دریانیوز// در حالی که توسعه شهری و بازآفرینی بافتهای فرسوده در بسیاری از شهرهای کشور به عنوان یکی از اولویتهای جدی مطرح است، استان هرمزگان و بهویژه شهر بندرعباس، همچنان با انبوهی از خانهها، مدارس و سازههای فرسوده دست و پنجه نرم میکند؛ املاکی که نهتنها شایسته سکونت نیستند، بلکه هر لحظه میتوانند به گورهای جمعی برای ساکنانشان تبدیل شوند.
این وضعیت بهقدری بحرانی است که میتوان بندرعباس و استان هرمزگان را «قطب املاک فرسوده کشور» نامید؛ عنوانی تلخ و دردناک که پشت آن، هزاران خانواده محروم با زندگیهایی پر از ترس، لرز، ناامنی و بیپناهی پنهان شدهاند. در بسیاری از مناطق شهری و روستایی استان، خانههایی دیده میشود که عمر مفیدشان سالهاست به پایان رسیده، دیوارهایشان ترک برداشته، سقفها پوسیده و ستونها به زحمت ایستادهاند.
اما این خانهها هنوز میزبان زندگی هستند؛ زندگی کودکانی که شبها با صدای باران از ترس فروریختن سقفشان بیدار میمانند، زنانی که نگران فروپاشی ناگهانی خانهاند و پیرمردها و پیرزنهایی که هیچ پناهی جز همین چهار دیوار فرسوده ندارند.در بسیاری از این خانهها، نه یک خانواده، بلکه چندین خانواده محروم به صورت مشترک زندگی میکنند. ازدحام جمعیت، فقدان ایمنی، عدم دسترسی به خدمات شهری و نبود حداقل امکانات زیستی، باعث شده که سکونت در این خانهها به یک کابوس دائمی تبدیل شود.
ترس از زلزله، بارندگیهای شدید، یا حتی فروپاشی خودبخود یک دیوار، همواره ساکنان را تهدید میکند. اگر روزی زمینلرزهای قوی هرمزگان را بلرزاند – که با سابقه تاریخی این منطقه، چنین اتفاقی بعید نیست – فاجعهای انسانی محتمل است که حتی میتواند از حادثه انفجار بندر شهید رجایی نیز وخیمتر و گستردهتر باشد.با این حال، در برابر این تهدید جدی، متأسفانه شاهد بیتفاوتی نهادهای مسئول هستیم.
آنچه بیش از پیش تأسفبار است، اینکه برخی از خانوادهها برای فرار از خطرات این خانهها ناچار شدهاند به زندگی در چادر، کوچه یا حیاط خانهها روی آورند؛ صحنههایی تلخ که در قرن بیستویکم و در کشوری با این میزان منابع و توانمندی، قابل توجیه نیست.در این شرایط، تنها گروههای جهادی مردمی هستند که فارغ از بروکراسیها و بیتوجهیها، آستین همت بالا زدهاند و با دستان خالی و امکانات محدود، تلاش میکنند خانههایی را که دیگر کسی امیدی به آنها ندارد، نجات دهند.
این گروهها با تعمیرات اضطراری، بازسازی اولیه و حمایتهای کوچک، شرایطی فراهم میآورند تا خانوادهای دیگر مجبور نباشد در فضای باز زندگی کند. اما همین گروهها نیز برای ادامه فعالیت خود با موانع بزرگی مواجهاند؛ از نبود منابع مالی و مصالح اولیه گرفته تا عدم همکاری دستگاههای شهری، بهویژه شهرداریها. یکی از گلایههای اصلی این گروهها، عدم همکاری شهرداریها در جمعآوری نخالههای ساختمانی است.
در شرایطی که مدیر یک گروه جهادی باید تمام تمرکزش را بر بازسازی خانهها بگذارد، مجبور است بارها از شهردار یک منطقه «التماس» کند تا نخالهها را جمع کند. آیا انصاف است که در شهری با امکانات شهرداری و ساختار سازمانی، گروههای مردمی باید برای چنین نیاز ابتداییای به در بسته بخورند؟
از شهردار بندرعباس انتظار میرود با صدور دستورات لازم، شهرداران مناطق و نواحی را مکلف به همکاری با گروههای جهادی کند. جمعآوری نخاله، واگذاری مصالح مازاد، یا حتی اختصاص نیروی کار شهرداری به کمکهای محدود، میتواند راه را برای نجات دهها خانه دیگر هموار کند.در سطحی کلانتر، دولت باید به فوریت وارد میدان شود.
نمیتوان تنها با شعار و وعده از کنار این بحران گذشت. با حجم بالای املاک فرسوده در هرمزگان، بازسازی گسترده نهتنها یک ضرورت، بلکه یک اولویت ملی است. اختصاص ردیف بودجهای ویژه برای استان، طراحی برنامه بازآفرینی شهری و روستایی با تمرکز بر محرومان، و تخصیص منابع بلاعوض به گروههای جهادی، میتواند نقطه آغازی برای نجات هزاران نفر باشد.
در این مسیر، نهادهای انقلابی، صنایع، بنگاههای اقتصادی بزرگ و خیرین نیز نقش حیاتی دارند. سرمایهگذاری در بازسازی املاک فرسوده، تنها یک اقدام بشردوستانه نیست؛ بلکه ایجاد ثبات اجتماعی، جلوگیری از مهاجرتهای بیرویه و ارتقای امنیت در منطقه نیز هست. وقتی خانوادهای محروم، زیر سقفی امن بخوابد، ناهنجاریها، بیماریها و بحرانهای اجتماعی کاهش مییابد.
امروز، هرمزگان نیاز به مشارکت همگانی دارد.اگر گروههای جهادی حمایت شوند و تجهیزات و منابع مورد نیازشان تأمین شود، قطعاً میتوانند سهم بسیار بیشتری در نجات املاک فرسوده داشته باشند. این گروهها میتوانند در هر محله و روستا، پایگاهی برای ترمیم امید باشند؛ به شرط آنکه تنها نمانند. نکته مهم دیگر، مدارس فرسوده استان هرمزگان است.
اگر خانه محل امنیت است، مدرسه محل آینده است. در بسیاری از مناطق استان، مدارس فرسودهای وجود دارند که نهتنها شرایط استاندارد آموزشی ندارند، بلکه هر لحظه ممکن است جان دانشآموزان را تهدید کنند. این شرایط نیز به دخالت فوری دولت نیاز دارد. نوسازی مدارس هرمزگان باید یکی از اولویتهای اصلی وزارت آموزشوپرورش و سازمان نوسازی مدارس کشور باشد.
در پایان باید گفت که بحران املاک فرسوده در هرمزگان، بحرانی خاموش اما بسیار جدی است. اگر امروز برای آن چارهاندیشی نکنیم، فردا ممکن است در برابر فجایعی انسانی قرار بگیریم که دیگر راه بازگشتی ندارند. امروز زمان تصمیم، اقدام و همافزایی است. خانههایی که در سکوت فرومیریزند، فریادهای بیصدای محروماناند؛ فریادهایی که شنیده شدنشان، وظیفه همه ماست.
ثبت دیدگاه