، هر بهار با گله های بز و گوسفند خود به ارتفاعات کوچ می کنند، در حالی که جوانانشان در شهرهای بندرعباس یا بندر خمیر به کار در بخش خدمات گردشگری مشغولند. پروژه های دولتی برای اسکان دائمی عشایر، هرچند امکانات رفاهی را افزایش داده، اما نگرانیهایی درباره ی فراموشی فرهنگ کوچ رویی ایجاد کرده است. تاریخ کوچ عشایر به هرمزگان، روایتی از انعطاف پذیری انسان در همزیستی با طبیعت و تنش های سیاسی است. این منطقه که روزی مقصد نهایی کوچندگان بود، امروز به گواهی زنده از همگرایی فرهنگی بدل شده است؛ جایی که آوازهای لری در کنار سازهای بندری طنین انداز می شود و نقش گلیم های عشایری، رنگ امواج خلیج فارس را به خود می گیرد. مهاجرت عشایر نه تنها بر بافت جمعیتی، که بر روح این سرزمین نیز تأثیر گذاشته است ـ روحی که همچنان در تکاپوی میان سنت و مدرنیته می تپد.

    ثبت دیدگاه

    • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
    • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
    • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.