حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

پنج شنبه, ۳۰ فروردین , ۱۴۰۳ Thursday, 18 April , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 2975 تعداد نوشته های امروز : 5 تعداد اعضا : 14 تعداد دیدگاهها : 84×
  • تقویم شمسی

    فروردین ۱۴۰۳
    ش ی د س چ پ ج
        فروردین »
     12345678910111213141516171819202122232425262728293031  
  • کودکان و نوجوانان ؛ فراموش شدگان هرمزگان
    ۱۹ مهر ۱۴۰۱ - ۵:۳۸
    شناسه : 4649
    بازدید 1212
    6
    درحالی در هفته ملی کودک قرار داریم که این نامگذاری نشانه اهمیت این دوران است و بایستی به آن توجه شود.
    ارسال توسط : نویسنده : علی زارعی منبع : روزنامه دریا
    پ
    پ

    دریانیوز: درحالی در هفته ملی کودک قرار داریم که این نامگذاری نشانه اهمیت این دوران است و بایستی به آن توجه شود. در استان هرمزگان البته علی رغم برخی اقداماتی که توسط تعداد محدودی اداره وسازمان در حوزه کودک و نوجوان صورت می گیرد، اما بنظر می رسد کودکان و نوجوانان هرمزگانی مظلوم واقع شده اند و دستگاه های متولی از این قشر غفلت کرده اند. حتی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان که یکی از دستگاه های متولی این حوزه می باشد، در چهار شهرستان بشاگرد، پارسیان، رودان و کیش هیچ مرکزی ندارد و در سایر شهرستان ها به غیر از بندرعباس فقط یک مرکز دارد که نیاز است در این شهرستان ها نیز تعداد مراکز کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان افزایش یابد. در بندرعباس هم نیاز است که حداقل در هر محله و شهرکی یک مرکز وجود داشته باشد که اینگونه نیست و شهرک پیامبر اعظم (ص) مسکن مهر بندرعباس هم هیچ مرکز کانون پرورش فکری در آنجا وجود ندارد. کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برای اجرای  برنامه های سیارش در مناطق محروم شهری و روستایی استان نیز نیاز به تریلی و اتوبوس دارد که اگر صنایع و خیرین در این حوزه مشارکت کنند، هزاران کودک ونوجوان در مناطق مختلف استان می توانند ساعات و روزهایی را از  برنامه های متنوع کانون بهره مند شوند. البته سایر دستگاه های اجرایی و  شهرداری ها نیز وظایفی را در حوزه کودک و نوجوان دارند که متاسفانه از وظایف شان  غفلت کرده اند.

    وقتی که برخی از کودکان و نوجوانان شهری مانند بندرعباس به عنوان قطب اقتصاد کشور مجبورند در فاضلاب های روان در کوچه های شان بازی کنند و یا صحنه های تزریق و استعمال مواد را در کوچه ها ببینند و از میان شان بگذرند و به مدرسه و… بروند و یا با سرنگ هایی بازی کنند که معتادان در کوچه ها می ریزند و یا در ازای دریافت مبلغی، مواد مخدر ومشروب را در
    محله ای جابجا کنند، آیا واقعا اینگونه بایستی دوران کودکی و نوجوانی شان را بگذرانند وحق شان این است؟ وقتی در محلات و مناطق مختلف شهر کودکان ونوجوانان از داشتن پارک وشهربازی و… محرومند، آیا حق شان ضایع نشده است؟ وقتی کودک و نوجوانی برای رفتن به مدرسه بدلیل فقر اقتصادی خانواده، از تحصیل محروم  می شود و یا نمی تواند وسایل مورد نیاز تحصیلش را داشته باشد و از تغذیه در سه وعده روزانه بطور کامل بهره مند نیست و با شکم گرسنه به مدرسه می رود ویا سربر بالین  می گذارد و به سوء تغذیه مبتلا می شود،. آیا نباید مسئولان برای این قشر آینده ساز کشور تدبیری بیندیشند و اقدامی کنند؟ بسیاری از کودکان و نوجوانان هرمزگان با آسیب های اجتماعی مواجهند و مسئولان بایستی بگونه ای برنامه ریزی کنند تا از اثرگذاری این آسیب ها برآنها کاسته شودو حقوق شان در حوزه های مختلف تضییع نشود. ایتام و فرزندان طلاق و بدسرپرست و… بایستی مورد حمایت قرار گیرند.

