دریانیوز// آنچه از بيرون شبيه شکست و ويراني بهنظر ميرسد، در بطن خود نشانههاي پيروزي سياسي و اجتماعي مقاومت است؛ بازگشت مردم به خانهها، تداوم ساخت گفتمان جهاني همبستگي با فلسطين و فروپاشي مقبوليت ديپلماسي يکطرفهاي که هدفش طرد مردم غزه و نابودي ساختار مقاومت بود.
وقتي عمليات طوفانالاقصي آغاز شد، خيليها فوري سرنوشت را بر پايه ظاهر وقايع قضاوت کردند: خرابي شهرها، کشته شدن فرماندهان، و اميد به اينکه «شروعکننده» حتماً راه به پيروزي برده است. اما تاريخ مقاومت به ما آموخته که ظاهر ميدان هميشه معيار آخر نيست. هدفهاي اعلامشده طرف مقابل کوچاندن مردم، از بين بردن ساختِ اجتماعي و سازماني حماس، گسترش پيمانها و عاديسازي روابط سياسي نه تنها محقق نشد بلکه بسياري از اين تلاشها نتيجهاي معکوس دادند.
نخست: تلاش براي کوچاندن مردم و خاليکردن غزه با شکست روبهرو شد. خانوادهها به خانههايشان برگشتهاند و مشغول بازسازياند؛ يعني پيامي قوي از پايداري اجتماعي که اثبات ميکند ميدان، فقط ميدان جنگ نظامي نيست بلکه ميدان حفظ حق زيستن و بازسازي جمعي هم هست.
دوم: ريشههاي سازماني حماس تنها با حذف چهرهها از بين نميرود؛ تجربه نشان داده هر بار که شبکهاي از فعالان هدف قرار گرفتهاند، لايههاي جديدي از کادر و رهبري شکل گرفته است اين روند، ساختاري را نشان ميدهد که به سادگي قابل نابودي نيست.
سوم: در عرصه بينالملل، آنچه بهلحاظ نمادين و عملي عليه سياستهاي رژيم اشغالگر رخ داد، بهمراتب مهمتر از هر موفقيت تاکتيکي بود. موجهاي گسترده اعتراض و تحرکات مدني در شهرهاي مختلف جهان، انزواي سياسي و ترديدهايي در ميان متحدان سنتي نشان داد که هزينه سياسي تداوم سياست کنوني بسيار بالاست؛ اعتراضات و فشارهاي جهاني، تصوير اين رژيم را در سطح بينالمللي تضعيف کرد و فضاي سياسي را عليهِ او فراهم آورد.
چهارم: پروژههايي مانند «تطبيع» و «گسترش پيمانها» که بخشي از نقشه طرف مقابل بود تا هزينه سياسي اقدامات خود را کاهش دهد، متوقف يا دستکم به تعويق افتاد. بازتوزيع حمايتها و احتياط دول منطقهاي و بينالمللي در همراهشدنِ کامل با برنامههاي يکجانبه، نشانه شکست هدف اول طرف متجاوز براي عاديسازي اوضاع به نفع خود بود.
پنجم: انتظار تفرقهافکني ميان مردم و سلب اعتماد عمومي از مقاومت نيز محقق نشد. بالعکس، گرسنگي و سختي شرايط واحد جمعي را تقويت کرد؛ مردم، حتي در سختترين لحظات، پيمانِ خود را با شهيدان و فرماندهانشان نگه داشتند. اين نگهداشتن اتحاد اجتماعي يعني پيروزي روحي- اجتماعي که قابل اندازهگيري بهصورتِ مستقيم در ميدان نبرد نظامي نيست، اما در تحولات سياسي و نمادين آينده اثرگذار خواهد بود.
در نهايت، پيروزي غزه امروز صرفاً به معناي شکست يک عمليات نظامي نيست؛ پيروزي يعني بازپسگيري روايت عمومي، نمايانکردن هزينه انسانيِ راهحلهاي نظامي، و نشاندادن اين واقعيت که سرنوشت يک ملت را نميتوان با ويراني فيزيکي و حذف چهرهها تعيين کرد. هنگامي که دنيا به تظاهرات، قطع روابط تجاري و فشارهاي ديپلماتيک روي ميآورد، وقتي که روايت جهاني عليه رفتار خشونتبار شکل ميگيرد، ميتوان گفت مقاومت حتي اگر سنگر به سنگر مبارزه را ادامه دهد بخشي از اهداف استراتژيک خود را به دست آورده است.
اين پيروزي، پيروزي فوري نظامي نيست؛ اما پيروزي نمادين، اجتماعي و سياسي است و تاريخ نشان داده آنکس که بتواند روايت را بگيرد، پايههايِ قدرت خود را عميقتر ميسازد حتي در دل ويراني.
ثبت دیدگاه