حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

پنج شنبه, ۶ آذر , ۱۴۰۴ Thursday, 27 November , 2025 ساعت تعداد کل نوشته ها : 6084 تعداد نوشته های امروز : 11 تعداد اعضا : 13 تعداد دیدگاهها : 173×
  • تقویم شمسی

    آبان ۱۴۰۴
    ش ی د س چ پ ج
        فروردین »
     123456789101112131415161718192021222324252627282930  
  • سقفی که هر لحظه می‌لرزد؛ سه کودک محله چاهستانی ها چشم‌انتظار نجاتند
    ۰۶ آذر ۱۴۰۴ - ۶:۰۹
    شناسه : 36074
    بازدید 132
    0
    در محله چاهستانی های بندرعباس(کوی گلستان) ، جایی میان دیوارهای ترک‌خورده و سقف‌هایی که هر لحظه صدای ناله‌شان بلندتر می‌شود، خانواده‌ای زندگی می‌کند که روزهایش به ترس و شب‌هایش به دعا گره خورده است.
    ارسال توسط : نویسنده : علی زارعی
    پ
    پ

    دریانیوز//در محله چاهستانی های بندرعباس(کوی گلستان) ، جایی میان دیوارهای ترک‌خورده و سقف‌هایی که هر لحظه صدای ناله‌شان بلندتر می‌شود، خانواده‌ای زندگی می‌کند که روزهایش به ترس و شب‌هایش به دعا گره خورده است. خانواده‌ای سه‌فرزندی با سرپرستی کارگر، که دیگر نه توان ماندن دارند و نه جایی برای رفتن. خانه‌ اجاره ای شان، این چهاردیواری سست و فرسوده، هر روز اندکی بیشتر فرو می‌نشیند. و تنها چیزی که هنوز ایستاده، امید لرزان مادر و پدر است؛ امیدی که هر غروب کم‌رنگ‌تر از روز قبل می‌شود.
    سنگ‌هایی که نقاب بودند؛ حقیقت از پشت دیوارهای شکسته بیرون زد
    این خانه سال‌ها چهره‌ای فریبنده داشت؛ نمای سنگ و سرامیک، ظاهر زیبایی ساخته بود که کسی به فرسودگی دیوارهای داخلش شک نمی‌کرد. اما ماه‌هاست سرامیک‌ها یکی‌یکی می‌ریزند، سنگ‌ها از جا کنده می‌شوند و ترک‌ها مانند ریشه‌های خشک در همه‌جا گسترش یافته‌اند. تا اینکه مدتی قبل، بخشی از سنگ های چسبیده به دیوار ناگهان فرو ریخت. اگر نوزاد خانواده چند قدم آن‌طرف‌تر نبود، امروز این گزارش نه هشدار، که روایت یک فاجعه بود.مادر خانواده می‌گوید: «صاحبخانه گفته باید تخلیه کنید، می‌خوام تعمیر کنم. اما ما کجا بریم؟ با چی؟ با کدوم پول؟»این جمله را آرام می‌گوید، اما لرزش صدا و دستانش بیشتر از هزار کلمه توضیح می‌دهد که فقر چگونه استخوان آدم را می‌جود.
     ۵۰ میلیون پیش با ۶ میلیون و ۵۰۰ اجاره؛ یا باید معجزه شود یا بی‌خانمان می‌شوند
    این خانواده با هزار قرض و آبروداری توانسته‌اند ۵۰ میلیون تومان پول پیش فراهم کنند. اجاره ماهانه‌شان ۶ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان است؛ رقمی که برای یک کارگر ساده، بیشتر شبیه دویدن در تاریکی است. اما حالا که باید خانه را تخلیه کنند، حتی این مبلغ هم برای پیدا کردن سرپناه جدید کافی نیست.در همین محله‌های قدیمی بندرعباس، برای خانه‌هایی که هر لحظه امکان ریزش دارند، ۲۰۰ تا ۳۰۰ میلیون تومان پول پیش می‌خواهند و مبالغ بیشتر برای اجاره. خانه‌هایی که در برخی‌شان سقف چوبی است، در برخی دیگر دیوارها با دست تکان می‌خورند و صدا می دهند و سقف و دیوارهایی که موریانه ها لانه کرده اند، و در خیلی‌هایشان حتی سرویس بهداشتی مناسب وجود ندارد.با بغضی در گلو و اشک در چشم می گوید : «کودک‌هامو کجا ببرم؟ همشون زیر ۱۲ سالن. نوزاد دارم… کجا پیدا می‌شه با ۵۰ میلیون؟»
    هیچ‌کس پاسخی ندارد.
     خانه‌هایی که فرو می‌ریزند، اما مالکانشان فقیرتر از مستأجرانند
