دریانیوز// آموزش و پرورش استثنایی در استان هرمزگان سالهاست که با مجموعهای از چالشهای ساختاری و کمبودها دستوپنجه نرم میکند؛ از کمبود معلم متخصص و نبود نیروی خدماتی کافی گرفته تا دشواری پذیرش اجتماعی دانشآموزان با نیازهای ویژه در مدارس عادی.
با این حال، تجربههای موفق برخی دانشآموزان و سیاستهای جدید برای فراگیرسازی آموزش، چشماندازی امیدوارکننده را نیز پیش روی خانوادهها و معلمان قرار داده است.
تلفیق؛ سیاستی برای عزتنفس بیشتر
رئیس آموزش و پرورش استثنایی هرمزگان، با تأکید بر اصل تلفیق دانشآموزان دارای معلولیت در مدارس عادی گفت: اصل ما بر این است که دانشآموزان دارای هوش عادی باید در کنار دانشآموزان عادی تحصیل کنند، حتی اگر معلولیتی داشته باشند.
جداسازی این دانشآموزان آسیبهای اجتماعی و عزتنفس پایین را به دنبال دارد و ما اصرار داریم که سیاست تلفیق و فراگیرسازی دنبال شود. به گفته مجید رجبی، تجربه جهانی و ملی نشان داده که حضور کودکان ناشنوا، نابینا یا دارای اختلال حرکتی در کلاسهای عمومی، به شرط فراهم بودن بسترهای آموزشی، نهتنها برای خود آنان، بلکه برای دانشآموزان دیگر نیز آموزنده است؛ چرا که ارزش همدلی، تفاوتپذیری و زندگی جمعی را تقویت میکند.
نقشه مدارس استثنایی در هرمزگان
بر اساس آمار ارائهشده از سوی این مقام، هماکنون ۶۹ مدرسه استثنایی در استان هرمزگان فعال است که همه گروههای معلولیتی را تحت پوشش دارند. که در این مدارس ۵۲ دانش آموز دختر و ۲۸ دانش آموز پسر حضور دارند. همچنین ۹۸ دانش آموز دختر و نیز ۶۶ دانش آموز پسر به صورت تلفیقی در مدارس عادی در حال تحصیل هستند.
رجبی توضیح میدهد: در بندرعباس به دلیل جمعیت بالاتر، مدارس تخصصی نابینایان، ناشنوایان و اوتیسم داریم. اما در شهرستانها معمولاً گروههای مختلف در یک مدرسه استثنایی ادغام میشوند که خود نوعی از اجتماعیسازی است.
در همین حال، او به وضعیت دانشآموزان ناشنوا اشاره میکند: قریب به صد نفر از دانشآموزان ناشنوا در مدارس استثنایی مشغول به تحصیل هستند و مابقی به صورت تلفیقی در مدارس عادی درس میخوانند .این آمار نشان میدهد که در هرمزگان هم مانند بسیاری از استانهای دیگر، سیاست فراگیرسازی بهتدریج در حال جایگزینی با جداسازی سنتی است، هرچند زیرساختها هنوز کامل نیست.
دغدغه اصلی: پذیرش اجتماعی
آنچه از سخنان این مقام مسئول برمیآید، این است که مسئلهای فراتر از امکانات آموزشی باید مورد توجه قرار گیرد: پذیرش اجتماعی. او میگوید: همه ما به عنوان یک انسان دوست داریم احساس کنیم که به جایی تعلق داریم. اگر دانشآموزان دارای معلولیت در مدرسه یا کلاس پذیرفته نشوند، این عدم احساس تعلق بعدها به آسیبهای اجتماعی منجر میشود.
بنابراین اولین خواهش من از همکاران مدارس عادی این است که این بچهها را همانند دیگر دانشآموزان بپذیرند. ملاک اصلی هوش است و این بچهها از نظر هوشی هیچ تفاوتی با دیگران ندارند». نمونههای موفقی که او ذکر میکند، گویای ظرفیت بالای این کودکان است: در دو سال گذشته، تیمهای دومیدانی ناشنوایان دختر و پسر استان در مسابقات کشوری قهرمان شدند.
دانشآموز جسمی حرکتی شدید ما امسال رتبه سه هزار کنکور را کسب کرده است. دانش آموز دیگری از ما رتبه هفت هزار را کسب کرده است یا یک دانشآموز آسیبدیده بینایی در دانشگاه تهران روانشناسی قبول شد. اینها نشان میدهد که تواناییهای آنها کمتر از دیگران نیست .این روایتها نشان میدهد که سرمایهگذاری روی آموزش و پذیرش اجتماعی کودکان با نیازهای ویژه، میتواند به شکوفایی استعدادهایی منجر شود که جامعه از آنها بیخبر است.
کمبود نیروی انسانی؛ زخمی مزمن
اما واقعیت میدانی از چالشهای بزرگی خبر میدهد. مهمترین آن، کمبود شدید نیروی انسانی است. رئیس آموزش و پرورش استثنایی هرمزگان دراینباره میگوید: برای رسیدن به استانداردهای آموزشی، همین الان حدود ۱۰۰ نیروی جدید نیاز داریم. در برخی مدارس مجبوریم ۱۴ یا ۱۵ دانشآموز را در یک کلاس قرار دهیم که کیفیت آموزش را پایین میآورد.
ما نیازمند افزایش سهمیه استخدامی در آزمونهای وزارت آموزش و پرورش هستیم تا معلمان متخصص بیشتری جذب شوند». کمبود تنها به معلمان محدود نمیشود. مشکل در حوزه نیروهای خدماتی نیز به شدت احساس میشود: حتی نیاز به خدمتگزار و سرایدار در مدارس استثنایی بسیار حیاتیتر از مدارس عادی است.
