دریانیوز//یک هفته است برخی از مردم کوی ملت بندرعباس لبتشنه ماندهاند. سهشنبه شب و دیروز، تماس پشت تماس؛ پیام پشت پیام.
صدای مردم از دل گرما، از خانههایی که دیگر آبی در لولههایشان نمیچکد. مادری گفت: «بچههام مدرسه میرن، نه آبی برای شستن لباس دارم، نه برای حمام، نه حتی برای نوشیدن.»
مردی دیگر گفت: «نصف شب پمپ را روشن میکنیم، شاید چند دقیقه آب بیاید، اما نه فشار دارد، نه دوام.» تصورش سخت نیست؛ در شهری که دمای هوا هنوز به بالای سی درجه میرسد، زندگی بدون آب یعنی رنج. رنجی که حالا رنگ خشم گرفته است.
مردم هرمزگان که سالهاست وعدهی « حل مشکل آب » میشنوند، اما هر بار با دبه و سطل در صف تانکرهای سیار میایستند تا شاید سهمی از آب نصیبشان شود و عجیبتر اینکه همین روزها، فقط چند کیلومتر آنسوتر، فاز دوم آبشیرینکن عظیم یک میلیون مترمکعبی با حضور رئیسجمهور افتتاح شد؛ پروژهای با ظرفیت ۲۰۰هزار مترمکعب .
اما نه برای مردم هرمزگان! آب شیرین و تصفیهشدهای که از دل دریا بیرون میآید، راهی استانهای دیگر مثل کرمان، یزد و اصفهان میشود و مردم اینجا میپرسند: چرا آبی که از ساحل ما میجوشد، به کام دیگران میرود و ما هنوز تشنهایم؟این سؤال ساده اما سنگین، این روزها در کوچهپسکوچههای بندرعباس تکرار میشود.
مردمی که کنار دریا زندگی میکنند، اما از بیآبی رنج میبرند؛ خانوادههایی که در کنار صدها کارخانه، پالایشگاه، بندر و اسکله زندگی میکنند، اما سهمشان از این همه ثروت فقط بوی نمک و تشنگی است.
کودکانی با بطریهای پلاستیکی کوچک راهی مدرسه میشوند، مادرانی که هر روز با ظرفهای خالی چشم به راه تانکر آباند و پیرمردانی که از دور به دریا نگاه میکنند و زیر لب میگویند: «دریا پیش چشممونه، اما یه قطرهش مال ما نیست!»
اینهمه ناعدالتی، قلب هر انسان منصفی را میفشارد. وقتی آبی که از سرزمین ما برمیخیزد به دیگر استانها میرود، وقتی مردم هرمزگان در گرمای طاقتفرسا حتی برای شستوشو و بهداشت اولیه هم آب ندارند، دیگر فقط از کمآبی نمیتوان گفت؛ این تشنگی عدالت است، نه فقط تشنگی آب.
مسئولان باید صدای کوی ملت را بشنوند. بندرعباس دیگر تاب وعده ندارد. مردم فقط یک چیز میخواهند: سهمشان از آب، از زندگی، از عدالت. کنار دریا تشنهایم… و این درد کمی نیست.






ثبت دیدگاه