دریانیوز//استرس یکی از پدیدههای رایج زندگی معاصر است که تقریباً همه افراد در مقاطع مختلف آن را تجربه می نمایند. بهطور کلی استرس واکنش طبیعی ذهن و بدن به فشار ، نگرانی یا موقعیتهایی است که فرد آنها را خارج از توان یا کنترل خود می بیند. در چنین شرایطی است که مغز پیام خطر یا چالش را دریافت و بدن وارد حالت آمادهباش می رود و علائمی مانند افزایش ضربان قلب، بی خوابی، سردرد، مشکلات گوارشی، عصبانیت، کاهش تمرکز و خستگی روانی در افراد پدیدار می شود. اگرچه استرس در نگاه عمومی پدیدهای منفی تلقی میشود اما در سطوح کنترلشده میتواند به افزایش تمرکز، انگیزه و عملکرد بهتر کمک نماید.یکی از مهمترین انواع استرس در دنیای امروز استرس شغلی است؛ پدیدهای که بهطور مستقیم با شرایط کار، روابط سازمانی و ساختارهای مدیریتی در ارتباط است. استرس شغلی زمانی بروز میکند که فرد در محیط کار با فشارها، انتظارات یا وظایفی مواجه شود که آنها را بیش از تواناییها، مهارتها، منابع یا اختیارات خود ارزیابی می نماید. از دیدگاه مدیریتی و منابع انسانی این نوع استرس اغلب ناشی از ناهماهنگی میان الزامات شغل مانند حجم کار، زمانبندی، مسئولیتها و نقشها و حمایتهای سازمانی، سبک مدیریت و نیازهای فردی کارکنان است.مدیران و کارکنان نیز هر دو با منابع متفاوتی از استرس شغلی مواجه هستند. مدیران معمولاً تحت فشار تصمیم گیری های مهم، پاسخگویی در برابر نتایج عملکرد سازمان، دستیابی به اهداف و شاخصهای عملکرد، کمبود منابع مالی و انسانی، مدیریت بحرانها و تغییرات سازمانی قرار دارند. نگرانی درباره حفظ جایگاه شغلی، ارزیابیهای مستمر عملکرد و تعارض با مدیران ارشد یا ذینفعان بیرونی نیز بر میزان استرس آنها میافزاید. در سوی دیگر کارکنان نیز با مسائلی همچون حجم بالای کار، فشار زمانی، ابهام یا تعارض نقش، عدم امنیت شغلی، دستمزد و مزایای ناکافی، نبود فرصت پیشرفت، روابط نامناسب کاری، احساس بیعدالتی سازمانی و شرایط نامطلوب محیط کار روبهرو هستند که این عوامل انگیزه، رضایت شغلی و سلامت روان کارکنان را بهشدت تحت تأثیر قرار داده اند.
ویژگی های شخصیتی مانند کمال گرایی، اضطراب بالا، مهارتهای ضعیف مدیریت زمان و ناتوانی در مهارتهای اجتماعی و زندگی میتوانند شدت استرس را افزایش دهند. فشارهای اقتصادی، مشکلات خانوادگی، نبود حمایت اجتماعی و عدم تعادل بین کار و زندگی شخصی نیز نقش مهمی در تشدید استرس ایفا می نمایند. زمانی که فرد احساس کند منابع لازم برای مقابله با این فشارها را ندارد استرس از یک عامل انگیزشی به یک تهدید جدی برای سلامت تبدیل میشود. با این حال در ادبیات روانشناسی و مدیریت وجود استرس امری جدی است و وجود استرس سازنده یعنی استرسی که در حد معقول و قابل کنترل باشد میتواند موجب افزایش تمرکز، تلاش بیشتر برای دستیابی به اهداف، تقویت مهارتهای حل مسئله و تصمیمگیری و حتی رشد خلاقیت و نوآوری گردد. به بیان ساده استرس را میتوان به فشار یک فنر تشبیه نمود که اگر بهاندازه باشد انرژی تولید نموده و باعث حرکت و پیشرفت می گردد، اما اگر بیش از حد افزایش یابد به شکست و آسیب منجر خواهد شد.پیامدهای استرس می تواند در سطح فردی منجر به مشکلات جسمی مانند سردردهای مکرر، اختلالات خواب، فشار خون بالا، خستگی مزمن و بیماریهای گوارشی شود. از نظر روانی نیز اضطراب، افسردگی، نوسانات خلقی، کاهش اعتمادبهنفس و افت تمرکز از پیامدهای شایع آن است که در نهایت کیفیت زندگی فرد را کاهش و توانایی او را برای انجام وظایف شغلی را محدود می سازد.
در سطح سازمانی استرس شغلی باعث کاهش بهره وری، افزایش خطاهای کاری، غیبتهای مکرر، ترک شغل و افزایش تعارضات درونسازمانی میشود. کاهش همکاری تیمی، افت نوآوری و کاهش کیفیت خدمات یا محصولات نیز از نتایج مستقیم این پدیده است که هزینههای اقتصادی و اعتباری قابل توجهی برای سازمانها به همراه دارد. باید به این نکته مهم توجه نمود که اثرات استرس شغلی در سطح جامعه موجب تضعیف روابط خانوادگی، افزایش تنشهای اجتماعی، کاهش مشارکت اجتماعی و حتی بروز رفتارهای پرخطر و … می گردد.در چنین شرایطی نقش مدیریت و سیاست گذاری های سازمانی بسیار تعیین کننده است. مدیران با ایجاد ارتباط سازنده، گوش دادن فعال به دغدغههای کارکنان، تنظیم منطقی حجم کار، شفاف سازی انتظارات، افزایش انعطاف پذیری در ساعات، انعطاف در شیوه های کار و اجرای برنامههای حمایتی از سلامت روان از شدت استرس شغلی بکاهند. قدردانی از تلاش و ایجاد حس ارزشمندی در کارکنان از عوامل مهم کاهش فشار روانی و افزایش رضایت شغلی است. در پایان استرس شغلی یکی از چالشهای جدی زندگی کاری امروز است که اگر بهدرستی مدیریت نشود میتواند سلامت فرد، کارآمدی سازمان و کیفیت زندگی اجتماعی را به خطر اندازد. در مقابل مدیریت هوشمندانه ، آگاهانه و علمی استرس از طریق بهبود شرایط کاری، تقویت حمایت سازمانی و ارتقای مهارتهای فردی میتواند آثار منفی آن را کاهش و حتی از جنبه های مثبت استرس معتدل برای رشد، انگیزه و خلاقیت بهره برداری نماید که برای خود مسیری روشن به نفع فرد، سازمان و جامعه خواهد بود.






ثبت دیدگاه