دریانیوز// طلاق دیگر صرفاً یک «رویداد خانوادگی» نیست؛ پدیدهای اجتماعی است که آرام و بیصدا در لایههای مختلف جامعه نفوذ کرده و آثار آن فراتر از چهاردیواری خانهها، به خیابانها، مدارس، محیطهای کاری و حتی ساختارهای فرهنگی و اقتصادی رسیده است. افزایش آمار جدایی در سالهای اخیر، زنگ خطری است که اگرچه بارها به صدا درآمده، اما همچنان با بیتوجهی یا برخوردهای سطحی مواجه شده است؛ گویی جامعه به تدریج با این واقعیت تلخ خو گرفته و حساسیت خود را نسبت به پیامدهای آن از دست داده است. طلاق، پایان یک رابطه رسمی است، اما آغاز مجموعهای از چالشها و آسیبهاست که دامنه آن تنها به زن و مرد محدود نمیشود. کودکانی که ناخواسته در میانه این جداییها قرار میگیرند، بیش از هر کس دیگر بهای این فروپاشی را میپردازند؛ کودکانی که با احساس ناامنی، کاهش اعتمادبهنفس، افت تحصیلی و آسیبهای روانی دستوپنجه نرم میکنند و آیندهای مبهم پیشروی آنان شکل میگیرد. در کنار آن، زنان و مردانی که پس از طلاق وارد چرخهای از فشارهای اقتصادی، تنهایی اجتماعی و بحران هویتی میشوند، به تدریج به گروههای آسیبپذیر جامعه افزوده میشوند. افزایش طلاق تنها معلول اختلافات شخصی نیست؛ بلکه آیینهای از تحولات اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی جامعه به شمار میرود. مشکلات معیشتی، بیکاری، گرانی مسکن، تغییر الگوهای سبک زندگی، ضعف مهارتهای ارتباطی، نبود آموزشهای پیش از ازدواج و کاهش تابآوری زوجها در مواجهه با بحرانها، همگی در شکلگیری این روند نگرانکننده نقش دارند.
از سوی دیگر، گسترش شبکههای اجتماعی و تغییر نگرشها نسبت به مفهوم تعهد و خانواده، باعث شده است آستانه تحمل اختلافات کاهش یافته و تصمیم به جدایی، سریعتر از گذشته اتخاذ شود. پیامدهای طلاق تنها در حوزه خانواده متوقف نمیماند؛ این پدیده بهصورت زنجیرهای بر افزایش آسیبهای اجتماعی نظیر فقر، اعتیاد، بزهکاری، افسردگی و حتی کاهش سرمایه اجتماعی اثر میگذارد. جامعهای که بنیان خانواده در آن سست شود، ناگزیر با نسلی مواجه خواهد شد که از امنیت عاطفی کافی برخوردار نیست و اعتماد اجتماعی در آن تضعیف شده است. هزینههای پنهان طلاق، چه در حوزه سلامت روان و چه در بخش حمایتهای اجتماعی و قضایی، بار مضاعفی را بر دوش نظامهای حمایتی و اجرایی کشور تحمیل میکند.در چنین شرایطی، پرداختن به مسئله طلاق نیازمند نگاهی فراتر از آمار و ارقام است؛ نگاهی که به ریشهها، پیامدها و مسئولیت نهادهای مختلف در پیشگیری و مدیریت این بحران توجه داشته باشد افزایش آمار طلاق در سالهای اخیر، نگاهها را بیش از گذشته متوجه مهارتهای مغفولمانده در زندگی مشترک کرده است؛ مهارتهایی که به گفته کارشناسان دینی، ریشه در آموزههای اصیل اسلامی دارد و بیتوجهی به آنها، زمینهساز بسیاری از اختلافات خانوادگی میشود. این گزارش تلاش دارد با واکاوی ابعاد مختلف افزایش طلاق و بررسی آثار فردی و اجتماعی آن، ضرورت بازنگری در سیاستها، آموزشها و مداخلات فرهنگی را یادآور شود؛ چرا که بیتفاوتی امروز، میتواند بحرانهای عمیقتری را در آیندهای نهچندان دور رقم بزند.
