حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

سه شنبه, ۲۲ مهر , ۱۴۰۴ Tuesday, 14 October , 2025 ساعت تعداد کل نوشته ها : 5741 تعداد نوشته های امروز : 6 تعداد اعضا : 13 تعداد دیدگاهها : 170×
  • تقویم شمسی

    مهر ۱۴۰۴
    ش ی د س چ پ ج
        فروردین »
     123456789101112131415161718192021222324252627282930  
  • سرزمین بزرگ‌ترین‌ها و سایه بحران‌ها
    ۰۷ مهر ۱۴۰۴ - ۱۰:۲۶
    شناسه : 33180
    بازدید 1206
    4
    پیدا و پنهان انفجار بندرشهید رجایی؛ درسی برای روز ایمنی و آتش‌نشانی دریانیوز// هرمزگان سال‌هاست در تیتر رسانه‌ها با صفت «بزرگ‌ترین» شناخته می‌شود. از بزرگ‌ترین پالایشگاه نفت خاورمیانه تا بزرگ‌ترین مجتمع پتروشیمی، از صنایع عظیم فولاد و آلومینیوم گرفته تا بزرگ‌ترین بندر کانتینری کشور، همه و همه بندرعباس و هرمزگان را به نقطه‌ای کلیدی در نقشه اقتصادی ایران بدل کرده‌اند.
    ارسال توسط : نویسنده : مینا کیانی منبع : روزنامه دریا
    پ
    پ

    دریانیوز// هرمزگان سال‌هاست در تیتر رسانه‌ها با صفت «بزرگ‌ترین» شناخته می‌شود. از بزرگ‌ترین پالایشگاه نفت خاورمیانه تا بزرگ‌ترین مجتمع پتروشیمی، از صنایع عظیم فولاد و آلومینیوم گرفته تا بزرگ‌ترین بندر کانتینری کشور، همه و همه بندرعباس و هرمزگان را به نقطه‌ای کلیدی در نقشه اقتصادی ایران بدل کرده‌اند.

    استانی که با مرز طولانی دریایی خود و حضور در قلب خلیج فارس، نه تنها سرمایه‌ای ملی بلکه اهرمی استراتژیک در معادلات منطقه‌ای محسوب می‌شود.اما این «بزرگ‌ترین»ها یک روی دیگر هم دارند؛ رویی که اغلب پنهان مانده است: بزرگ‌ترین آسیب‌پذیری‌ها و تهدیدها. چرا که هرجا سرمایه‌ای عظیم متمرکز شود، کوچک‌ترین سهل‌انگاری می‌تواند فاجعه‌ای بزرگ بیافریند.

    نمونه بارز این حقیقت تلخ، حادثه‌ای است که در ششم اردیبهشت ۱۴۰۴ رخ داد؛ روزی که بندر شهید رجایی بندرعباس نه به‌عنوان «بزرگ‌ترین بندر کانتینری ایران» بلکه به‌عنوان صحنه بزرگ‌ترین انفجار تاریخ بنادر کشور در حافظه جمعی ثبت شد.

    روز حادثه؛ شعله‌ای که به کابوس بدل شد

    ساعت حوالی ۱۲ ظهر بود. ابتدا شعله‌های کوچکی در محوطه بندر دیده شد؛ شعله‌هایی که در نگاه اول می‌توانستند یک آتش‌سوزی عادی به‌نظر برسند. مأموران بندر با آتش‌نشانی تماس گرفتند و هنوز تماس تلفنی قطع نشده بود که انفجار مهیبی همه‌چیز را در هم کوبید.

    روایت یکی از آتش‌نشانان حاضر در صحنه تکان‌دهنده است: «هنوز گوشی را زمین نگذاشته بودم که صدای انفجار بندر را لرزاند.» در کسری از ثانیه، آسمان بندرعباس پر از دود و شعله شد. رسانه‌های داخلی و خارجی به‌سرعت تیتر زدند: «بندرعباس در آتش»؛ «انفجار بزرگ در بزرگ‌ترین بندر ایران».

    بندر شهید رجایی، قلب تپنده تجارت کشور، ناگهان به نقطه‌ای بحرانی بدل شد که نگاه‌ها را از سراسر جهان به خود دوخت.آنچه این حادثه را تلخ‌تر می‌کرد، نه فقط ابعاد فاجعه بلکه این واقعیت بود که این انفجار می‌توانست هرگز رخ ندهد.

