دریانیوز// اين روزها اگر در محلهها و روستاها قدم بزنيم، چيزي که بهچشم ميآيد، نبودِ جا براي نفس کشيدن است. بچهها توپ بهدست در کوچههاي خاکي دنبال هم ميدوند، اما هر لحظه ترسِ عبور موتور يا ماشين هست.
جوانها عصرها روي پلهي مغازهها مينشينند، چون نه سالن ورزشي هست و نه پارکي که بشود چند دقيقهاي در آن دور از دغدغه نشست.واقعيت تلخ اين است که سالهاست از «اهميت ورزش و نشاط اجتماعي» زياد شنيدهايم، اما در عمل، بسياري از روستاها و حتي محلههاي شهري هنوز از داشتن يک زمين ورزشي ساده هم محروماند. اگر هم جايي ساخته شده، يا نيمهکاره مانده يا قفل است و کليدش دست کسي که معلوم نيست کي درش را باز ميکند!
در روستاها، جوانها استعداد دارند، انرژي دارند، اما فضايي براي تخليهاش ندارند. فوتبال را در بيابان بازي ميکنند، واليبال را وسط جاده، و اگر کسي بخواهد حرفهايتر ورزش کند بايد کيلومترها تا شهر برود. همين ميشود که کمکم انگيزه از بين ميرود و جاي ورزش را گوشي و فضاي مجازي ميگيرد.ورزش و تفريح فقط سرگرمي نيست؛ نياز روحي و رواني جامعه است.
همانطور که آب و نان براي بدن لازم است، شادي و تحرک هم براي روح لازم است. اما انگار اين موضوع هنوز جدي گرفته نشده. خيلي از محلات حتي يک پارک درست و حسابي ندارند. تابها شکسته، زمينهاي خاکي پر از سنگ و زبالهاند، و نيمکتها فرسوده شدهاند.
وقتي بچهاي جايي براي بازي نداشته باشد، يا نوجواني نتواند در محيطي سالم انرژياش را تخليه کند، نتيجهاش ميشود دلزدگي، گوشهگيري، يا حتي روي آوردن به رفتارهاي پرخطر. جامعهاي که شادي در آن کمرنگ شود، آرامآرام از درون خسته ميشود.شايد مسئولان فکر کنند ساخت سالن يا پارک هزينهبر است، اما واقعيت اين است که نبود اين فضاها هزينهي بيشتري به جامعه تحميل ميکند.
افسردگي، آسيبهاي اجتماعي، بيکاري پنهان، و کاهش روحيهي جمعي همه نتيجه نداشتن همين فضاهاي کوچک و سادهاند.گاهي کافي است فقط چند زمين خاکي با حداقل امکانات آماده شود، يا چند وسيله ورزشي در فضاي باز نصب شود، تا زندگي در محله رنگ ديگري بگيرد.
مردم خودشان نگهداري ميکنند، اگر احساس کنند ديده ميشوند. در بسياري از روستاها جوانان آمادهاند داوطلبانه کار کنند، فقط نياز به توجه و حمايت دارند.مشکل ديگر، تمرکز امکانات در مرکز شهرهاست. بيشتر بودجهها صرف ساخت مجموعههاي بزرگ در مناطق مرکزي ميشود، در حالي که مردم حاشيهها و روستاها از ابتداييترين امکانات محروماند.
عدالت اجتماعي يعني همينجاها؛ يعني دختران و پسران روستايي هم بتوانند در کنار خانهشان ورزش کنند، نه اينکه حسرت سالنهاي مجهز شهر را بخورند.در اين ميان نقش شوراهاي محلي و دهياريها هم مهم است. اگر بخواهند، ميتوانند با مشارکت مردم و خيرين، حداقل فضاهاي کوچک اما پرکاربرد بسازند.
گاهي يک زمين ساده و چند چراغ و نيمکت، کافي است تا عصرها دوباره صداي خندهي بچهها در محله بپيچد.زندگي فقط کار و درس نيست. انسان نياز دارد که شاد باشد، بدود، بازي کند، بخندد. اما وقتي هيچ فضايي براي اين کارها نيست، شادي هم از زندگي حذف ميشود.
کاش مسئولان يکبار بدون تشريفات، عصر هنگام، از کوچههاي محلات و روستاها عبور کنند تا ببينند جاي خالي پارک و زمين بازي چقدر بزرگ است.امروز بيش از هر زمان ديگري، جامعه ما به نشاط جمعي نياز دارد. ورزش و تفريح، نه تجمل است و نه تفنن، بلکه بخشي از سلامت اجتماعي است. بايد از همين محلهها و روستاها شروع کرد؛ جايي که آينده کشور در آنها نفس ميکشد.






ثبت دیدگاه