دریانیوز//گاهی وقتها که از کوچههای قدیمی شهر یا از روستاهای اطراف عبور میکنیم، خانههایی را میبینیم که هنوز پابرجا هستند، اما کافی است کمی دقیقتر نگاه کنیم تا بفهمیم این پابرجایی فقط ظاهری است.
دیوارهایی با ترکهای عمیق، سقفهای چوبی پوسیده، دیوارهایی که با یک فشار فرو میریزند و پنجرههایی که سالهاست رنگ آفتاب را درست ندیدهاند. اینها خانههاییاند که با هر لرزش زمین، با هر بارندگی شدید یا حتی باد تند، بیم فرو ریختنشان میرود.خیلی از این خانهها در محلههای قدیمی یا در روستاهایی هستند که مردمشان سالهاست با سختی زندگی میکنند. بیشتر آنها توان نوسازی یا حتی تعمیر ساده خانهشان را ندارند. گاهی در خانهای قدیمی چند نسل با هم زندگی میکنند، چون ساختن خانه جدید رؤیایی دستنیافتنی شده است.
گرانی مصالح، نبود تسهیلات بانکی و سخت بودن گرفتن مجوز ساخت، همه باعث شده تا خانوادهها چارهای جز ماندن در همین خانههای فرسوده نداشته باشند.تلختر از همه این است که میدانند خانهشان امن نیست، اما چه کنند؟ همین سقف قدیمی، تنها پناه شبهایشان است. در زلزلهها و بارندگیها همیشه نگراناند؛ نگران فروریختن دیوارها روی فرزندانشان، نگران مدفون شدن زیر آوار خانههایی که زمانی با عشق و زحمت ساختهاند. بارها در خبرها خواندهایم که زلزلهای کوچک در روستایی دورافتاده، خانههای خشتی را با خاک یکسان کرده و خانوادههایی را داغدار ساخته است.
در شهر هم وضع بهتر نیست.
در بعضی از محلههای بندرعباس یا میناب و حتی شهرهای کوچکتر، هنوز خانههایی هستند که عمرشان از عمر خیلی از ساکنانشان بیشتر است. بافتهای فرسوده، کوچههای باریک، خانههایی که بدون اسکلت فلزی ساخته شدهاند، همه به بمبهای خاموشی شبیهاند که هر لحظه ممکن است منفجر شوند. کافی است حادثهای رخ دهد تا خسارتش غیرقابل جبران باشد.مشکل فقط امنیت نیست. فرسودگی خانهها روی روح و روان ساکنان هم تأثیر دارد. وقتی خانهات در و دیوار سالمی ندارد، دیگر نمیتوانی احساس آرامش و امنیت کنی.
کودکی که هر روز سقف ترکخورده بالای سرش را میبیند، چطور میتواند آیندهای روشن تصور کند؟ مادر خانه نگران است، پدر خسته از کار روزانه، در فکر است که اگر زلزلهای بیاید، چه بر سر خانوادهاش میآید.حرف مردم ساده است: آنها کمک میخواهند، نه ترحم.وامهایی که بتوان با آن خانهای امن ساخت، طرحهایی که واقعا اجرا شوند نه فقط روی کاغذ بمانند، و تصمیمهایی که بر اساس واقعیت زندگی مردم گرفته شود. بازآفرینی شهری و نوسازی بافتهای فرسوده، فقط یک شعار نیست؛ یعنی نجات جان انسانهایی که زیر همین سقفهای لرزان زندگی میکنند.اگر امروز به فکر نباشیم، فردا خیلی دیر است. حادثه خبر نمیکند.
زمین نمیگوید چه زمانی میلرزد، اما ما میدانیم که خانههایمان تاب لرزیدن را ندارند. شاید وقت آن رسیده که مسئولان به جای وعدههای تکراری، برنامهای واقعی برای نوسازی خانههای مردم محروم تدوین کنند. این کار فقط ساخت خانه نیست، ساختن امید است؛ امیدی برای کودکانی که میخواهند در خانهای ایمن بخندند، برای مادرانی که میخواهند شبها آسوده بخوابند، و برای پدرانی که میخواهند بدانند سقف خانهشان قرار نیست روی سرشان فرو بریزد.خانه باید پناه باشد، نه تهدید و این کمترین حقی است که هر خانواده ایرانی دارد.





ثبت دیدگاه