    اگر اصول ایمنی رعایت می‌شد، اگر بارهای خطرناک طبق ضوابط دپو می‌شدند، اگر اطلاع‌رسانی دقیق و پیشگیرانه وجود داشت، امروز از این حادثه تنها به‌عنوان یک «اگر» یاد می‌کردیم، نه یک «واقعیت تلخ».

    پیش از بحران؛ غفلت‌های مرگبار

    مدیریت بحران تنها به لحظه وقوع حادثه محدود نمی‌شود. بخش مهمی از آن پیش از وقوع بحران شکل می‌گیرد؛ جایی که پیشگیری، آموزش، قانون‌گرایی و آینده‌نگری می‌تواند جلوی فجایع را بگیرد. اما در انفجار بندر شهید رجایی، درست همین بخش حیاتی مورد بی‌توجهی قرار گرفت.

    از سال‌ها قبل کارشناسان هشدار داده بودند که نبود نقشه راه ملی برای کاهش خطر بلایا یک ضعف جدی است. بر اساس تعهدات بین‌المللی، ایران موظف بود برنامه‌ای جامع برای کاهش خطر حوادث در سطح ملی و محلی تدوین کند. اما این موضوع نه‌تنها در اولویت قرار نگرفت بلکه در عمل به حاشیه رانده شد.

    فاطمه جراره، نماینده مردم هرمزگان در مجلس شورای اسلامی، پس از حادثه به‌صراحت گفت که «اقدامات پیشگیرانه جدی برای مقابله با احتمالات مختلف در بندر شهید رجایی صورت نگرفته بود.» سخنی که به‌خوبی نشان می‌دهد زنجیره‌ای از سهل‌انگاری‌ها، مقدمات این فاجعه را رقم زد.

    قانون؛ سندی که خوانده نشد

    ایمنی در ایران نه در حد توصیه که در قالب قانون به رسمیت شناخته شده است. به استناد ماده ۱۳۵ قانون برنامه چهارم توسعه، «پیشگیری از بیماری‌های واگیردار، مقابله و کاهش اثر حوادث طبیعی و بحران‌ها از امور حاکمیتی دولت است.»

    همچنین مصوبه ۱۳۸۴ مجمع تشخیص مصلحت نظام، آموزش، فرهنگ‌سازی و آماده‌سازی مسئولان و مردم در برابر سوانح را از سیاست‌های کلی نظام معرفی کرده است.این‌ها اسناد معتبری بودند که اگر به‌درستی اجرا می‌شدند، می‌توانستند مانع وقوع فاجعه‌ای چون انفجار بندر شهید رجایی شوند.

    اما مشکل آنجا بود که قانون روی کاغذ ماند و در میدان عمل، بی‌توجهی سطحی‌نگری و گاه تفسیرهای فراقانونی جای آن را گرفت.بارها و بارها کارشناسان بر لزوم اظهار دقیق گمرکی و دپوی بارهای خطرناک در محوطه‌های مخصوص تأکید کرده بودند. اما کوتاهی در همین مراحل ابتدایی، زمینه‌ساز فاجعه شد.

    محموله‌های پرخطر نه‌تنها در محل‌های ایمن نگهداری نشدند بلکه مدت‌ها بدون ترخیص در بندر باقی ماندند تا بالاخره در روز حادثه، بندرعباس را در آتش فرو ببرند.

    فرهنگ ایمنی؛ حلقه گمشده توسعه

    مسأله فقط نبود قوانین یا ضعف اجرا نبود. در واقع می‌توان گفت فرهنگ ایمنی در صنایع و سازمان‌ها جایگاه شایسته‌ای نداشت. در بسیاری از کشورها، آموزش‌های ایمنی از سطح مدارس آغاز می‌شود و تا بزرگ‌ترین صنایع ادامه پیدا می‌کند. اما در کشور ما، ایمنی اغلب امری حاشیه‌ای و کم‌اهمیت تلقی می‌شود؛ هزینه‌ای اضافه، نه سرمایه‌ای ضروری.

    شاید همین نگاه باعث شد که در بندر شهید رجایی نیز سبب شد که شاهد این اتفاق باشیم. در حالی که اگر فرهنگ ایمنی در تار و پود سازمان‌ها نهادینه می‌شد، هر کارگر و هر مسئول خود را ملزم به رعایت دقیق ضوابط می‌دانست و احتمال بروز چنین سانحه‌ای به حداقل می‌رسید.

