دریانیوز// ساحل خواجه عطا در ساعت پنج عصر زیر آفتاب سوزان مردادماه بندرعباس نفسش را حبس کرده است. اینجا، نوجوانی با تخته موجسواری دستسازش از میان سنگهای تیز کنار ساحل بالا میخزد؛ پایش زخمی شده اما چشمانش با حسرتی عمیق به امواج خیره مانده است.
چند کیلومتر آنطرفتر، در پارک ساحلی، جتاسکیها با قیمتهای چند صد هزار تومانی برای نیمساعت تفریح اجاره داده میشوند – رقمی که برای یک خانواده کارگر بندرعباسی، طاقتفرساست. این تصویر دوگانه، روایت روزمره مردمی است که در شهری با چند ده کیلومتر نوار ساحلی، از حق دسترسی به تفریحات آبی مقرونبهصرفه محروم ماندهاند.بندرعباس به عنوان مرکز استان هرمزگان، ظرفیت تبدیل شدن به قطب ورزشهای آبی را در رگهایش دارد.
اما تمرکز سرمایهگذاریها تنها بر جذب گردشگران متمرکز شده و نیازهای تفریحی مردم محلی، در سایه فراموشی رها شده است. در سواحل جت اسکی و قایق سواری وجود دارد، اما قیمتهای نجومی آنها را به کالاهایی لوکس و دستنیافتنی تبدیل کرده است. شهروند ۳۰ ساله بندرعباسی، با آهی سنگین میگوید: «برای کرایه یک جتاسکی باید هزینه کارکرد یک روزام را بپردازم. ما هر روز دریا را میبینیم، اما لمسش برایمان رویایی دستنیافتنی است».
ورزشهای آبی نوظهوری مانند پدلبُرد و یوگابُرد که میتوانستند گزینههای کمهزینه و در دسترس باشند، با چالشهای زیرساختی جان فرسایی در بندرعباس روبرو هستند. یک شهروند دیگر از مشکلات زیربنایی میگوید: «در کل نوار ساحلی بندرعباس تنها دو پله فرسوده برای ورود به دریا وجود دارد که بر اثر جزر و مد لغزنده و خطرناک شدهاند.
نبود ساحل ماسه ای مناسب، ورزشکاران را مجبور میکند از میان سنگهای تیز و برنده عبور کنند». تاریکی شب نیز چالشی دیگر به این معضلات اضافه میکند: «تاریکی مطلق سواحل در شب، امکان هرگونه فعالیت ایمن را از ما گرفته بود. پس از ماهها پیگیری، تازه موافقت کردند چند نورافکن محدود نصب کنند».
این در حالی است که بر اساس پژوهشی دانشگاهی، جاذبههای مرتبط با ورزشهای ساحلی و آبی ، سومین عامل کلیدی در توسعه گردشگری ورزشی هرمزگان شناسایی شدهاند.گرمای طاقتسوز ۵۰ درجه و شرجی ۸۰ درصدی تابستانهای بندرعباس، نیاز به تفریحات آبی را به نیازی حیاتی تبدیل میکند. اما فقدان گزینههای مقرونبهصرفه، مردم را به سمت انتخابهای ناسالم و پرهزینه سوق داده است.
پاساژگردی اجباری در مراکز خرید گران قیمت، تبدیل به تنها تفریح درونشهری قابل دسترس شده است. هجوم به فستفودها به حدی رسیده که هرمزگان را در میان سه استان نخست کشور از نظر مصرف فستفود قرار داده است. و در نهایت، خانهنشینی اجباری در طول هشت ماه گرمای سال، که مردم را پشت کولرهای گازی زندانی میکند.
