دریانیوز//توسعه سواحل مکران سالهاست در اسناد رسمی کشور بهعنوان یکی از مهمترین پروژههای ملی و راهبردی مطرح میشود؛ منطقهای که قرار است به دروازه نوین اقتصاد دریایی ایران، جایگزین مسیرهای پرخطر انتقال نفت و نقطه اتصال جنوب به آینده صنعتی کشور تبدیل شود. با آغاز پروژههای بزرگ نفتی و گازی در این منطقه، بهویژه در حوزه جاسک، انتظار میرفت که مردم محلی نخستین بهرهمندان این طرحها باشند و همانطور که در نظامنامه مسئولیتهای اجتماعی و فرهنگی وزارت نفت (مصوب سال ۱۳۹۸) آمده، زیرساختهای اجتماعی، فرهنگی، آموزشی، ورزشی و عمرانی منطقه با سرعت قابلتوجهی توسعه یابد.
اما واقعیت امروز، فاصلهای روشن میان وعدهها و واقعیتها را نشان میدهد؛ فاصلهای که مردم جاسک و روستاهای اطراف آن هر روز با زندگی خود لمس میکنند.بر اساس نظامنامه ۹۸، شرکتهای تابع وزارت نفت موظفاند بخشی مشخص از منابع و اعتبارات خود را به توسعه پایدار جوامع پیرامونی اختصاص دهند؛ توسعهای که باید قابل اندازهگیری، پایدار و متناسب با اثرات اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی پروژهها باشد. این نظامنامه تأکید میکند که مسئولیت اجتماعی تنها یک شعار یا اقدام نمادین نیست، بلکه تعهدی سازمانی و قانونی برای ایجاد تغییرات واقعی در کیفیت زندگی مردم است.
اما آنچه در جاسک مشاهده میشود، بیشتر به اقدامات مقطعی شباهت دارد تا اجرای یک سند رسمی.مسئولیت اجتماعی شرکتهای بزرگ عملیاتی این نیست که یک روز یک لودر امانی در اختیار دهیاری قرار بگیرد یا چند عکس و گزارش تبلیغاتی منتشر شود. مردم این سرزمین بهدرستی میگویند که توسعه ملی بدون توسعه محلی معنا ندارد. آنها انتظار دارند سهم عادلانه خود را از پروژههایی که در کنار خانه و زندگیشان اجرا میشود، دریافت کنند. طبیعی است که مردم بپرسند:سهم ما از این ابرپروژهها چیست؟نخستین و مهمترین انتظار، بهکارگیری نیروهای بومی در پروژههاست.
جوانان جاسک، کوه مبارک، بونجی، گتان، گوان، گروک، شیراهن و سایر روستاها سالهاست از نبود فرصت شغلی رنج میبرند، در حالی که صدها و هزاران کارگر و متخصص از نقاط دیگر کشور وارد منطقه میشوند. این در حالی است که نظامنامه ۹۸ و حتی استانداردهای جهانی CSR، اولویت استخدامی را برای نیروهای محلی تعریف کردهاند و این یک مطالبه بهحق است که هنوز عملی نشده است.دومین نیاز اساسی منطقه،ایجاد زیرساختهای آموزشی، مهارتی و پژوهشی است. وقتی پروژههای عظیم نفتی در حال اجراست، ایجاد یک مرکز آموزش فنی و حرفهای تخصصی در حوزه صنعت نفت، گاز، پتروشیمی، صنایع دریایی و لجستیک یک ضرورت بدیهی است نه یک لطف داوطلبانه. منطقهای که قرار است قطب انرژی باشد، باید پژوهشسراها، آزمایشگاهها، دورههای بلندمدت تخصصی و مراکز مهارتآموزی داشته باشد تا نسل جوان بتواند آینده خود را در همین سرزمین بسازد. این همان مسئولیت اجتماعی حقیقی است؛ یعنی ساختن ظرفیت انسانی پایدار.
اما مسئولیت اجتماعی تنها به اشتغال و آموزش ختم نمیشود. زیرساختهای فرهنگی و ورزشی در روستاهای اطراف پروژهها بهشدت ضعیف است. کوه مبارک و گتان و گوان و گروک و شیراهن هنوز از سالن ورزشی مناسب، مرکز فرهنگی، فضای هنری، سالن مطالعه یا حتی کتابخانه محروماند. توسعه صنعتی بدون توسعه فرهنگی شکلی ناقص و نامتوازن از پیشرفت است. مردم این مناطق حق دارند فضایی برای نشاط، ورزش و رشد فرهنگی داشته باشند؛ همانطور که در بسیاری از مناطق صنعتی کشور ایجاد شده است.از سوی دیگر، وضعیت آبرسانی روستاها هنوز با مشکلات جدی روبهروست.
برخی روستاها حتی به آب پایدار و باکیفیت دسترسی ندارند، در حالی که پروژههای صنعتی در همان منطقه نیازهای زیربنایی خود را بهسرعت تأمین میکنند. آیا شایسته است که مردم منطقهای که میزبان پروژههای ملی است، همچنان در تأمین آب آشامیدنی دچار مشکل باشند؟همچنین، راههای ساحلی، محورهای فرعی و جادههای روستایی که باید بهتناسب حجم فعالیتهای نفتی تقویت شوند، هنوز ناایمن و ناکافیاند. دهیاریها نیز امکانات حداقلی لازم برای مدیریت عمرانی و اجتماعی روستاها را ندارند. توسعه واقعی آن است که مردم منطقه بتوانند در امنیت، آرامش و آسایش از مسیرهای استاندارد رفتوآمد کنند.جالب آنکه هر سال در گزارشهای رسمی شرکتها، از «اجرای گسترده مسئولیتهای اجتماعی» سخن گفته میشود؛ اما مردم در زندگی روزمره خود نشانهای از این گستردگی نمیبینند.
در واقع، آنچه در کاغذ نوشته شده، با آنچه روی زمین اجرا شده اختلاف دارد. نظامنامه ۹۸ برای چنین مناطقی «سهم توسعه» تعریف کرده است و این سهم نه یک امتیاز اضافی، بلکه حق قانونی مردم است؛ حقی که باید شفاف، قابل اندازهگیری و مستمر باشد.توسعه سواحل مکران بدون ارتقای کیفیت زندگی مردمش تنها یک پروژه اقتصادی است، نه یک برنامه ملی. درست است که پروژههای نفتی ماهیت اقتصادی دارند و برای منافع ملی اجرا میشوند، اما پیوستهای اجتماعی و فرهنگی آنها بخش جدانشدنی و ضروری این فرآیند است. مردم نباید در حاشیه توسعه بمانند.اگر قرار است مکران «دروازه آینده ایران» باشدباید این آینده ابتدا در زندگی مردم جاسک دیده شود.توسعهای که مردم را نبیند، توسعه نیست؛ سایهای است که از کنار زندگی مردم عبور میکند. آینده مکران باید نه فقط بزرگ، بلکه عادلانه و مردممحور باشد.






ثبت دیدگاه