بیاحترامی، اجبار و نبود همدلی از ریشههای پنهان فروپاشی خانوادههاست
سیدمهدی هاشمی، کارشناس دینی استان هرمزگان، در گفتگو با خبرنگار ما با تأکید بر اینکه «ازدواج بدون مهارت، در معرض فرسایش تدریجی قرار میگیرد»، اظهار کرد: یکی از مهمترین ارکان تداوم زندگی مشترک، احترام متقابل زن و شوهر است؛ موضوعی که در قرآن کریم نیز با صراحت به آن اشاره شده است. خداوند در سوره اسراء میفرماید: «وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ»؛ یعنی اصل کرامت انسان، بنیان همه روابط سالم اجتماعی و خانوادگی است. وی افزود: احترامگذاشتن، بهویژه از سوی مرد به همسرش در خانه و در جمع، نقش تعیینکنندهای در حفظ سلامت روانی زنان دارد. وقتی زن احساس حرمت و ارزشمندی میکند، رضایتمندی عاطفی او افزایش یافته و این رضایت، بهصورت طبیعی به حمایت بیشتر از همسر و استحکام خانواده منجر میشود. متأسفانه بخش قابلتوجهی از طلاقها، ریشه در بیاحترامیهای کلامی و رفتاری، بهخصوص در برابر فامیل و اطرافیان دارد. این کارشناس دینی با اشاره به حدیث پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله که فرمودند: «مَنِ اتَّخَذَ زَوجَهً فَلیُکرِمها»، تصریح کرد: احترام به همسر نهتنها یک توصیه اخلاقی، بلکه یک وظیفه دینی است و بیشترین سود آن نیز به خود مرد بازمیگردد؛ چراکه تخریب شخصیت زن، بنیان عاطفی خانواده را از درون متلاشی میکند. هاشمی در ادامه، کمککردن مردان در امور خانه را یکی دیگر از مهارتهای کلیدی در تداوم زندگی دانست و گفت: در آموزههای اسلامی، همکاری و یاریرساندن به همسر،اجر عظیمی دارد.
کمک مرد در خانه صرفاً برای رفع نیاز نیست، بلکه پیامی از قدردانی، درک متقابل و مشارکت عاطفی به همسر منتقل میکند؛ موضوعی که بهویژه در خانوادههایی که زنان همزمان مسئولیت بیرون از خانه را نیز بر عهده دارند، اهمیتی دوچندان دارد. وی همچنین با هشدار نسبت به اعمال زور و اجبار در زندگی مشترک خاطرنشان کرد: در منابع دینی آمده است که زن «ریحانه» است نه «قهرمان»؛ یعنی باید با محبت و منطق با او سخن گفت، نه با اجبار. هر نوع تحمیل و فشار، نتیجه معکوس دارد و نهتنها مشکل را حل نمیکند، بلکه زمینه لجبازی، فاصله عاطفی و در نهایت گسست زندگی را فراهم میسازد. این کارشناس دینی استان هرمزگان، همدردی و همدلی مردان با همسرانشان را از دیگر مهارتهای ضروری دانست و گفت: زن زمانی که در مشکل، بیماری یا فشار روحی قرار میگیرد، بیش از راهحل، به شنیدهشدن و درکشدن نیاز دارد.
مردی که در این لحظات نقش تکیهگاه عاطفی را ایفا کند، امنیت روانی خانواده را تضمین کرده است.هاشمی در پایان با اشاره به نقش نوازش عاطفی و گشادهدستی معقول در تحکیم روابط زوجین تأکید کرد: زنان در زندگی مشترک به صمیمیت، توجه و احساس دوستداشتن نیاز دارند و این نیاز، امری طبیعی و انسانی است. در کنار آن، پرهیز از تنگنظری مالی و ایجاد فرصتهای سالم برای شاد زیستن در کنار هم، میتواند بسیاری از تنشها را پیش از تبدیلشدن به بحران، مهار کند. به گفته این کارشناس، بازگشت جدی به مهارتهای دینی و اخلاقی در خانواده، میتواند یکی از مؤثرترین راهکارها برای کاهش طلاق و افزایش تابآوری زندگی مشترک در جامعه امروز با






ثبت دیدگاه