دریانیوز// امروز ظهر در حالی که آفتاب سوزان، بندرعباس را تسخیر کرده بود، برای سوختگیری موتورسیکلتم که وسیله اصلی جابهجاییام در شهر است، به پمپ بنزین وحدت (محله ۶۰۰ دستگاه) مراجعه کردم.
باک موتورسیکلتم تقریباً خالی بود و گرمای شدید هوا، هر لحظه توقف را به چالشی بزرگ تبدیل میکرد. تصور میکردم مانند همیشه، سوختگیری در چند دقیقه انجام خواهد شد و به کارهای روزمرهام ادامه میدهم. اما برخلاف انتظار، متصدی جایگاه (پمپچی) با قاطعیت از ارائه بنزین به موتورسیکلتم خودداری کرد.
او توضیح داد: بر اساس دستورالعمل جدید شرکت پخش فرآوردههای نفتی هرمزگان، جایگاههای سوخت اجازه ندارند به موتورسیکلتها بنزین بدهند، مگر اینکه پمپ و سکوی جداگانهای برای این منظور تعبیه شده باشد.
این خبر برایم غیرمنتظره بود. با توجه به اتمام بنزین و گرمای طاقتفرسا، سعی کردم با متصدی گفتوگو کنم و او را متقاعد کنم که حداقل مقدار کمی بنزین در اختیارم قرار دهد تا بتوانم به مسیرم ادامه دهم. اما او تنها من را به سمت پمپ بنزین ناصر (سورو) هدایت کرد. طی کردن مسافت تا جایگاه دیگر در آن گرما و با باک تقریباً خالی، برایم دشوار بود و ناامیدی و کلافگیام لحظهبهلحظه بیشتر میشد.
در همان لحظه تصمیم گرفتم موضوع را مستقیماً از مقام مسئول پیگیری کنم. گوشیام را برداشتم و با احمد سالاریفر، مدیر شرکت پخش فرآوردههای نفتی هرمزگان تماس گرفتم. با آرامش و ادب، شرایطم را توضیح دادم و دلیل این محدودیت غیرمنتظره را جویا شدم.
وی در روز تعطیل با صبر و حوصله پاسخ داد: این تصمیم بهمنظور رعایت نکات ایمنی اتخاذ شده است. طبق توضیحاتشان، جایگاههای سوخت موظف شدهاند تا برای موتورسیکلتها پمپ و سکوی جداگانهای فراهم کنند تا از حوادث احتمالی جلوگیری شود.این پاسخ منطقی بود، اما در آن لحظه با توجه به نیاز فوری که به بنزین داشتم، کمکی به حل مشکلم نمیکرد.
این مقام مسئول، با درک شرایط اضطراریام، پیشنهاد داد که گوشی را به متصدی جایگاه بدهم تا مستقیماً با او صحبت کند. با امید به حل مشکل، گوشی را به پمپچی دادم. پس از مکالمهای کوتاه، تصور میکردم مشکل برطرف شده است، اما متصدی همچنان مقاومت کرد. او با اکراه گفت: باید موتورسیکلتم را در گوشهای پارک کنم و بنزین را در یک بطری بگیرم و سپس آن را داخل باک بریزم. این پیشنهاد برایم عجیب و غیرمنطقی بود. با لحنی توأم با تعجب و کلافگی گفتم: «چرا لقمه رو دور سر میچرخانید؟ این چه روشیه؟» استدلالم این بود که این فرآیند علاوه بر اینکه وقتگیر است در این گرمای شدید پردردسر به نظر میرسد.
پس از چند دقیقه کلنجار، با پافشاری من و اشاره به گفتوگوی مدیرعامل همراه بود، بالاخره متصدی کوتاه آمد و راضی شد بنزین را مستقیماً در باک موتورسیکلتم بریزد. با اتمام سوختگیری، نفس راحتی کشیدم، اما این تجربه تلخ، حس ناکامی و سردرگمی را در ذهنم به جا گذاشت.
موتورسیکلت برای برخی از مردم شهر بهویژه در گرمای طاقتفرسا و خیابانهای شلوغ، تنها یک وسیله حملونقل نیست، بلکه گاهی تنها راه امرار معاش است. تصمیم شرکت پخش فرآوردههای نفتی برای افزایش رعایت نکات ایمنی جایگاهها قابل درک و تحسینبرانگیز است، اما نبود زیرساختهای لازم، مانند سکوهای جداگانه برای سوختگیری موتورسیکلتها، باعث شده این سیاست به جای حل مشکل، به چالشی جدید برای سوخت گیری راکبان تبدیل شود.
متصدی جایگاه هم هیچ گونه تقصیری نداشت و طبق دستورالعمل عمل میکرد و به قول معروف پمپ چی فقط مامور به اجرای دستور بود.
باید به این نکته توجه شود که تا زمانی که جایگاهها به پمپ و سکوهای جداگانه برای موتورسکلیت ها مجهز می شوند، شرکت پخش فرآوردههای نفتی هرمزگان اجازه سوختگیری را به موتورسکلیت ها تحت یک نظارتی بدهد و به جای اینکه ابرویش را درست کنید بیاید چشمش هم کور کنید.
جایگاهداران هم، فرآیند نصب پمپها و سکوهای جداگانه را تسریع کند تا این محدودیتدر کوتاهترین زمان ممکن برطرف شود.
این تجربه، گرچه در نهایت با سوختگیری موتورسیکلتم به پایان رسید، اما تصویری از چالشهای پیش روی شهروندان در مواجهه با تغییرات ناگهانی و نبود زیرساختهای کافی را به نمایش گذاشت. تصمیمات ایمنی، هرچند ضروری و ارزشمند است ؛اما نیازمند برنامهریزی دقیق، اطلاعرسانی شفاف است.
ثبت دیدگاه