    حین بحران؛ آشفتگی در قلب حادثه

    وقتی شعله‌ها در بندر شهید رجایی زبانه کشیدند و انفجار مهیب بندرعباس را لرزاند، تازه ضعف‌های مدیریتی آشکار شد. مدیریت بحران در کشور ما معمولاً به سه مرحله تقسیم می‌شود: قبل از بحران، حین بحران و پس از بحران. در حادثه بندر شهید رجایی، مرحله دوم یعنی «حین بحران» بیش از هر چیز دیگر نشان داد که در نبود برنامه‌ریزی دقیق، بحران نه‌تنها کنترل نمی‌شود بلکه تشدید می‌گردد.

    نبود اطلاع‌رسانی شفاف

    یکی از نخستین ضعف‌ها در زمان حادثه، کتمان واقعیت بود. در حالی که در استانداردهای جهانی، اطلاع‌رسانی شفاف و سریع بخش جدایی‌ناپذیر از مدیریت بحران است، در این حادثه مسئولان به جای اعلام دقیق نوع مواد آتش‌زا، از انتشار اطلاعات درست خودداری کردند.

    نتیجه چه شد؟ آتش‌نشانان که باید بر اساس ماهیت مواد شیمیایی تصمیم می‌گرفتند، با اطلاعات ناقص و اشتباه وارد عمل شدند. هر ماده آتش‌زا روش خاصی برای اطفا دارد؛ از نوع کف و پودر تا میزان فشار آب و تجهیزات حفاظتی. اما وقتی حتی نیروهای تخصصی نمی‌دانستند با چه نوع موادی روبه‌رو هستند، استراتژی مقابله با آتش به خطا رفت. این خطاها زمان را از بین برد و جان‌ها را به خطر انداخت.

    آتش‌نشانان؛ قهرمانان بی‌امکانات

    آتش‌نشانان همیشه نماد شجاعت و ایثارند. در بندر شهید رجایی هم آنان با جان‌فشانی وارد میدان شدند. اما قهرمانی به تنهایی کافی نیست. آن‌ها به تجهیزات تخصصی، خودروهای مدرن، لباس‌های مقاوم در برابر حریق و مواد شیمیایی و آموزش‌های متناسب با صنایع بندری نیاز داشتند؛ تجهیزاتی که یا وجود نداشت یا ناکافی بود.

    نماینده مجلس، عبدالجلال ایری، بعدها گفت: «شیرهای آتش‌نشانی بندر شهید رجایی در دقایق اولیه کارایی نداشتند.» همین یک جمله به‌خوبی نشان می‌دهد که قهرمانان خط مقدم، بدون ابزار لازم در میدان بودند.

    درمان در بن‌بست

    بحران فقط به مهار آتش محدود نبود. مجروحان حادثه نیازمند درمان فوری بودند. اما درمانگاه بندر شهید رجایی تنها برای بیماری‌های عمومی تجهیز شده بود؛ با نیروهایی نه در سطوح تخصصی. در لحظه حادثه، پزشکان و پرستاران نه تمرین شرایط بحرانی داشتند و نه امکانات کافی برای مقابله با سوختگی‌های شدید یا مسمومیت‌های ناشی از مواد شیمیایی.

    نتیجه چه شد؟ مجروحان در اوج درد، تنها نظاره‌گر حیرت و درماندگی کادر درمان بودند. صحنه‌هایی که در فیلم‌های منتشر شده از آن روز ثبت شد، نشان می‌دهد چطور غفلت از تأسیس یک مرکز درمانی تخصصی در کنار چنین بندر عظیمی، هزینه‌ای جبران‌ناپذیر به بار آورد.

    پس از بحران؛ اگر از گذشته نیاموزیم

    یک ضرب‌المثل قدیمی می‌گوید: «اگر اولش به فکر آخرش نباشید، آخرش به فکر اولش می‌افتید.» انفجار بندر شهید رجایی مصداق بارز همین نکته بود. حادثه‌ای که می‌توانست با اجرای درست قوانین و آماده‌سازی زیرساخت‌ها پیشگیری شود، رخ داد و تازه بعد از آن همه از لزوم تغییر گفتند.