    نباید کودکان و نوجوانان شهری و روستایی در هرمزگان مورد بی توجهی و غفلت مسئولان قرار گیرند واز سازمان ها ونهادهای متولی کودک و نوجوان در استان از جمله کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نیز حمایت بیشتری شود تا بتواند چتر حمایتی اش را بر سر تمام کودکان ونوجوانان هرمزگانی بگستراند. رهبر معظم انقلاب در سال ۷۷در جمع مسئولان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بیانات مهمی در خصوص کودک و نوجوان داشتند.ایشان در بخشی از این دیدار فرمودند: جمله‌ای راجع به مسأله‌ی کودکان و نوجوانان عرض کنم: حقیقتاً باید بگویم که اگر مسؤولان امور فرهنگی کشور بخواهند مسأله‌ی کودک و نوجوان را آن‌چنان که هست، مورد اهتمام قرار دهند، من خیال می کنم خیلی از آنهایی که مسؤولند، از ساعات خوابشان هم خواهند زد تا به این مسأله بپردازند. امروز قضیه‌ی تربیت کودک و نوجوان، با گذشته‌های دور – حتی با گذشته‌های نه چندان دور، مثلاً با بیست سال پیش – خیلی تفاوت کرده است.

    ما می خواهیم از این نسلی که امروز مثل ماده‌ی خامی و مثل ذخیره‌ای در اختیار یکایک ماست، چه ساخته شود؟ آینده‌ای را که آنها خواهند ساخت و پرداخت و پیش برد، چگونه تصویر کرده‌ایم؟ اگر حقیقتاً به آرمانهای اسلامی و ملی و عظمت ایران و ایرانی و جبران راهی که دست‌های استبداد سیاه در این صدوپنجاه سال، دویست سال اخیر ما را در آن کشانده است، فکر می‌کنیم؛ اگر اینها برایمان مهم است و به آینده به معنای حقیقی کلمه اهمیت می‌دهیم ، پس بایستی به تربیت کودک و نوجوان خیلی بپردازیم، درباره‌ی آن خیلی فکر کنیم و اهمیت آن را خیلی بشناسیم؛ که احساس می‌کنم برای برخی از مسؤولان امور فرهنگی – دست‌اندرکاران – مسأله به این شکل مطرح نیست! امروز کودک ما – چه برسد نوجوان – آگاهی و هوشیاریای دارد که داده‌ی تردیدناپذیر جو و فضای انقلاب است. در گذشته این آگاهی‌ها ، این آزادیها و این روح استفهام و این میل به دانستن، نبود.

    دسترسی‌هایی هم وجود دارد که در واقع دسترسی کودک ما، یک منبع فرهنگی نیست؛ بلکه با دید درست، دسترسی مراکز هدایت کننده‌ی فرهنگ در سرتاسر دنیا برای القای مقاصد استعماری به کودک ماست. قضیه از این طرف مطرح است. وقتی که ما از یک متاع فرهنگی فاسد که از طرف دشمنِ کشور، دشمنِ مردم، یا لااقل یک بیگانه‌ی بی علاقه – از این‌که دیگر کمتر نیست – حرف می‌زنیم ، بعضی خیال می‌کنند که ما از دسترسی‌های فرزندان خودمان ناراحت و نگران هستیم یا شکایتی داریم. میگویند: «آقا! جوانند، بگذارید بفهمند!» کأنه ما می خواهیم جوانمان نفهمد! ما از دسترسی بیگانه به ذهن فرزند خودمان نگرانیم. قضیه از آن طرف، قابل مطالعه و بررسی است.بچه‌ی شما در آغوش شما، در مدرسه‌ی شما، در کتابخانه‌ی کانون و جلوِ روی شماست و شما برای او فکرهایی، آینده‌ای و امیدواری های دارید. ناگهان مشاهده می‌کنید دسترسی یک نفر که حداقل بیگانه است – شما با این بچه خویشاوندید، شما معلّمش، پدرش، یا مربّیش هستید؛ لیکن او بیگانه و بی علاقه به سرنوشت این بچه است – به این بچه، از راه همین کالاهای فرهنگىِ متداول و رسانه‌های گوناگون خبری و فرهنگی، بیشتر از شماست! این، جای نگرانی است و امروز این وجود دارد؛ چه من و شما بخواهیم، چه نخواهیم! نتیجه چیست؟ این است که ما باید گردشِ کار را تُندتر کنیم. ما باید بیشتر تلاش کنیم و می‌توانیم .