چرا که این دانشآموزان در بسیاری از امور روزانه مانند بهداشت و حرکت نیاز به همراهی دارند.در گذشته پدریار و مادریار داشتیم اما اکنون خانوادهها مجبورند هزینه کنند یا خیرین به کمک بیایند.
این گفتهها نشان میدهد که آموزش کودکان استثنایی تنها با حضور معلم، کلاس کامل نمیشود؛ بلکه مجموعهای از نیروهای پشتیبانی، از مراقبان بهداشتی گرفته تا مربیان همراه، برای تضمین کیفیت آموزشی و رفاه دانشآموزان لازم است.
اگر چه که با تاکید موکد رجبی مبنی بر اینکه «در چند سال اخیر حمایت های ویژهای از سوی نهادها و ارگانها از استاندار گرفته تا شهرداری و شورای شهر بندرعباس و نیز اداره کل آموزش و پرورش و نوسازی هرمزگان، از آموزش و پروش استثنایی هرمزگان صورت گرفته است و همگی پای کار آمدهاند»، اما آنچه که مشهود است فاصله این حوزه آموزشی تا نقطه استاندارد است.
نهضت جذب بازماندگان از تحصیل
یکی دیگر از برنامههای در دست اجرا در هرمزگان، شناسایی و جذب کودکان بازمانده از تحصیل است. وی دراینباره توضیح میدهد: تنها در سه هفته اخیر آغاز این طرح ۱۵ کودک بازمانده از تحصیل در روستاهای دورافتاده شناسایی و جذب شدهاند. سیاست ما این است که حتی یک دانشآموز با نیاز ویژه نباید از تحصیل بازبماند».
این طرح که با عنوان «نهضت جذب نوآموزان با نیازهای ویژه بازمانده از تحصیل» آغاز شده، بهویژه در مناطق حاشیهای و روستایی اهمیت زیادی دارد؛ چرا که بسیاری از خانوادهها به دلیل نبود امکانات حملونقل، عدم آگاهی یا فشار اقتصادی، از ثبتنام کودکان خودداری میکنند.
آموزش مهارتهای چندگانه معلمان؛ ضرورتی اجتنابناپذیر
مسئله مهم دیگر، آموزش خود معلمان است. رئیس آموزش و پرورش استثنایی استان میگوید: دیگر سیاست ما تربیت معلم صرفاً برای یک گروه خاص مثل ناشنوایان یا نابینایان نیست، بلکه همه معلمان باید چندمهارتی باشند. دورههای خط بریل و زبان اشاره برای همه معلمان برگزار شده و بازآموزی آنها امسال هم ادامه دارد. حتی گواهی شایستگی حرفهای برای معلمانی که این مهارتها را میآموزند صادر میکنیم.
این رویکرد اگرچه نویدبخش است، اما واقعیت این است که تسلط بر زبان اشاره یا خط بریل نیازمند تمرین و استمرار است و بسیاری از معلمان در عمل فرصت یا امکانات کافی برای تداوم یادگیری ندارند. به همین دلیل، برخی کارشناسان معتقدند باید در کنار معلمان چندمهارتی، نیروهای متخصص هر حوزه نیز تقویت شوند.
نقطههای امید؛ وقتی تفاوتها به فرصت تبدیل میشود
مدیر آموزش و پرورش استثنایی به تجهیزات مورد نیاز دانشآموزان اشاره کرد و گفت: یکی از دغدغههای جدی، تأمین سمعک برای دانشآموزان ناشنوا است. با توجه به شرایط جوی استان و شرجی بالا، سمعک به سرعت فرسوده میشود و نیازمند تعویض سالانه است. خانوادهها بدون حمایت نمیتوانند این هزینهها را تأمین کنند.با وجود همه کاستیها، روایتهای امیدبخش از مدارس استثنایی و تلفیقی استان کم نیست.
بسیاری از خانوادهها از اعتمادبهنفس تازهای که فرزندانشان در محیطهای پذیرنده پیدا میکنند سخن میگویند. همچنین، مشارکت خیرین در تجهیز برخی مدارس به ابزارهای کمکشنوایی یا وسایل آموزشی چندرسانهای، نشان داده که اگر جامعه آگاه شود، راه برای حمایت هموارتر خواهد شد.
راهی طولانی اما روشن
آموزش کودکان با نیازهای ویژه در هرمزگان، تصویری دوگانه دارد: از یکسو کمبود نیروی انسانی، ضعف زیرساختها و دشواری پذیرش اجتماعی و از سوی دیگر سیاستهای فراگیرسازی، نمونههای موفق و عزم خانوادهها و معلمان.با توجه به گفتههای مدیرآموزش و پرورش استثنایی استان، مشخص است که شیوه تلفیقی فراگیر، پذیرش اجتماعی و حمایتهای انسانی و مالی، سه ستون اصلی موفقیت دانشآموزان با نیازهای ویژه هستند. واقعیت این است که آینده این کودکان، آینده همه جامعه است.
اگر مدارس، معلمان و نهادهای محلی بتوانند به جای «تفکیک» بر «پذیرش» تمرکز کنند، و اگر وزارتخانه سهمیه ویژهای برای تقویت نیرو و امکانات در استان در نظر بگیرد، میتوان امیدوار بود که سکوت دانشآموزان ناشنوا، نابینا یا دارای معلولیتهای دیگر، روزی به صدایی بلند برای مشارکت اجتماعی و علمی تبدیل شود.
ثبت دیدگاه