دریانیوز//در سالهایی که زنگ خطر پیری جمعیت بلندتر از هر زمان دیگری به گوش میرسد، هر روز بر حجم توصیهها، شعارها و کمپینهای «فرزندآوری» افزوده میشود. اما آنچه در میدان واقعی زندگی مردم جریان دارد، تصویری متفاوت و گاه تلختر از روایتهای رسمی را نشان میدهد؛ تصویری که در آن خانوادهها میان بوروکراسی، کمبود حمایتها، گرانی نفسگیر و آیندهای مبهم، بار سنگینی را به دوش میکشند که هیچ شباهتی به فضای وعدهها ندارد. برای نمونه، در بندرعباس –شهری که خود با بحران مسکن، گرانی و محدودیت زیرساختها درگیر است– خانوادههایی که به امید حمایتهای اعلامشده وارد مسیر فرزندآوری شدهاند، امروز با مشکلاتی جدی روبهرو هستند. وامی که قرار بود مشوق باشد، برای بسیاری تبدیل به کابوسی با صفهای طولانی، ضامنهای دشوار و روندهای پیچیده شده است. زمینی که وعده داده شد، هنوز برای بخش زیادی از خانوادهها از حد یک «قول» فراتر نرفته و در پیچوخم اداری گیر کرده است. نتیجه آنکه والدین جوان، در میان فشارهای اقتصادی و نگرانی از آینده، احساس میکنند تنها رها شدهاند.
در سوی دیگر ماجرا، مادرانی قرار دارند که با نگرانیهای روزمرهتری دستوپنجه نرم میکنند؛ از هزینههای غربالگری و درمان گرفته تا هزینههای پوشک، پوشاک، حملونقل و تغذیه کودک. فشارهای تورمی نهتنها زندگی را سختتر کرده، بلکه برای برخی خانوادهها، تصمیمگیری درباره بارداری و ادامه آن را به یک چالش جدی تبدیل کرده است. در چنین شرایطی، مراکزی مانند «نَفَس» تلاش میکنند از مادران و خانوادهها حمایت کنند تا از سقط جنینهای ناشی از فشارهای اقتصادی و… جلوگیری شود، اما روشن است که بار اصلی بر دوش دولت و ساختارهای رسمی است، نه یک مرکز حمایتی. از سوی دیگر، خانوادههایی وجود دارند که حتی توان پرداخت اجاره خانه را ندارند و هر ماه با هراس «آواره شدن» مواجهاند. اینها همان خانوادههایی هستند که سیاستهای فرزندآوری انتظار دارد چند فرزند داشته باشند، درحالیکه فرزند نخستشان را در محیطی ناپایدار و مضطرب بزرگ میکنند. نادیده گرفتن معضل مسکن، یعنی چشم بستن بر ریشه بخش بزرگی از مشکلات اجتماعی؛ فشارهای اقتصادی مرتبط با مسکن گاه به اختلافات خانوادگی، بحرانهای روانی و حتی حوادثی میانجامد که بهسادگی قابل جبران نیست. خانوادههای چندفرزندی نیز در صحنهای دیگر از این بحران ایستادهاند؛ آنها برای تحصیل، تغذیه و حتی پوشاک فرزندانشان با دشواریهای روزافزون روبهرو هستند.
گزارشها نشان میدهد برخی از کودکان به دلیل هزینههای آموزشی، رفتوآمد و تغذیه مناسب، در معرض ترکتحصیل یا سوءتغذیه قرار گرفتهاند. هزاران دانش آموز نیز از تحصیل بازمانده اند. این واقعیت تلخ، دقیقاً نقطه مقابل هدف سیاستهای جمعیتی است؛ اگر قرار است نسلی شکل بگیرد، باید فرصت رشد، آموزش و سلامت برای او فراهم باشد، نه اینکه در همان سالهای نخست، با کمبود و محرومیت روبهرو شود. حقیقت ساده و روشن است: با شعار، نه جمعیت جوان میشود و نه آیندهای روشن ساخته میشود. اگر قرار است خانوادهها به فرزندآوری تشویق شوند، باید موانع واقعی از مسیر برداشته شود: حمایتهای مالی شفاف، تسهیل در وامها، تأمین مسکن، کاهش هزینههای بهداشت و درمان، پشتیبانی از مادران شاغل و ایجاد شبکههای حمایتی پایدار. بیبرنامگی امروز، فردا را نمیسازد. جامعهای که کودک را سرمایه آینده میداند، باید خانواده را پشتیبان حال بداند. تا زمانی که این اصل ساده در سیاستگذاریها جدی گرفته نشود، فاصله میان شعار و واقعیت، هر روز بیشتر خواهد شد. در یککلامباید تاکید کنیم که شعار فرزندآوری کافی است. بایستی موانع برطرف و حمایت های لازمصورت گیرد تا جنین ها سقط نشوند و فرزندآوری افزایش یابد.






ثبت دیدگاه