    بحران مسکن فقط فقر مستأجران نیست؛ فقر مالکان هم هست. بسیاری از خانه‌دارهای محلات قدیمی بندرعباس خودشان از قشر محرومند. خانه‌هایشان قدیمی است، تعمیرش ده‌ها وصدها میلیون‌ها تومان خرج دارد و توانش را ندارند. بنابراین خانه، فرسوده‌تر می‌شود؛ مستأجر در خطر، مالک گرفتار.
    در این شهر، حتی فرو ریختن خانه هم عدالت ندارد؛ همیشه روی سر طبقه پایین‌تر می‌ریزد.
    روایتی دیگر از رنج؛ مادربزرگ ۷۱ ساله‌ای که سقف حمامش را از ترس نگاه نمی‌کند
    در همین روزها، گزارش دیگری از کوی ملت بندرعباس منتشر کردیم. خانه‌ای که در آن یک مادربزرگ ۷۱ ساله با فرزندان و نوه‌هایش زندگی می‌کند. سقف خانه، حمام و سرویس بهداشتی مدت‌هاست فرسوده شده، چوب‌هایش پوسیده و اندکی فشار، آن را فرو می‌ریزد. بخشی از سقف هم شکسته و تعمیرات نیمه‌تمام مانده و ماه‌هاست این خانواده حتی جرات حمام کردن در خانه خودشان را ندارند.گاهی در حیاط حمام می‌کنند، گاهی در خانه همسایه. خجالت، سختی، سرما، گرما… همه این‌ها را تحمل می‌کنند، اما جرئت رفتن زیر آن سقف لرزان را نه.این‌ها فقط چند گزارش نیست؛ این‌ها چهره واقعی بندرعباس است. شهری که ساختمان‌های بلندش هر روز بالا می‌روند، اما خانه‌های فقیرنشینش هر روز کمی بیشتر فرو می‌ریزند.
     مسکن ملی در خواب زمستانی؛ ۱۵ هزار خانه‌ای که اگر ساخته می‌شد، امروز کودکی بی‌خانه نمی‌ماند
    در ده سال گذشته، بندرعباس تقریباً هیچ طرح مسکن پایداری تجربه نکرده است. نه مسکن مهر ادامه یافت، نه طرح‌های جایگزین ثمر داد. طرح نهضت ملی مسکن هم با سرعتی لاک‌پشتی پیش می‌رود؛ هنوز ۱۵ هزار واحد شمال بلوار شهید رجایی نیمه‌کاره و بلاتکلیف است. اگر فقط بخشی از این واحدها در سال قبل ساخته می‌شد، امروز خانواده‌های کارگری مجبور نبودند زیر سقف‌هایی زندگی کنند که هر لحظه ممکن است فرو بریزد.بحران امروز فقط نتیجه گرانی نیست؛ نتیجه سال‌ها بی‌عملی، تأخیر، وعده‌درمانی و بی‌توجهی به شهر مهاجرپذیری چون بندرعباس است.
    وقتی خانه امن نیست، زندگی هم امن نیست
    چه بر سر کودکی می‌آید که هر شب با صدای ترک خوردن دیوار بیدار می‌شود؟ چه بر سر مادری می‌آید که نوزادش را در آغوش می‌گیرد و از ترس فرو ریختن سقف، بالای سرش را هزار بار چک می‌کند؟ چه بر سر پدری می‌آید که باید بین خرید نان و پرداخت اجاره یکی را انتخاب کند؟
    این خانه‌ها فقط ساختمان نیستند؛ زندگی‌اند. و وقتی خانه می‌ریزد، فقط سقف نیست که می‌شکند؛ آینده خانواده هم می‌شکند.
    زمان نقش‌آفرینی نهادهای حمایتی و صنایع فرارسیده
    اکنون زمان آن است که نهادهای حمایتی، انقلابی و صنایع بزرگ هرمزگان، به مسئولیت اجتماعی‌شان عمل کنند. ساخت مسکن برای محرومان یک کار خیریه نیست؛ یک ضرورت است. اگر صنایع، تنها بخش کوچکی از سود خود را صرف ساخت خانه برای خانواده‌های چندفرزندی کنند، بندرعباس دیگر شاهد چنین رنج‌هایی نخواهد بود.
     سه کودک چشم‌به‌راهند
    امروز این خانواده سه‌فرزندی در محله چاهستانی ها، میان وسایل جمع‌شده و دیوارهای لرزان، منتظرند. نه برای معجزه، بلکه برای یک سقف امن و شاید همه ما، شهر، نهادها، خیرین و مسئولان، پیش از آن‌که دیوار دیگری فرو بریزد، بتوانیم کاری کنیم. هنوز فرصت هست. هنوز می‌شود آینده این سه کودک را از زیر آوار بیرون کشید.

    ثبت دیدگاه

    • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
    • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
    • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.