دریانیوز//هرمزگان سالهاست هزینه میدهد: هزینه توسعه کشور، هزینه صنایع ملی، هزینه پروژههای کلان. اما سهمش از این هزینهدادنها چیست؟ تشنگی، بیآبی، فرونشست خاک، نابودی منابع زیرزمینی و اکنون هم قربانیشدن سواحل و دریا در برابر هجمه آبشیرینکنهایی که نه برای مردم این استان، بلکه برای سیرابکردن استانهای دوردست ساخته میشوند.داستان آبشیرینکنهای ساحل هرمزگان دیگر فقط یک موضوع فنی یا عمرانی نیست؛ مسئلهای است زیستمحیطی، حقوقی و اقتصادی که بیتفاوتی نسبت به آن، به معنای ادامهدار شدن بیعدالتی آشکار علیه مردم این استان است.
جنایت محیط زیستی خاموش در سواحل جنوبی
پساب نمکین آبشیرینکنها که تراکم نمک آن گاه سه تا چهار برابر آب دریاست، هر روز وارد خلیجفارس و دریای عمان میشود. این پساب در جایی دفع میشود که قلب تنوع زیستی ایران است؛ جایی که مرجانها، آبزیان و ذخایر ژنتیکی بینظیرش نقش حیاتی در چرخه غذا و اقتصاد ساحلی دارند.هیچکس نمیگوید این پساب چه بر سر مرجانهای خلیجفارس آورده و خواهد آورد.هیچکس توضیح نمیدهد که افزایش شوری در محدوده تخلیه، چه آیندهای برای زادآوری ماهیان ارزشمند منطقه رقم میزند.هیچکس حساب نمیکند زیان نابودی آبزیان، یعنی ضربه مستقیم به سفره غذای مردم محلی، به صیادان، به اشتغال سنتی این خطه.سؤال روشن است:وقتی آسیبها فقط به هرمزگان وارد میشود، چگونه سود و منفعت آن باید نصیب استانهای دیگر شود؟مشروعیت زیستمحیطی این پروژهها زمانی قابل قبول است که سهم مردم میزبان تأمین شود. وقتی این سهم صفر است، یعنی محیطزیست هرمزگان فقط قربانی شده، نه شریک توسعه.
پروژهای که قانون را نادیده میگیرد
در تمام طرحهای ملی و فراملی، یک اصل پایهای وجود دارد: میزبان باید از منافع پروژه بهرهمند باشد. این فقط یک اخلاق عمومی یا توصیه انسانی نیست؛ یک اصل حقوقی پذیرفتهشده در نظام برنامهریزی کشور است.وقتی یک شرکت یا پروژه در استان مستقر میشود، طبق قوانین صریح محیطزیست، قانون توزیع عادلانه آب، قانون برنامه، آییننامه مسئولیت اجتماعی شرکتها (CSR) و حتی اصول حکمرانی محلی، موظف است بخشی از منافع را به منطقه میزبان اختصاص دهد.اما در مورد این پروژه چه اتفاقی افتاده است؟هیچ.نه سهم تخصیص آب، نه جبران محیطزیستی، نه اجرای مسئولیت اجتماعی، نه حتی گزارش شفاف.هنوز هیچ نهاد مستقلی مشخص نکرده است که چرا وعده ۳۰ تا ۴۰ درصد سهم آب از آبشیرینکن یک میلیون مترمکعبی برای هرمزگان اجرا نمیشود. آیا این وعده ثبتشده، مکتوبشده و اعلامشده بود؟ اما حالا فراموش شده، کنار گذاشته شده، حذف شده و کسی پاسخگو نیست.اگر این رفتار در یک استان مرکزی اتفاق میافتاد و منافع پروژه از استانشان خارج میشد، آیا یک روز هم تحمل میکردند؟هرگز.اما با هرمزگان، گویا عادت کردهاند که تصور کنند میتوان سهمش را نادیده گرفت.
