دریانیوز// با گذشت چند روز از اقدام نظامی ایالات متحده آمریکا علیه تأسیسات هستهای جمهوری اسلامی ایران، فضای سیاسی کشور وارد مرحلهای تازه از بازاندیشی راهبردی شده است.
آمریکا، با افتخار از آنچه «نابودی ظرفیت هستهای ایران» مینامد، نهتنها اصل مذاکره را زیر سؤال برده، بلکه عملاً از گفتوگو بهعنوان ابزاری برای تحقق اهداف نظامی و سیاسی خود استفاده کرده است.
در چنین شرایطی، بازگشت به میز مذاکره چه معنایی دارد، وقتی طرف مقابل با زبان موشک و تحریم سخن میگوید؟ در ادبیات دیپلماسی، مذاکره ابزاری برای حل اختلاف، برقراری صلح و تأمین منافع متقابل است اما در رفتار آمریکا، مذاکره چیزی جز تاکتیکی برای زمانخرید، تحمیل خواستههای یکجانبه و مدیریت افکار عمومی نیست.
خروج یکجانبه از توافق هستهای (برجام)، اعمال تحریمهای گسترده پس از آن و اکنون حمله نظامی مستقیم، بهروشنی نشان داده که مذاکره با چنین دولتی نه ابزار تفاهم، بلکه راهبرد فریب است.تجربه سالهای اخیر اثبات کرده که هدف تحریم، نه بازداشتن ایران از فعالیتهای هستهای یا منطقهای، بلکه تسلیم اقتصادی، تضعیف اراده ملی و فروپاشی ساختارهای داخلی کشور است.
با این حال، ایران توانسته با وجود تحریمها، در حوزههایی چون نانو، فناوری دفاعی، سلامت، انرژی و کشاورزی به پیشرفتهای چشمگیری دست یابد. این یعنی تحریمها قابل بیاثر شدن هستند به شرط آنکه بهجای چشمانتظاری برای رفع آن، به تقویت بنیانهای خوداتکایی و اقتصاد مقاومتی پرداخته شود.
جمهوری اسلامی ایران، با دارا بودن منابع عظیم طبیعی، نیروی انسانی جوان و تحصیلکرده، موقعیت ژئوپلیتیک منحصربهفرد و توانمندیهای علمی در حال رشد، ظرفیت آن را دارد که مسیر توسعه را بدون اتکا به غرب طی کند. تمرکز بر اقتصاد دانشبنیان، حمایت از تولید ملی، ارتباط راهبردی با شرق و جنوب جهانی و گسترش روابط با همسایگان میتواند نهتنها اثر تحریمها را کمرنگ کند، بلکه زیرساختهای اقتدار ملی را نیز تقویت کند.
وقت آن رسیده که سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران از فاز مذاکره برای رفع فشار به فاز تعامل عزتمندانه با جهان منتقل شود. این بدان معناست که دیگر نباید آمریکا را شریک قابل اعتمادی برای توافقات بلندمدت دانست. در عوض، با ایجاد اتحادهای منطقهای، تقویت سازمانهای بینالمللی مستقل و حضور فعال در نهادهای چندجانبه، باید بازی را از انحصار قدرتهای سلطهگر خارج کرد.
در این شرایط حساس، هرگونه بازگشت به مذاکره با کشوری که خود را از اصول اولیه دیپلماسی و حقوق بینالملل بیرون کشیده، نهتنها بیثمر است بلکه میتواند به تکرار همان چرخه باطل منجر شود. تنها مسیر عزتمندانه، ایستادگی هوشمندانه، تکیه بر ظرفیتهای داخلی، همافزایی ملی و دیپلماسی فعال منطقهای است.
ایران، با هویتی تاریخی، فرهنگی و تمدنی ریشهدار، سزاوار آن است که بهجای منتظر ماندن برای تأیید یا حمایت قدرتی خارجی، مسیر اقتدار مستقل و پیشرفت درونزا را ادامه دهد و این ممکن است زیرا بارها ثابت کردهایم که میتوان از زیر سایه تحقیر، به قله عزت رسید.
ثبت دیدگاه