دریانیوز// رژیم صهیونیستی همواره به دنبال تضعیف محور مقاومت و بهویژه جمهوری اسلامی ایران بوده است. این رژیم نه فقط به عنوان یک تهدید منطقهای بلکه به عنوان حریفی ایدئولوژیک و ژئوپولتیک ایران را میبیند.
از این رو، سیاست اصلی آن ایجاد اختلاف و ناامنی در داخل ایران و کشورهای همسایه بوده است. یکی از اهداف اساسی رژیم صهیونیستی، تجزیه ایران به اجزای کوچکتر و مستعمرهای است تا از طریق آنها کنترل کامل بر منابع و مسیرهای حیاتی منطقهای به دست آورد.
اسناد و تحلیلهای امنیتی حاکی از آن است که این رژیم به همراه برخی متحدان غربی و منطقهای خود، پروژههایی را در زمینه حمایت از گروههای تجزیهطلب و ایجاد بحرانهای داخلی دنبال کردهاند. همچنین، تلاشهای فراوانی برای ایجاد شکاف در داخل جامعه ایران، از طریق جنگ روانی، تبلیغات منفی و ترویج نارضایتیها انجام شده است.
با این همه، مقاومت ملت ایران و هوشیاری مسئولان باعث شده است تا این نقشهها تاکنون ناکام بماند. آتشبس اعلام شده پس از جنگ دوازده روزه، در ظاهر به معنای پایان درگیریها است اما واقعیت کاملاً متفاوت بود. بررسیهای میدانی و تصاویر ماهوارهای نشان داد که رژیم صهیونیستی بلافاصله پس از آتشبس اقدام به انتقال مقادیر هنگفتی از تجهیزات نظامی کرده است.
این تجهیزات شامل هواپیماهای باربری، پهپادهای پیشرفته، موشکهای نقطهزن و سامانههای پدافندی پیشرفته است. این تحرکات نظامی در فرودگاههای این رژیم باعث شده است تا کارشناسان نظامی تحلیل کنند که رژیم صهیونیستی خود را برای درگیریهای گستردهتر و پیچیدهتر آماده میکند.
این شرایط پیام روشنی دارد یعنی آنکه آتشبس صرفاً یک وقفه تاکتیکی بوده و نه توقف واقعی دشمنیها. در دوره پس از جنگ بسیاری از مسئولان کشور بر ادامه مسیر دیپلماسی با هدف کاهش تنشها و حلوفصل اختلافات تأکید کردهاند. دیپلماسی همواره یکی از ابزارهای اصلی سیاست خارجی بوده و هست اما تجربه جنگ دوازده روزه نشان داد که رژیم صهیونیستی هیچگاه پایبند به توافقات نیست و حتی در زمان مذاکرات حملات خود را آغاز میکند.
درست در اوج مذاکرات و گفتگوهای بین ایران و آمریکا بر سر مسائل هستهای، حمله رژیم صهیونیستی به کشور ایران نشان داد که این رژیم تنها به دنبال تأمین منافع خود است و حاضر نیست اجازه دهد ایران به موقعیت برتر منطقهای دست یابد. این مسئله ضرورت دارد که دیپلماسی در کنار توان نظامی قوی و آمادهباش دائمی قرار گیرد.
بدون قدرت نظامی، دیپلماسی عملاً فاقد ضمانت اجرایی خواهد بود و امکان مذاکره بر سر مسائل حیاتی به حداقل میرسد. در این جنگ که آمریکا نیز در آن ورود کرد، بارها از سوی رئیس جمهور آمریکا اعلام شد که تاسیسات هستهای ایران نابود شدهاست و از سوی دیگر نیز اعلام میکند که ما دیگر مذاکرهای را با مقامات ایرانی انجام نمیدهیم اما از داخل باز صحبت از مذاکره میشود.
آیا مذاکراتی که سایه جنگ را از سر کشور دور نکرد باید ادامه پیدا نماید؟ مذاکره راه نفوذ و تجاوز را به کشور هموار کرده و ادامه آن تنها به زیان کشور است. جنگ دوازده روزه موجب شد که افکار عمومی جهان با چهره واقعی رژیم صهیونیستی آشنا شوند.
در حالی که رسانههای بینالمللی و برخی دولتها تلاش داشتند موضوع را صرفاً به یک درگیری محدود نظامی تقلیل دهند، میلیونها نفر در کشورهای مختلف با اعتراضات گسترده و تظاهرات حمایتی از مردم ایران و فلسطین، ماهیت ضدانسانی این رژیم را محکوم کردند.
جنایات مستمر، کودککشی، نابودی زیرساختهای غیرنظامی و نقض حقوق بشر، تصویری واضح از این رژیم خونخوار ارائه داد که حتی با دیپلماسی قابل اصلاح نیست. این موج جهانی باعث شد که فشارهای سیاسی و حقوق بشری علیه رژیم صهیونیستی افزایش یابد و هرگونه توجیه حملات آنها سختتر شود.
تجارب گذشته در غزه، لبنان و سوریه نشان داده است که رژیم صهیونیستی به هیچ توافق یا آتشبسی پایبند نیست. این رژیم به محض اینکه فرصت بیابد حملات خود را از سر میگیرد. با توجه به اینکه ایران در سالهای اخیر توانسته نفوذ و حضور خود را در کشورهای منطقه به صورت محدود حفظ کند اما هنوز چالشهای جدی در مقابله مستقیم با رژیم صهیونیستی وجود دارد.
اکنون که شرایط میدانی تغییر کرده و تمرکز در داخل کشور بیشتر شده است، باید با تقویت بنیه دفاعی، افزایش توان نظامی، توسعه صنایع دفاعی و حفظ آمادگی کامل، از هرگونه غافلگیری احتمالی جلوگیری شود. همچنین لازم است که سیاستهای هوشمندانه امنیتی و اطلاعاتی در کنار قدرت نظامی، بهکار گرفته شود تا رژیم صهیونیستی هیچگاه نتواند از ضعفها یا نقاط کور استفاده کند و به اهداف خود برسد.
جنگ دوازده روزه یک زنگ هشدار مهم برای ایران و منطقه بود که نشان داد نمیتوان با دشمنی همچون رژیم صهیونیستی به زبان دیپلماسی صرف اکتفا کرد. تجربه ثابت کرده که این رژیم تنها زبان قدرت را میفهمد و هرگونه ضعف یا سستی را به سرعت با حمله پاسخ میدهد.
برای حفظ امنیت ملی، باید ترکیبی از دیپلماسی هوشمندانه و قدرت نظامی آماده و بازدارنده در دستور کار قرار گیرد. اتحاد داخلی و آمادگی دفاعی همهجانبه کلید مقابله با تهدیدات آینده است و بدون آن نمیتوان در برابر نقشههای دشمن مقاومت کرد.
در نهایت، مردم و مسئولان ایران باید با درک دقیق از واقعیتهای میدانی و سیاسی، راهبردی متوازن و مستحکم برای آینده طراحی و اجرا کنند تا صلح و امنیت پایدار در منطقه حاصل شود.
ثبت دیدگاه