دریانیوز// چند ساعت پیش از وقوع انفجار مهیب در بندر شهید رجایی بندرعباس، تجمعی آرام اما هشداردهنده مقابل استانداری هرمزگان شکل گرفت؛ تجمعی که در آن، رانندگان کشندههای فعال در بندر شهید رجایی، از وضعیت نامناسب تخصیص سوخت و اختلال در سامانههای مربوطه گلایهمند بودند.
گزارشی که برای این رویداد تهیه شده بود، در سایه سنگین انفجار منتشر نشد؛ اما اکنون و با گذشت زمان، مشخص میشود که این دو اتفاق شاید بیش از آنچه به نظر میرسد، به هم مرتبطاند و باید در یک قاب دیده و تحلیل شوند.پیش از ظهر شنبه، جمعی از رانندگان وسایل حملونقل سنگین که عمدتاً در حمل و جابجایی کالاها و کانتینرهای بندر شهید رجایی فعالیت دارند، به نشانه اعتراض به نحوه تخصیص ناعادلانه سوخت و اختلال در سامانه کاربرگ، مقابل استانداری تجمع کردند.
این رانندگان با استناد به اعداد و ارقام مشخص، از کاهش چشمگیر سهمیه سوخت خود سخن میگفتند؛ سهمیهای که در نیمه اول سال گذشته ۳ هزار لیتر و اواخر سال گذشته ۲هزار لیتر بوده و اکنون به کمتر از هزار لیتر رسیده است. برخی نیز بهطور کامل از دریافت هرگونه سهمیه محروم شدهاند.
اختلال در سامانه صدور کاربرگ و مشکلات مربوط به تمدید پروانه فعالیت، بهویژه برای کشندههای غیربومی، یکی دیگر از گلایههای مهم این رانندگان بود.آنها تأکید میکردند که هیچگونه ارتباطی با قاچاق سوخت ندارند و سوخت دریافتی خود را صرفاً برای فعالیت درون بندر، تخلیه و بارگیری کانتینرها و کشتیها مصرف میکنند؛ آنهم در شرایطی که گرمای هوای بندرعباس و فعالیت مستمر کشندهها، نیاز به سوخت بیشتر را ایجاب میکند.
محدودیت دیگری که اشاره شد، امکان سوختگیری تنها یکبار در هر ۴۸ ساعت و حداکثر ۳۰۰ لیتر در هر بار بود؛ محدودیتی که فعالیت اقتصادی آنها را با اختلال جدی روبرو کرده است.نکته قابل تأمل، برخورد استانداری با خبرنگاران و اهالی رسانه بود. در زمان تهیه این گزارش، با برخوردی مواجه شدم که مانع از تصویربرداری شده و اصرار داشتند که گزارش تهیه نشود.
این نگاه به رسانه، نگاهی غلط و خطرناک است؛ چرا که با بستن درهای اطلاعرسانی به روی خبرنگاران داخلی، عملاً بستر را برای سوءاستفاده رسانههای معاند فراهم میکنیم. باید پذیرفت که رسانهها، نه تهدید بلکه بخشی از راهحل و حلقه واسط میان مردم و حاکمیت هستند.حادثه انفجار در بندر شهید رجایی، فارغ از علت دقیق آن که در دست بررسی است، نماد روشنی از زنجیرهای از بیتوجهیها و سوءمدیریتها است.
رئیس جمهور نیز روز یکشنبه در بندرعباس، از دپوی ۱۴۰ هزار کانتینر در این بندر انتقاد کرد عددی که بهتنهایی گویای حجم بالای تأخیر در ترخیص، ناکارآمدی در توزیع، و اختلال در سیستم حملونقل است. وقتی کشندهها و تریلیها امکان دریافت سوخت کافی ندارند، فرایند تخلیه و حمل کالاها به تعویق میافتد. وقتی کانتینرها در فضای باز و زیر گرمای طاقتفرسای جنوب انباشته میشوند، هر لحظه احتمال انفجار یا فساد کالاها وجود دارد.
در این شرایط، هرگونه ادعا مبنی بر اینکه «تذکرات لازم داده شده بود اما توجه نشد» پذیرفتنی نیست. وقتی میدانیم هشدار داده شده، ولی اقدامی صورت نگرفته، جای سوال نیست بلکه جای برخورد قضایی و مدیریتی است. چرا باید صبر کنیم تا حادثهای رخ دهد، تا دهها نفر جان خود را از دست بدهند و خسارتهای سنگین مالی و حیثیتی بر کشور وارد شود، بعد تازه به فکر بیفتیم؟ ا
ین تأخیر در اقدام، نهتنها نگرانکننده که هزینهساز است.همچنین کمبود آمبولانس، خودروهای آتشنشانی و زیرساختهای درمانی در داخل و نزدیکی منطقه صنعتی بندرعباس، نشان داد که ما از حداقل آمادگی لازم برای مواجهه با بحران برخوردار نیستیم. صنایع بزرگ، بنگاههای اقتصادی و نهادهای مسئول، باید مسئولیت اجتماعی خود را بپذیرند و در ساخت بیمارستانهای تخصصی، ایستگاههای آتشنشانی و پایگاههای اورژانس در این منطقه مهم و راهبردی کشور مشارکت جدی داشته باشند.
نکته دیگر، لزوم آسیبشناسی جدی پس از این حادثه است. نباید اجازه دهیم این فاجعه مانند بسیاری از حوادث دیگر به بایگانی فراموشی سپرده شود. هرمزگان، استانی کلیدی برای اقتصاد ملی است و بندر شهید رجایی، شاهراه حیاتی واردات و صادرات کشور محسوب میشود.
هرگونه اختلال در عملکرد این بندر، پیامدهایی فراتر از مرزهای جغرافیایی استان دارد و اقتصاد کشور را تحتتأثیر قرار میدهد. از همینرو، لازم است که با مشارکت واقعی دولت و صنایع، راهکارهای کوتاهمدت و بلندمدت برای جلوگیری از تکرار چنین حوادثی در دستور کار قرار گیرد.در پایان، بار دیگر به اهمیت نگاه پیشگیرانه و نقش نظارتی رسانهها تأکید میکنیم.
اگر اجازه تهیه گزارش از مطالبات صنفی یک گروه داده میشد، اگر سخن معترضین شنیده و منعکس میشد، شاید زنجیره حوادث، تا این حد به فاجعه ختم نمیشد. این حادثه تلخ، تلنگریست برای همه ما؛ تلنگری که اگر به درستی درک نشود و تبدیل به برنامهای عملیاتی نگردد، چه بسا در آیندهای نه چندان دور، باید بار دیگر در سرمقالهای دیگر، با واژگانی مشابه، از فاجعهای دیگر بنویسیم.
ثبت دیدگاه