    ضرورت آینده‌پژوهی در مدیریت بحران

    مدیریت بحران بدون آینده‌پژوهی، مانند رانندگی در جاده‌ای تاریک است. آینده‌پژوهی به ما امکان می‌دهد تا سناریوهای محتمل را پیش‌بینی کنیم و سازمان‌ها را برای مقابله با آن‌ها آماده سازیم. اما تجربه انفجار بندر شهید رجایی نشان داد که ما فاقد برنامه‌های بلندمدت و آینده‌نگرانه در حوزه مدیریت بحران هستیم.

    در کشورهای صنعتی، هر بندر، پالایشگاه و کارخانه بزرگ دارای سناریوهای آماده برای شرایط بحرانی است. مانورهای منظم برگزار می‌شود، بودجه کافی برای تجهیزات ایمنی تخصیص می‌یابد و حتی همکاری‌های بین‌المللی برای انتقال تجربه صورت می‌گیرد. اما در ایران، آنچه بیشتر دیده می‌شود «غرق شدن در روزمرگی» است؛ روزمرگی‌ای که به قیمت جان و سرمایه ملی تمام می‌شود.

    بندرعباس؛ زندگی بر لبه تیغ

    ساکنان بندرعباس و هرمزگان، بیش از هر جای دیگر کشور، با خطرات زیست‌محیطی و صنعتی روبه‌رو هستند. وجود ابرصنایع نفتی، گازی، فولادی و بندری باعث شده که زندگی در این منطقه شبیه زندگی در «میدان مین» باشد؛ میدانی که هر لحظه ممکن است انفجاری دیگر رخ دهد.

    از همین‌رو، انتظار طبیعی مردم این است که ابرصنایع در کنار خود ابرسازمان‌های ایمنی و امدادی داشته باشند. یعنی همان‌طور که بندرعباس بزرگ‌ترین بندر ایران را دارد، باید بزرگ‌ترین و مدرن‌ترین سازمان آتش‌نشانی صنایع و نیز پیشرفته‌ترین بیمارستان تخصصی سوانح صنعتی در این شهر مستقر باشد. اما متأسفانه چنین نشده است.

    نگرانی‌ها و هشدارها

    بعد از حادثه، برخی مسئولان هشدار دادند که چنین فاجعه‌ای ممکن است در سایر بنادر کشور هم تکرار شود. اما همان‌طور که تجربه نشان داده، «هشدار دادن» کافی نیست.

    هشدار اگر به «تصمیمات فوری و عملی» منجر نشود، تنها شعاری تکراری خواهد بود.نماینده مجلس، عبدالجلال ایری، به‌درستی گفت: «شیرهای آتش‌نشانی بندر رجایی کارایی لازم را نداشتند.» این جمله باید زنگ خطری برای همه مسئولان باشد تا بدانند زیرساخت‌های ایمنی فعلی جوابگوی حوادث بزرگ نیستند.

    قهرمانی در پیشگیری است

    حادثه بندر شهید رجایی درست در زمانی رخ داد که جامعه ما بیش از هر زمان دیگر نیازمند بازاندیشی در مفهوم ایمنی است. روز ایمنی و آتش‌نشانی فرصتی است برای تجلیل از شجاعت آتش‌نشانان؛ اما قهرمانی تنها در لحظه ورود به شعله‌های آتش معنا پیدا نمی‌کند.

    قهرمانی واقعی آن‌جاست که با فرهنگ‌سازی، آموزش، نظارت دقیق و اجرای کامل قوانین، اجازه داده نشود اصلاً بحرانی رخ دهد. اگر ایمنی رعایت می‌شد، اگر بارهای خطرناک در محل ایمن دپو می‌شدند، اگر تجهیزات آتش‌نشانی مدرن و کافی در بندر وجود داشت، امروز بندر شهید رجایی به‌جای «انفجار»، با عنوان دیگری در تاریخ ثبت می‌شد.

    درسی که نباید فراموش شود

    انفجار بندر شهید رجایی یک حادثه صرفاً محلی نبود؛ زنگ خطری بود برای کل کشور. یادآوری این حادثه در روز ایمنی و آتش‌نشانی باید ما را متوجه یک حقیقت ساده کند: ایمنی هزینه نیست، سرمایه است.سرمایه‌ای برای حفظ جان انسان‌ها، سرمایه‌ای برای صیانت از منابع ملی، و سرمایه‌ای برای تداوم توسعه پایدار.

    اگر امروز ایمنی را جدی بگیریم، فردا نیازی به اشک ریختن بر آوار یک بندر سوخته یا یک پالایشگاه نابودشده نخواهد بود.

    ثبت دیدگاه

    • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
    • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
    • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.