پژوهشگر حوزه شهری، هشدار میدهد: «فقدان امکانات تفریحی متناسب با اقلیم، جوانان را به سمت مهاجرت یا پناه بردن به رفتارهای پرخطر سوق میدهد. آمارهای نگرانکننده غیررسمی از رشد اعتیاد در محلات ساحلی خبر میدهند». تناقضی دردناک در قلب بندرعباس میتپد؛ از یک سو، این شهر نگهبان بزرگترین بندر ایران، پایانههای نفتی حیاتی و مناطق آزاد تجاری پررونق است – گنجینههای ملی که استان را به قطب اقتصادی ایران تبدیل کردهاند.
از سوی دیگر، سهم مردم محلی از این ثروت عظیم در حوزه تفریحی، فقیرانه و ناچیز است؛ نبود حتی یک شهربازی سربسته استاندارد، تعطیلی طولانیمدت پروژه پارک آبی و سواحلی که در عمل تنها به گردشگران مرفه تعلق دارند. یک کارشناس به ضرورت توزیع عادلانه امکانات ورزشی اشاره میکند: «تأمین امکانات بهصورت عادلانه، فرصت ورزش برای همه اقشار را فراهم میکند و شکاف طبقاتی را کاهش میدهد».
اما در عمل، این حرفها روی کاغذ میماند. جزایر قشم و کیش با جذب سرمایهگذاریهای کلان، به قطبهای تفریحات دریایی تبدیل شدهاند، در حالی که بندرعباس مرکزی، با وجود موقعیت استراتژیکش، همچنان در حسرت کمترین امکانات مردمی مانده است.راهحلهای عملی اما دور از دسترس نیستند. نخست، احیای سواحل عمومی مانند خواجه عطا و سورو تبدیل آنها به سواحل ماسهای ایمن با ورودیهای امن برای ورزشهای همگانی ضروری است.
دوم، اجرای تعرفهگذاری دوگانه و عادلانه برای تفکیک قیمتها بین گردشگران و مردم محلی در مراکز اجاره تجهیزات میتواند دسترسی را افزایش دهد. سوم، حمایت جدی از باشگاههای مردمی و تخصیص فضاهای ساحلی برای آموزش و توسعه ورزشهای کمهزینه حیاتی است.
چهارم، استفاده هوشمندانه از ظرفیت خُورها (مسیرهای هدایت سیلاب) که اکنون به محلهای دفن زباله تبدیل شدهاند، میتواند آنها را به مسیرهای امن قایقرانی تبدیل کند. و پنجم، مشارکت صنایع بزرگ استان در چارچوب مسئولیت اجتماعی، با سرمایهگذاری در پروژههای ورزشی همگانی، طبق «بند خ ماده ۲۰ قانون برنامه پنجساله هفتم توسعه» که حتی هزینههای آن را از مالیات شرکتها کسر میکند.
حال باید از خود بپرسیم: آیا مردمی که قرنها نگهبانان وفادار خلیجفارس بودهاند، سزاوار نیستند حداقل لذت شنا در آبهای نیلگون خود را با هزینهای معقول تجربه کنند؟ وقتی گردشگری از شیراز از فقدان تفریحات آبی مقرونبهصرفه در بندرعباس گلایه میکند، آیا این زنگ خطری بزرگ برای شهری نیست که هویت و هستی خود را از دریا گرفته است؟
ساحل در این عصرگاه شلوغ است، اما بیشتر مردم فقط تماشاچی هستند. بر نیمکتها نشستهاند و به سوارکاران جتاسکی مینگرند که مانند پروانههای رنگین بر پهنه آب میرقصند. کودکی با چشمانی پر از حسرت از پدرش میپرسد: «بابا، کی نوبت ما میرسه؟» پدر دست خالیاش را به سوی دریا دراز میکند و آهی از اعماق جان برمیآورد: «دریا مال همه است پسرم، ولی تفریح… » اینجا، در این نقطه گسست دردناک، دریا از آغوش مردمش کنده میشود و به کالایی لوکس تبدیل میگردد. بندرعباس را دریایی است بیپناه، و مردمی تشنه بر ساحل، در انتظار قطرهای از لطف موجها.
ثبت دیدگاه