    من اعتقاد دارم ما می‌توانیم بهتر، عینی‌تر ، دقیق‌تر و سریعتر کار کنیم و نگذاریم. ما جوانان خودمان را تربیت کنیم.پس نکته‌ی اول، در مورد اهمیت کار بر روی کودکان و نوجوانان است. من به شما عرض کنم که شما مربی عزیز، شما که در کتابخانه با کودک مواجه می‌شوید ، شما که قصه می‌گویید ، شما که کتاب می‌فرستید، شما که کتاب می‌خوانید و شما که در کار هنری و آفرینش هنری خودتان، آن کودک را مخاطب قرار می‌دهید ، بدانید که الان درست روی نقطه‌ی اصلی و اساسی حرکت می‌کنید . شما درست آن کاری را که باید انجام گیرد انجام می‌دهید. آن کسی می‌تواند از کار خود، شاد و خشنود و از رضای الهی خاطرجمع باشد که خلأِ لحظه را پر کند. خلأِ لحظه این است و شما این خلأ را پُر می‌کنید . پس، این نکته‌ی اوّل در مورد اهمیت کار بر روی کودکان و نوجوانان است؛ یا به تعبیر بهتر، برای کودکان و نوجوانان است که در حقیقت برای آینده، برای خانواده‌ها، برای کشور و تاریخ است.البته شنیدم که شما قصه‌گویی دارید. قصه‌گویی، هنر بسیار خوبی است. قصه‌های خوب، سازنده‌ی شخصیت کودک است. همان قصه‌های قدیمی را که ما از مادر خودمان، از مادر بزرگ و یا از پیرزن دیگری در کودکی شنیده‌ایم، امروز که مرور می‌کنیم ، می‌بینیم در آنها چقدر حکمت وجود دارد! انسان، بعضی از خصال و تفکّرات خودش را که ریشه‌یابی می‌کند ، به این قصه‌ها میرسد.

    قصه مقوله‌ی خیلی مهمی است؛ منتها قصه‌های خوب.سعی کنید در این قصه‌گویی و در این کار هنری، اولین چیزی را که در کودک ایجاد می‌کنید ، ایمان باشد. هیچ چیز، معادل ایمان نیست. شما از این بچه، هرچه بخواهید بسازید، باید در او ایمان به وجود آورید. بدترین ضربه‌ای که امپراتوری خبری و هنری زد، این بود که شبکه‌ی عظیم فساد در دنیا را در این سالهای متمادی راه انداخت – که متأسفانه در دوره‌ی پهلوی، پَرش ما را هم گرفت – هُرهُری مذهبی و بی ایمانی را رواج داد که انسان در دل و جان خودش، به هیچ ستونی متکی نباشد! سعی کنید بچه‌ها را با ایمان کنید؛ ایمان به خدا، ایمان به حقیقتِ مطلق و ایمان به اسلام. اگر این بچه‌ها باایمان پرورش پیدا کردند و شما توانستید بذر ایمان را در دلشان بکارید، در آینده می‌شود از آنها هر شخصیت عظیمی ساخت و برای هر کاری مناسبند.اگر این عنصر را در آنها نداشته باشیم، برای هیچ کاری مناسب نیستند؛ هرچه بشوند، نامطمئنند. سیاستمدار شوند، نامطمئنند، تاجر شوند، کارگر شوند، نویسنده یا هنرمند شوند، نامطمئنند. سعی کنید ایمان را در بچه‌ها تقویت کنید.

    این اولین نقطه است.البته آن وقت می‌توان بر محور ایمان، تعصب و جمود و امثال آن را پروراند و تنید؛ می‌توان صفات عالی، آزاداندیشی، شجاعت، بزرگواری و سماحت را پروراند و تنید. آنچه را که فکر می‌کنید برای این بچه و برای شخصیت او لازم است، بر محور ایمان بتنید. ان‌شاءاللَّه خداوند شما را توفیق دهد. البته ما همین‌طور می‌گوییم بکنید، ولی می‌دانم که در عمل، خیلی دشوار است، خیلی خون دل دارد، خیلی زحمت دارد. قصد من این نیست که از زحمات و دشواری‌های این کار صرف نظر کرده باشم؛لیکن می‌خواهم عرض کنم که با همّت بلند،ان‌شاءاللَّه همه‌ی دشواری‌ها برطرف خواهد شد و خداوند به شما توفیق خواهد داد. چون در راه خداست و کار بزرگ است، ان‌شاءاللَّه موفق خواهید شد .

    ثبت دیدگاه

    • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
    • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
    • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.