دریانیوز//در حالیکه هرمزگان همین امروز هم با بحران بیآبی در روستاها و حتی برخی شهرهایش دستوپنجه نرم میکند، طرحهای غولپیکر آبشیرینکن یکی پس از دیگری در ساحل این استان سر برمیآورند؛ طرحهایی که بناست آبِ شیرینشده را صدها کیلومتر دورتر بفرستند تا کام استانهای مرکزی و کویری کشور را تر کنند.
اینجا اما، در همین نقطهای که آب از دل خلیجفارس بیرون کشیده و شیرین میشود، هنوز کودکی هست که برای یک دبه آب کیلومترها راه میرود و روستایی که ساعتها در بیآبی مطلق میماند.فاز دوم آبشیرینکن یکمیلیونمترمکعبی در مهرماه، با حضور رئیسجمهور افتتاح شد؛ طرحی که قرار است ظرفیت تولید را به ۴۰۰ هزار مترمکعب در روز برساند و آبِ شیرین روانه کرمان، یزد و اصفهان کند. حالا هم حرف انتقال آب از خلیجفارس به پایتخت بر سر زبانهاست. اما پرسش ساده، شفاف و صریح مردم هرمزگان این است: چطور ممکن است آب از خانهی ما به مهمان برسد، اما خودمان تشنه بمانیم؟
احمد مرادی، نماینده مردم هرمزگان، در نشست خبری اخیرش حرفی زد که سالهاست مردم زیر لب میگویند. او آشکارا اعلام کرد با انتقال آب از هرمزگان مخالف است؛ زیرا «سهم استان فقط آلودگی و فشار زیستمحیطی» است. درست هم میگوید. سهم ما چیست؟ شوری آب در ساحل، تخریب زیستمحیطی، افزایش پساب نمکی، فشار بر اکوسیستم دریایی و در نهایت بیآبی برای خود مردم.
مرادی البته تأکید کرد دولت باید ۳۰ درصد آب تولیدی این طرح عظیم را «خرید تضمینی» برای هرمزگان انجام دهد؛ موضوعی که سالهاست وعدهاش در هوا مانده و هیچگاه ضمانت اجرایی نیافته است. مردم استان دیگر این وعدهها را قبول نمیکنند. سؤالشان روشن است: اگر این آب، انقدر ارزشمند است که کیلومترها میرود تا کویر را آباد کند، چرا سهمی عادلانه به مردم خود استان داده نمیشود؟ چرا دولت این ۳۰ درصد آب را برای هرمزگان خرید تضمینی نمی کند؟ مگر نه اینکه ما میزبانیم، زمین و ساحل و محیطزیستمان را در اختیار گذاشتهایم و هزینههایش را میپردازیم؟
اما واقعیت تلختر از این حرفهاست. نهتنها بخش مهمی از آب شیرینشده به دیگر استانها میرود، بلکه هر روز صحبت از ساخت آبشیرینکن جدید برای تأمین آب سایر استانها است. این یعنی فشار بیشتر بر سواحل، گرمای بیشتر، تبخیر بیشتر، تخریب بیشتر. هرمزگان قرار نیست به «کارخانه آبرسانی کشور» تبدیل شود. در کنار همهی اینها، شبکه فرسوده و پوسیدهی آب در هرمزگان، هرسال میلیونها لیتر آب هدر میدهد. مناطقی هستند که لولهها آنچنان پوسیدهاند که قبل از رسیدن آب به خانهها، نیمی از آن در دل خاک گم میشود.
از آن طرف، مصرف در بخش کشاورزی همچنان در برخی مناطق غرقابی است و در صنایع هم الگوی مصرف پایدار رعایت نمیشود. نتیجه این میشود که آبِ اندک موجود نه درست توزیع میشود، نه درست مصرف.دولت و ملت باید به یک باور مشترک برسند: آب نیست. این حقیقت تلخ اما ضروری است. باید مصرف اصلاح شود، باید دستگاههای کاهنده مصرف در خانهها توزیع شود، باید آبیاری نوین جای غرقابی را بگیرد، باید کشاورزی بر پایه نیاز بازار باشد نه تولید انبوهی که روی زمین رها میشود و تمامش تبدیل به هدررفت آب، کود، سم و سرمایه میشود.
هرمزگان بیش از این تاب و تحمل بیعدالتی آبی را ندارد. مردم این استان حق دارند قبل از هر انتقالی، سهم واقعی خود از آب خلیجفارس را داشته باشند. انتقال آب بدون تأمین نیاز مردم میزبان، نامش نه توسعه، که بیعدالتی آشکار است. این واقعیت را دیگر نمیتوان پنهان کرد.






ثبت دیدگاه