دریانیوز// افزایش طلاق در بندرعباس تنها یک آمار نیست، بلکه نشانگر تحولات عمیق در بافت اجتماعی و بازتابی از ساختارهای فرهنگی، اقتصادی و روانی این شهر است.
شهر بندرعباس، همواره میزبان تحولات اجتماعی سریع، مهاجرت های گسترده و تقابل سنت های بومی با موج مدرنیته بوده است. در این میان، افزایش نرخ طلاق در سال های اخیر به یکی از چالش های مهم این شهر تبدیل شده است. بر اساس آمارهای منتشر شده از سوی سازمان ثبت احوال استان هرمزگان، نرخ طلاق در بندرعباس طی پنج سال گذشته روندی صعودی داشته است.
مینا فریدون اصل، پژوهشگر حوزه علوم اجتماعی در این باره بیان می کند: علل طلاق می تواند ترکیبی از عوامل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی باشد. در شهر بندرعباس؛ اقتصاد ناپایدار و فشار معیشتی یکی از عوامل کلیدی طلاق می باشد. بیکاری جوانان، کمبود درآمد پایدار و گرانی مسکن، تنش های خانوادگی را افزایش داده است.
در نتیجه فقر پنهان در خانواده ها، اختلافات زوجین را به بمب ساعتی تبدیل کرده و زمینه ساز طلاق گردیده است. عامل دیگر دگرگونی ارزش ها و تغییر نگرش نسل جوان به ازدواج می باشد. امروزه زنان بندرعباسی، بیش از گذشته به استقلال اقتصادی و تحصیلات عالی دسترسی پیدا کرده اند و تمایل کمتری به تحمل رابطه های ناسالم و مردسالارانه دارند.
در واقع نقش زنان تغییر کرده و به بازتعریف هویت خود پرداخته اند، زنان بندرعباسی دیگر سکوت نمی کنند و می دانند طلاق، مُهر «شکست» بر پیشانی نیست بلکه فریادی است برای بقا. از سوی دیگر، رشد استفاده از شبکه های اجتماعی و فضای مجازی، انتظارات نسل جوان از ازدواج را دگرگون ساخته است.
نمایش بیوقفهی خوشبختیهای فیلترشدهی دیگران، توقعات غیر واقعی از روابط را ایجاد کرده و باعث شده افراد کمتر به واقعیت های رابطه توجه کنند و بیشتر به دنبال تصویری «بینقص» از زندگی باشند. از این رو، مقایسه ی زندگی واقعی با تصاویر غیرواقعی در فضای مجازی، بر میزان رضایت زناشویی تاثیر گذاشته است.
مریم راژ، دانشآموختهی ارشد روانشناسی سلامت به یکی از عوامل بنیادین در فروپاشی روابط عاطفی اشاره می کند. از نظر وی: از میان تمام مؤلفههایی که به فروپاشی روابط عاطفی و افزایش نرخ طلاق در شهر بندرعباس انجامیده، یکی از عناصر پنهان اما اساسی، نبود تابآوری روانی و ضعف در مهارتهای حل تعارض است.
اگرچه فشارهای اقتصادی، تغییرات فرهنگی و نقش شبکههای اجتماعی در این مسیر غیرقابل انکار است، اما بسیاری از ازدواجها نه بهدلیل مشکلات بیرونی، بلکه بهدلیل ناتوانی در مواجههی درونی با این مشکلات فرو میپاشند. تابآوری روانی، توانایی فرد برای مقابله با بحرانها، حفظ آرامش و بازیابی خود پس از تجربهی فشارهای عاطفی یا روانی است.
در روابط زناشویی، این تابآوری به معنای توانایی زوجین برای کنار آمدن با اختلاف نظرها، مدیریت خشم، عبور از ناکامیها و ساختن دوبارهی رابطه پس از هر بحران است. هرچه تابآوری افراد کمتر باشد، ظرفیت آنان برای تحمل ناکامی های طبیعی زندگی مشترک نیز کاهش می یابد.
در غیاب گفتگوهای مؤثر، درک متقابل و مدیریت هیجان، نخستین اختلاف به نقطهی آغاز فاصلهگیری تبدیل میشود. سوءتفاهمها انباشته میشوند، حرفها ناتمام میمانند و خشمهای حل نشده به دیواری بلند میان دو نفر بدل میشود. در این میان، نبود آموزش رسمی و کاربردی دربارهی مهارتهای ارتباطی، مهارت حل مسئله و تابآوری، شکافی عمیق میان اختلافات قابل حل واختلافات غیرقابل حل ایجاده کرده اند.
افراد یاد نگرفتهاند چگونه با تنشهای معمول کنار بیایند، چگونه دربارهی احساسات خود صحبت کنند و چگونه بدون خشونت یا انکار به تفاهم برسند. بهجای گفتوگو، سکوت حاکم میشود؛ بهجای همدلی، سرزنش و بهجای تلاش برای ترمیم، تصمیم برای رها کردن مطرح می شود. علاوه بر آن فردگرایی که بخشی از جریان جهانی مدرنیته است، نیز نقش مهمی ایفا میکند.
افراد بیش از پیش به مرزهای روانی خود اهمیت می دهند و با مفاهیمی همچون سازگاری و مدارا آشنایی چندانی ندارند. همچنین فریدون اصل بیان می کند: آمار طلاق در شهر بندرعباس؛ فریادی است از جامعه ای که میان سنت و مدرنیته و تقابل فرهنگی، فقر پنهان و آرزوها و عشق و نفرت احاطه شده است.
پشت پرده این طلاق ها داستانی از فروپاشی خانواده ها، کودکان بی پناه و زوج هایی است که به هم قول همیشه ماندن دادند. هر جدایی، تنها پایان یک ازدواج نیست؛ بلکه مرگ امیدهای مشترک و خاطراتی است که زیر خاکستر دفن شده اند و آینده ای که هرگز ساخته نشده است.
در یک نگاه کلی طلاق، اگرچه ممکن است راه حلی برای رهایی از رابطه های آسیب رسان باشد اما پیامدهای اجتماعی گسترده ای مانند افزایش زنان سرپرست خانوار، کودکانی با مشکلات روانی و کاهش اعتماد عمومی به نهاد خانواده را در پی دارد. برای کاهش این آسیب ها، تقویت مشاوره های پیش از ازدواج با توجه به بافت فرهنگی بندرعباس، ایجاد شغل های پایدار به ویژه برای جوانان، آموزش مهارت های ارتباطی و روانشناختی در مدارس و رسانه های محلی و حمایت از سازمان های مردم نهاد برای ارائه خدمات روانشناسی کم هزینه به زوج ها لازم و ضروری است.
همچنین اگر بخواهیم بهسوی بازسازی روابط سالم و پایدار حرکت کنیم باید با آموزش مهارتهای حل تعارض، تنظیم هیجانات، گفتوگوی مؤثر و همدلی، زوجها را برای مواجهه با چالشهای زندگی زناشویی توانمند کرد. در نتیجه، پیش از آنکه به فکر ترمیم آسیب باشیم، باید به فکر پیشگیری روانشناختی باشیم. طلاق همیشه نتیجهی مشکلات بزرگ نیست؛ گاهی تنها نتیجه ی نداشتن مهارت های کوچک برای ساختن یک رابطه است
ثبت دیدگاه