دریانیوز//در سرزمینی که هزاران سال با کمآبی خو گرفته و تمدنهایش را کنار قناتها و رودهای فصلی ساخته، امروز آب دوباره به موضوعی سرنوشتساز تبدیل شده است؛ اما این بار نه به شکل یک چالش طبیعی، بلکه بهعنوان مسئلهای که آینده اقتصادی، اجتماعی و حتی امنیت ایران را تعیین میکند. تغییر اقلیم، خشکسالیهای مکرر، فشار بر منابع زیرزمینی و سیاستگذاریهای ناهماهنگ، کشور را در نقطهای قرار داده که انتخابهای امروز، کیفیت زندگی نسلهای فردا را مشخص میکند.
ایران اکنون در خط مقدم تغییرات اقلیمی ایستاده است. خشکسالی دیگر رخدادی دورهای نیست؛ به پدیدهای مزمن تبدیل شده که هر سال چهره جدیدی نشان میدهد.اما بحران آب، چهره انسانی هم دارد؛ چهرهای که در چشمان کشاورز خراسانی پیداست، در صدای دامدار فارس، در روستایی که تانکر آب به جای چاه، منبع اصلی تأمین آب شرب شده است. در جنوب کشور، در استانهایی که گرما و رطوبت چهره زندگی را شکل میدهد، آب نه فقط منبع حیات، بلکه بخشی از هویت مردم است.
با این حال، فشار بر منابع شیرین، افزایش جمعیت، توسعه ناهماهنگ و تغییرات اقلیمی باعث شده بسیاری از شهرها و روستاها در آستانه تنش آبی قرار بگیرند.اما بحران زمانی نگرانکنندهتر میشود که به مفهوم امنیت آب نگاه کنیم. امنیت آب یعنی دسترسی پایدار، کافی و ایمن به منابع آبی برای جامعه، اقتصاد و محیطزیست. وقتی منابع تجدیدپذیر کشور کاهش مییابد، ناهماهنگی مدیریتی ادامه پیدا میکند، الگوی مصرف تغییر نمیکند و فشار بر سفرههای زیرزمینی بیشتر میشود، امنیت آب تبدیل به موضوعی فرابخشی و راهبردی میشود.
امروز در ایران، کمآبی فقط مسئله شرب یا کشاورزی نیست؛ با مهاجرت، نابرابری، فقر، اشتغال، اقتصاد محلی و حتی ثبات اجتماعی در ارتباط مستقیم قرار دارد. در چنین شرایطی، نقش مدیریت و حکمرانی آب پررنگتر از همیشه است. تقسیمکاری که میان بخشهای مختلف صورت گرفته، اغلب ناهماهنگ عمل کرده و نتیجه آن پروژههایی است که بدون نگاه جامع به چرخه آب انجام شدهاند. توسعه کشاورزی بدون درنظر گرفتن ظرفیت منابع، سدسازیهایی که حوضههای پاییندست را تضعیف کردهاند، چاههایی که بیش از توان سفرههای زیرزمینی برداشت کردهاند، و شبکههای فرسوده شهری که سالانه میلیونها مترمکعب آب را هدر میدهند؛ همه نشانهای از نیاز به اصلاح حکمرانی آب است.
اما حکمرانی بدون فرهنگ مصرف کامل نیست. جامعه ما هنوز از دورهای میآید که آب فراوان تصور میشد؛ اما امروز این تصور نهتنها واقعبینانه نیست، بلکه خطرناک است. رسانهها در این میان نقش بیبدیلی دارند: تبدیل آمار خشک به روایتهای قابل فهم، نشان دادن زنجیره علتها و پیامدها، و ایجاد گفتوگوی ملی درباره آب. جشنوارههایی مانند «آب را دریابیم» یادآور این حقیقتاند که اطلاعرسانی مسئولانه فقط گزارش بحران نیست؛ ساختن فرهنگ جدید است.در کنار چالشها، فرصتها نیز وجود دارند. فناوریهای نوین مانند نمکزدایی با انرژیهای پاک، بازچرخانی آب، اصلاح الگوی کشت، هوشمندسازی شبکههای توزیع و مدیریت تقاضا میتوانند شرایط را تغییر دهند.
بسیاری از شهرها و صنایع کشور به این سمت رفتهاند و تجربههای موفقی شکل گرفته است. اگر این تجربیات گسترش یابد، ایران میتواند بخشی از بحران را به فرصت تبدیل کند.چشمانداز آینده، دو مسیر پیش روی ما میگذارد: اگر همچنان با شیوههای گذشته پیش برویم، کاهش منابع تجدیدپذیر، فرونشست زمین، مهاجرتهای اقلیمی و فشارهای اجتماعی آیندهای نگرانکننده خواهند ساخت.اما اگر از همین امروز اصلاحات اساسی آغاز شود از مدیریت تا مصرف، از سیاستگذاری تا آموزش میتوان آیندهای ساخت که در آن آب نه منبع تنش، بلکه محور توسعه پایدار باشد.آب داستان ایران است؛ داستانی که اگرچه پر از چالش است، اما هنوز میتواند پایان دیگری داشته باشد.
از خانهها تا مزرعهها، از مدیران تا رسانهها، و از سیاستگذاری تا فرهنگ عمومی، هر تصمیمی میتواند ذرهای از فردای کشور را تغییر دهد.امروز، بیش از هر زمان دیگر، باید آب را دریابیم؛ نه فقط برای اینکه زندگی بدون آن ممکن نیست، بلکه برای اینکه آینده ایران بر لبه همین انتخاب ایستاده است. آیندهای که اگر بخواهیم، هنوز میتواند زلال باشد.






ثبت دیدگاه