اقتصادی که هرمزگان را میدوشد، اما به آن چیزی نمیدهد
هرمزگان، همان استانی است که:اسکلههای صادراتیاش میلیاردها دلار گردش مالی ایجاد میکنند.صنایع انرژیبر و فولادیاش بار نیمی از اقتصاد کشور را میکشند.بزرگترین بنادر جنوبیاش مسیر اصلی درآمدهای ملی هستند.اما مردمش در برخی از روستاها و گاهی هم شهرها، هنوز با تانکر آب میگیرند!این یعنی همان فرمول ناکارآمدی که سالهاست گریبان جنوب کشور را گرفته است:استفاده از ظرفیت هرمزگان، بدون بازگشت سهم عادلانه به هرمزگان.اکنون با آبشیرینکنها نیز همین فرمول در حال تکرار است.۱۵۰ هکتار از ساحل بکر بندرعباس واگذار شده؛ ارزش این زمین اگر در یک فرآیند توسعه ساحلی اصولی استفاده میشد، میلیاردها همت سرمایهسازی پایدار ایجاد میکرد. اما امروز این ساحل برای تولید آب صرف میشود؛ آبی که حتی یک قطرهاش به مردم استان هبه نمی شود.از منظر اقتصادی، این یعنی:هزینه از هرمزگان سود برای استانهای دیگرو این، تعریف دقیق بهرهکشی توسعهای است.
خط لولهای که مثل خط فقر از کنار مردم عبور میکند
چگونه ممکن است لولهای که از میان روستاهای تشنه عبور میکند، حتی یک انشعاب برای مردم محلی نداشته باشد؟این فقط دردناک نیست؛ توهینآمیز است.وقتی مادران روستایی هنوز باید ساعتها منتظر تانکر بمانند، وقتی شهرها با برنامهبندی قطرهچکانی آب را مدیریت میکنند، چگونه باید پذیرفت آب شیرین از میان این تشنگی عبور کند و به صدها کیلومتر آنسوتر برود؟
این وضعیت نه اخلاقی است، نه قانونی، نه توسعهای، نه قابل توجیه.
توسعه ملی بدون عدالت منطقهای، نامشروع است
توسعهای که یک منطقه را خشک و فرسوده کند تا مناطق دیگر را از کمآبی نجات دهد، توسعه نیست؛ بیعدالتی سازمانیافته است.توسعهای که در آن محیطزیست هرمزگان قربانی و سود اقتصادی از استان خارج شود، یک مدل شکستخورده است.توسعهای که در آن منافع دریا، ساحل، زمین و منابع طبیعی ما صادر شود اما کمترین سهم به ما نرسد، نامشروع و غیرقابل دفاع است.
مطالبه روشن مردم هرمزگان: سهم ما را بدهید
مردم هرمزگان نه خواسته نامعقول دارند، نه شعار میدهند، نه مانع توسعه کشور هستند.
مطالبهشان روشن است:
۱) حداقل ۳۰ تا ۴۰ درصد از آب تولیدی باید به هرمزگان اختصاص یابد و هبه شود.
۲) بخش معناداری از سود پروژه باید صرف زیرساختهای آبرسانی استان شود.
۳) ارزیابی زیستمحیطی مستقل و شفاف منتشر شود.
۴) مسئولیت اجتماعی شرکتها نباید «صفر» باشد.
اینها مطالبه نیست؛ حق قانونی مردم استان است.
اگر این سهم به هرمزگان داده شود، استان میتواند:
بحران آب شهری را مدیریت کند،روستاهای تشنه را پایدار کند،فرونشست زمین را کاهش دهد،و به سمت توسعه پایدار حرکت کند.
سؤال نهایی: چه کسی پاسخگوی این بیعدالتی است؟
وقتی محیطزیست آسیب میبیند، قانون زیر پا گذاشته میشود و اقتصاد محلی نادیده گرفته میشود، پرسش روشن این است:چه کسی مسئول است؟چه نهادی باید این روند ناعادلانه را متوقف کند؟چه کسی باید از حق مردم هرمزگان دفاع کند؟هرمزگان سکوت نمیکند. هرمزگان حقش را میخواهد و این بار مردم این استان نه نظارهگر، که مطالبهگر خواهند بود.
صفحه اصلی » گروه » یادداشت و مقاله
وقتی قانون نادیده گرفته میشود و محیطزیست قربانی میگردد؛
دریانیوز//هرمزگان سالهاست هزینه میدهد: هزینه توسعه کشور، هزینه صنایع ملی، هزینه پروژههای کلان.






ثبت دیدگاه