دریانیوز// هفته گذشته، پس از اعلام استاندار هرمزگان مبنی بر سفر رئیسجمهور به این استان، یکی از اهالی محلهای قدیمی در بندرعباس با من تماس گرفت.
او با صدایی پر از نگرانی و امید گفت: «شنیدهام رئیسجمهور دیدار مردمی ندارد. اگر ممکن است، نامهام را بگیر و به دست ایشان برسان. شاید در این سفر، گرهای از مشکلات زندگیام باز شود.» این جمله ساده، برای من به عنوان یک خبرنگار نه تنها حامل پیام یک فرد، بلکه انعکاس صدای بسیاری از مردمی بود که امید داشتند از نزدیک، حرفشان به گوش عالیترین مقام اجرایی کشور برسد.
اما روز پنجشنبه که رئیسجمهور به هرمزگان آمد، برخلاف انتظار و برخلاف سنت دیرینه سفرهای استانی، نه تنها دیدار مردمی برگزار نشد، بلکه حتی خبرنگاران استان نیز به جلسات دعوت نشدند. این اتفاق در نوع خود بیسابقه بود. نخستین بار در تاریخ سفرهای استانی یک رئیسجمهور، دروازههای ارتباط مستقیم با مردم و رسانهها چنین بسته ماند.
این در حالی است که در گذشته، سفرهای استانی روسای جمهور بهویژه رئیسجمهور شهیدرئیسی، به فرصتی برای گفتوگوی بیواسطه میان مردم و مسئولان بدل میشد. مردمان شهرها و روستاها با شوق و امید به استقبال میآمدند و در بسیاری موارد، مشکلات دیرینه آنان با یک دستور یا پیگیری سریع برطرف میگشت.
حضور رئیسجمهور در دل شهرها و روستاها، دیدار با مردم ساده و شنیدن دغدغههای آنان، بخشی از هویت این سفرها بود. مردمی که شاید سالها فرصت بیان مشکل خود را نداشتند، در آن لحظه کوتاه اما سرنوشتساز، امید را لمس میکردند.اما در سفر اخیر، این شیوه تغییر یافت. هیچ فرصتی برای بیان دغدغهها، مشکلات یا حتی انتقال نامهها فراهم نشد.
نه مردم توانستند از نزدیک با مقام عالی کشور گفتوگو کنند و نه رسانهها توانستند پل ارتباطی میان مردم و دولت باشند. نتیجه آنکه، سفر رئیسجمهور به استانی که خود در صدر مشکلاتی چون بیکاری، فقر، گرانی و محرومیت قرار دارد، برای بسیاری از مردم بیشتر شبیه یک سفر تشریفاتی جلوه کرد تا یک رویداد مردمی.
نمیتوان انکار کرد که در شرایط امروز کشور، انتظارات مردم از مسئولان بیش از هر زمان دیگری به شفافیت، ارتباط مستقیم و شنیدهشدن گره خورده است. سفرهای استانی دقیقاً باید همین کارکرد را داشته باشند؛ یعنی تقویت اعتماد عمومی و ایجاد امید اجتماعی. وقتی این بخش از سفر حذف شود، اعتماد مردم آسیب میبیند و حس فاصله میان جامعه و مسئولان پررنگتر میشود.
هرچند ممکن است مسئولان اجرایی برای این تصمیم دلایلی داشته باشند، اما واقعیت این است که بستن دروازههای ارتباط با مردم، به معنای نادیده گرفتن اصلیترین سرمایه اجتماعی دولت است. رسانهها نیز به عنوان چشم و گوش جامعه، باید در چنین سفرهایی نقشآفرین باشند، نه اینکه در حاشیه قرار گیرند.
امروز بیش از هر زمان دیگری نیاز داریم تا سفرهای استانی، بار دیگر به جایگاه واقعی خود بازگردند؛ جایگاهی که مردم در آن نقش اصلی را دارند، و رسانهها پل ارتباطی صادق میان مردم و دولتاند. اگر این حلقه ارتباطی بازسازی نشود، سفرهای استانی تنها در سطح بازدیدهای رسمی باقی خواهد ماند و از کارکرد اصلی خود، یعنی شنیدن صدای مردم، تهی میشود.
ثبت دیدگاه