دریانیوز//چندی پیش معاون پیشین آموزشوپرورش در گفتوگویی نسبت به «فرسودگی شغلی معلمان» هشدار داد و آن را بزرگترین تهدید آینده آموزش و پرورش خواند. این هشدار اگرچه در سطح یک خبر گذرا مطرح شد، اما در عمق خود زنگ خطری برای نظام تعلیم و تربیت کشور بهصدا درآورده است؛ زنگی که اگر شنیده نشود، میتواند بنیانهای انسانی آموزش را متزلزل کند.
فرسودگی شغلی، یک پدیده خاموش و تدریجی است که در بسیاری از کلاسهای درس کشور در حال گسترش است. معلمانی که روزی با عشق و انگیزه وارد کلاس میشدند، امروز زیر بار فشارهای معیشتی، چندشغلهبودن، بیثباتی شغلی و بیتوجهی به منزلت اجتماعیشان، خسته و دلزده شدهاند.
این خستگی، نه تنها جسمی بلکه روانی و احساسی است؛ احساسی که در سکوت ایجاد میشود اما تأثیرش بر کیفیت آموزش غیرقابل انکار است.
* فشار معیشتی و چندشغلهبودن
در شرایط اقتصادی امروز، بسیاری از معلمان ناچارند علاوه بر تدریس، به کارهای دیگر روی آورند تا هزینههای زندگی را تأمین کنند. نتیجه آن، کاهش تمرکز و فرسودگی ذهنی است. وقتی معلم، شب را با دغدغه پرداخت اجاره خانه یا هزینه تحصیل فرزندش به سر میبرد، چگونه میتواند با انرژی و آرامش وارد کلاس درس شود؟
* سیاستهای مالی و رفاهی
آموزشوپرورش طی سالهای اخیر نتوانستهاند پاسخگوی نیازهای واقعی معلمان باشند. این شکاف میان وظیفه سنگین فرهنگی معلم و وضعیت معیشتی او، یکی از عوامل ریشهای رکود انگیزه در سیستم آموزشی است.
* منزلت اجتماعی فراموششده
معلمی، حرفهای است که اساس توسعه همهجانبه کشورها را میسازد؛ اما در ایران، شان و جایگاه اجتماعی این قشر بهتدریج تضعیف شده است. تکریم واقعی معلم فقط در مراسم روز معلم یا شعارهای تبلیغاتی نیست، بلکه در نحوه رفتار نهادهای تصمیمگیر با آنان معنا پیدا میکند.
بهروزرسانی جایگاه اجتماعی معلم، بازنگری در زبان رسانههاو بازتعریف نقش فرهنگی او از الزامات احیای اعتماد به آموزش در جامعه است.
* پیامدهای فرسودگی شغلی
فرسودگی معلمان مستقیماً بر عملکرد آموزشی و ذهنی دانشآموزان تأثیر دارد. بیانگیزگی در تدریس سبب افت کیفی مواد آموزشی، ضعف در تربیت خلاقیت و در بلندمدت کاهش اعتماد عمومی به نظام آموزش میشود. فرسودگی جمعی در میان معلمان، به معنای بحران فرهنگی در نسل آینده است. اگر امروز دانشآموزی با معلم بیانگیزه روبهرو شود، فردا شهروندی خواهیم داشت که نسبت به دانایی و تعلیم بیاعتماد است. این حلقه معیوب اگر ادامه یابد، توان بازسازی فرهنگی جامعه را از درون تضعیف میکند.
* اهمیت سرمایه انسانی در آموزش
آموزشوپرورش تنها با ساختمان مدرسه و کتاب درسی تعریف نمیشود. روح آموزش در وجود معلم نهفته است. هیچ اصلاح آموزشی، هیچ سند تحول یا فناوری هوشمند نمیتواند جایگزین انسان الهامبخش پشت میز کلاس شود.
همانگونه که معاون پیشین آموزشوپرورش اشاره کرد، بیتوجهی به سلامت روانی و رفاه معلمان، تهدیدی است که مستقیماً آیندهی آموزش را نشانه گرفته است. این سخن باید راهنمای عمل سیاستگذاران باشد، نه فقط تیتر یک خبر.
* راه برونرفت از بحران
نخستین گام، پذیرش واقعیت است: معلمان خستهاند. باید نظام پرداخت، حمایتهای بیمهای و فرصتهای ارتقای شغلی آنان بازنگری شود. توجه جدی به سلامت روانی معلمان، ایجاد امکان گفتوگو با مسئولان و تقویت مشارکت صنفی آنان در تصمیمگیریها ضروری است. در کنار آن، رسانهها و جامعه باید در بازسازی چهره فرهنگی معلم سهیم باشند. نگاه جامعه به معلم باید از کارمند اجرایی به مربی روح و اندیشه تغییر کند.
فرسودگی شغلی معلمان تنها یک مشکل صنفی نیست؛ نشانهای از بحران فرهنگی و مدیریتی است. هشدار مقام سابق آموزشوپرورش یادآور این حقیقت است که اگر معلمان از درون فرومیپاشند، کلاسهای درس کشور نیز فرو خواهند ریخت. آینده آموزش، آینده فرزندان ماست و آینده فرزندان ما در دستان معلمانی است که باید آرام، محترم و امیدوار باشند. وقت آن رسیده است که این هشدار جدی، به سیاست و عمل واقعی تبدیل شود؛ پیش از آنکه دیر شود.






ثبت دیدگاه