دریانیوز//گرانی میوه و ترهبار، گوشت، مرغ، ماهی و برنج در ماههای اخیر، به یکی از ملموسترین دغدغههای معیشتی مردم تبدیل شده است؛ موضوعی که دیگر محدود به دهکهای پایین درآمدی نیست و حالا طبقه متوسط را نیز با چالشهای جدی روبهرو کرده است. کافی است سری به بازارهای روز، میادین میوه و ترهبار یا فروشگاههای محلی زده شود تا شکاف عمیق میان درآمد خانوار و هزینه تأمین مایحتاج اولیه بهوضوح دیده شود؛ شکافی که هر روز عمیقتر میشود.
افزایش قیمت میوه و سبزیجات، که زمانی ارزانترین بخش سبد غذایی خانوار محسوب میشد، زنگ خطری جدی برای سلامت جامعه است. وقتی خانوادهها ناچار میشوند مصرف میوه را کاهش دهند یا آن را از سبد خرید هفتگی حذف کنند، پیامدهای این تصمیم در بلندمدت به شکل سوءتغذیه، افزایش بیماریها و فشار مضاعف بر نظام سلامت بروز خواهد کرد. گرانی ترهبار تنها یک مسئله اقتصادی نیست، بلکه مستقیماً با کیفیت زندگی و سلامت عمومی ارتباط دارد.در بازار گوشت، مرغ و ماهی نیز وضعیت چندان متفاوت نیست.
گوشت قرمز به کالایی لوکس برای بسیاری از خانوارها تبدیل شده و مرغ و ماهی که زمانی جایگزینهای ارزانتر محسوب میشدند، حالا با نوسانهای قیمتی، دسترسی پایدار را دشوار کردهاند. این شرایط باعث تغییر الگوی مصرف شده و سفرهها را به سمت غذاهای کمارزشتر و ارزانتر سوق داده است؛ روندی که آثار اجتماعی و تغذیهای آن بهمرور آشکار میشود.
برنج، بهعنوان یکی از اصلیترین اقلام غذایی خانوار ایرانی، نیز از موج گرانی در امان نمانده است. افزایش قیمت برنج داخلی و خارجی، فشار مضاعفی بر بودجه خانوارها وارد کرده و انتخابها را محدودتر ساخته است، بسیاری از خانوادهها ناچارند میان کیفیت و قیمت یکی را انتخاب کنند؛ انتخابی که اغلب به کاهش کیفیت منجر میشود.ریشههای این گرانی را باید در مجموعهای از عوامل جستوجو کرد؛ از افزایش هزینههای تولید، حملونقل و نهادهها گرفته تا نوسانات بازار ارز، ضعف نظارت، وجود واسطههای متعدد و نبود برنامهریزی منسجم در زنجیره تأمین. در این میان، سهم دلالی و واسطهگری غیرضروری در افزایش قیمتها، مسئلهای است که بارها مورد اشاره کارشناسان قرار گرفته اما هنوز بهطور مؤثر مهار نشده است.
پیامدهای اجتماعی گرانی مواد غذایی، فراتر از اعداد و ارقام بازار است. کاهش قدرت خرید، افزایش نارضایتی عمومی، فشار روانی بر خانوادهها و گسترش احساس بیعدالتی، از نتایج مستقیم این وضعیت بهشمار میرود. وقتی تأمین نیازهای اولیه به دغدغهای روزمره تبدیل میشود، اعتماد اجتماعی آسیب میبیند و فاصله میان مردم و سیاستهای اقتصادی افزایش مییابد.کنترل و مدیریت بازار خوراکیها، نیازمند اقداماتی فراتر از تصمیمهای مقطعی است، تقویت نظارت مستمر بر بازار، حمایت هدفمند از تولیدکنندگان، کوتاهکردن دست واسطهها، شفافسازی قیمتها و اطلاعرسانی دقیق به مردم، میتواند بخشی از این فشار را کاهش دهد.
در کنار آن، سیاستهای حمایتی برای دهکهای آسیبپذیر باید بهگونهای طراحی شود که واقعاً اثرگذار باشد، نه صرفاً مسکّنی کوتاهمدت.گرانی میوه، گوشت، مرغ، ماهی و برنج، تنها یک مسئله اقتصادی نیست؛ آزمونی برای کارآمدی سیاستگذاری و میزان توجه به معیشت مردم است. تا زمانی که سفرههای مردم کوچکتر میشود، هر شاخص اقتصادیِ مثبتی، در زندگی روزمره شهروندان معنای واقعی نخواهد داشت.






ثبت دیدگاه